خطبه منتشر نشده آیت الله خامنه ای در نخستین سالگرد درگذشت آیتالله طالقانی - ۱۳۵۹/۶/۲۱
تاریخ: جمعه ۲۱ شهریور ماه ۱۳۵۹
مکان: بهشت زهرای تهران
شرح:
السلامعلیکمورحمهالله
خطبه اول:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله رب العالمین الحمدلله رب الشهداء و الصالحین و رب الانبیاء و المرسلین و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله، ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدّین کله و لو کره المشرکون.
اللهم صل و سلم و زد و بارک و ترحّم علی سیدنا و نبینا افضل رسلک و انبیائک و علی الصفوه و المنتجبین من اله و اصحابه سیما علی امیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علیبنالحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسنبنعلی و الخلف الهادی المهدی حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک. اللهم منّ علینا بظهور ولیّک و حجّتک کما مننت علینا بظهور اولیائک و کما مننت علینا بوجود نائبه الامام الخمینی. اللهم صل علی جمیع الانبیاء و المرسلین و صل علی جمیع الشهداء و الصالحین و صل علی ائمه المسلمین و حماه المستضعفین و هداه المؤمنین.
قال الله الحکیم فی کتابه: من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نخبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا.
غیر از شخصیتهای با نام و نشانی که در قرآن کریم از آنها یاد شده است، به شخصیتهایی در کتاب خدا برخورد میکنیم که بینام، سخن آنان به میان آمده است: "و جاء من اقصا المدینه رجل یسعی قال یا قوم اتبعوا المرسلین" صحبت از یک مرد است؛ نام این مرد چیست؟ شغل این مرد چیست؟ فقط همین که سخن حقی را با خود به میان مردم کشانده است! یا "و قال رجل مؤمن من آل فرعون یکتم ایمانه" صحبت از این نیست که این مؤمن آل فرعون نامش چیست و از چه دودمان و تباری است، صحبت از کار او و شخصیت اوست. امروز دنیا بر روی شخصیتها از جنبهی محتوای شخصیتشان - یعنی از این جنبه که برای مردم چه کردهاند، برای انسانیت چه خدمتی انجام دادهاند - باید نام ببرد. اگر بعد از جنگ جهانی چیزی به نام سرباز گمنام رایج شد به این معنا بود که اسمها و رسمها و سمتها و شخصیتها و تیترها و عنوانها، همه تابع این است که این انسان برای مردم چه کرده است. این برای ما مهم است. ما به این لحاظ نمیتوانیم نام و یاد مجاهد بزرگواری مانند آیهالله طالقانی را در تاریخ انقلاب خودمان به عنوان یک نام و یاد برجسته ندانیم و ما امروز به احترام آن مرد عالیقدر، در سالگرد رحلتش، در قبرستان شهیدان گلگونکفن و بر سر مزار او جمع شدیم.
اگر من اسم از آیهالله طالقانی میآورم و یاد او را بزرگ میدارم، به خاطر شخصیت معنوی اوست، به خاطر مجاهدت و فداکاری و دردمندی و دلسوزی اوست، به خاطر علاقهمندی او به وحدت و یکپارچگی مردم مسلمان است. ما اینها را در وجود طالقانی مجسم دیدیم و ایکاش امروز طالقانی در میان این ملت میبود! کاش همانطوری که امام فرمودند (۱)، اعصاب متشنّج اینجامعه داغدار و رنجدیده را تسکین میبخشید، اِی کاش میبود و میدید - او که اقامهکنندهی جمعه، یعنی مظهر جماعت در میان جامعهی ما بود و او که ابوذر زمان بود و او که شمشیر مالک اشتر بود - میدید که چگونه آرمانها و هدفها و فضیلتهای مورد نظر او در جامعه کنونی ما به دست مشتی افراد غیر مسئول که آن سوز و درد لازم را ندارند مورد بازیچه قرار گرفتهاند.
احترام ما به روح طالقانی و به شخصیت و نام طالقانی به خاطر تیتر و عنوان نیست؛ سال گذشته، آن روزی که امام امت این برادر عزیز خود را از دست داده بودند به چند نکته در یادبود این مرحوم در مدرسهی فیضیهی قم اشاره کردند (۲)، مهمترین این نکتهها، این بود که مردم به طالقانی بدین خاطر احترام میگذارند که طالقانی را نمونهای از دین و مجسّمهای از آرمانها و فضیلتهای دین میشناسند - من مضمون فرمایشات امام را میگویم، عین الفاظ ایشان اینها نبود - طالقانی را جانشین امام میدانند، طالقانی را نموداری از راه و رسم ائمهی هدی میدانند، یک روحانی مؤمن، مبارز، زجرکشیده میشناسند و به این جهت به او احترام میگذارند. مرحوم آیهالله طالقانی واقعا یک انسان رنجدیده [و] زجرکشیده بود؛ چهل سال در میدان مبارزه بود.
او چه میگفت ؟ طالقانی چرا با دستگاه محمدرضاخانی مبارزه میکرد؟ طالقانی درد دین داشت. طالقانی با خودکامگی و سلطهی شهوترانی و خودخواهی مبارزه میکرد. طالقانی بندگان خدا را میدید که در اختیار سلطهگران و خودکامهها و خودپسندها و هویپرستها قرار گرفتهاند؛ این بود که مبارزه میکرد تا دین خدا غالب بشود و مردم را از اسارت هوای نفس قدرتمندان بیرون بیاورد.
یک سال از وفات طالقانی گذشته است. خدایا! نکند آرمانهای طالقانی در اینجامعه به عکس و درست در خط مقابل و به وسیلهی کسانی که از نام طالقانی، میخواهند سپری بر خودخواهیهای خود بگذارند مورد بهرهبرداری قرار بگیرد؟! مرحوم آیهالله طالقانی اهمیت میداد به وحدت مردم. مبارزهی ما در منطقهی اسلامی و در کل جهان یک آرزویی را در دل مردم زنده کرد، یک معنویتی را به دنیا نشان داد، یک زنجیر ناگسستنی را پاره کرد و از بین برد. حیف است این انقلاب عظیم و جهانی که مردم دنیا را امیدوار کرده است، اینجا دستخوش خودخواهیها و هوسرانیها و هویپرستیها بشود. من امروز میخواهم از روح طالقانی استمداد کنم و آنچه مورد رضای خداست - به عنوان توصیه - به همهی برادران و خواهرانی که در اینجا اجتماع کردهاید - این انبوه جمعیت عظیم - و همچنین به همهی مردمی که این سخن را خواهند شنید، در اقطار این کشور، بگویم و همه را وصیت به حق و به صبر و به وحدت کلمه و به دور شدن از خط خودخواهی بکنم.
اِی مردم! چند روز است اعصاب شما ناراحت است، شما حق دارید. هفتهی شهیدان ما، که با یاد شهیدان ما، هم در ما امید میآفرید، هم برای ما به خاطر اینکه خون آن شهیدان به هدر نرفته و این ملت به پیروزی رسیده شادمانی و شیرینی با خود داشت. بله، هفتهی شهیدان ما، هم سوز و داغ شهیدان را داشت و هم پیروزی هدر نرفتن خون آنها را. اما هفتهی شهیدان، متأسفانه با مناقشات لفظی [و] با کشیدن اختلافات از درون جمعهای کوچک به میان تودههای انبوه مردم، برای همهی ما مایهی تلخکامی شد. من میخواهم امروز با این سخن در محضر خدای متعال و در مقابل روح پاک شهیدان که تمام این فضا را انباشتهاند به فضل الهی، پایان بدهم.
اول یک خطابی بکنم به شما مردم. مردم ایران! شما ناراحت نشوید؛ شما مضطرب و مشوش نشوید؛ اختلاف اگر بر سر درک مسائل و فهم مسائل میان مسئولان باشد، این چیزی نیست که مایهی دلسردی و اضطراب شما بشود. در میان مسئولان مملکتی بر سر فهمیدن مسائل مختلف یک سری اختلافات هست این اختلافات طبیعی است. مسئولان مملکت همه در یک محیط و در یک جامعه بزرگ نشدهاند. عدهای از مسئولان مملکت، هفده سال، هجده سال، بیست سال در ایران و در آن شرایط اختناق گذراندهاند و عدهای از مسئولان مملکت هفده سال، هجده سال، بیست سال در محیطهای دیگر گذراندهاند. اینها دو نوع فرهنگ بر ذهنشان حاکم است؛ طبیعی است که چون هر دو دل میسوزانند، بر سر فهم مسائل با هم اختلاف داشته باشند. طبیعی است که در یک سری مسائل نتواند یکی از آنها دیگری را قانع کند؛ این برای شما مردم، نباید مایهی تشویش و اضطراب و نگرانی باشد، زیرا مابین این دو جریان، یک حَکم وجود دارد، حَکمی تعیین کننده؛ و آن قانون اساسی است. قانون اساسی، خونبهای این شهیدان است، حدود اختیارات را معین میکند، رئیسجمهور، نخستوزیر، وزرا و همه مسئولان دیگر حدود اختیاراتشان طبق قانون اساسی معین است. شما فقط باید از مسئولان بخواهید که طبق قانون اساسی عمل کنند.
بنابراین مردم نباید اضطراب پیدا کنند، مردم نباید میدان را و صحنه را ترک کنند، مردم نباید به عنوان طرفداری از این یا آن به دو دسته تقسیم بشوند. دشمن این را میخواهد. مبادا در شهرهای مختلف یا در تهران، به عنوان طرفداری از این شخص یا آن شخص، مردم مقابل هم بایستند! این یک فاجعه است! این یک گناه نابخشودنی است! شما بدانید و مطمئن باشید رهنمودهایی که امام امت به مردم داده است، اجازه نخواهد داد که این اختلافات در ارگانهای مختلف مملکتی کارشکنی بکند؛ و ما نمیگذاریم. ما به عنوان نمایندگان مردم، من خودم به عنوان یک نماینده و به عنوان کسی که در این پایگاه و جایگاه مقدس - پایگاه خطبه و نمازجمعه - مورد اطمینان و اعتماد امام امت و شما ملت مسلمان نمازگزار قرار گرفتهام نخواهم گذاشت.
ما صادقانه اگر احساس کردیم که یک جریان از قانون اساسی تخطی خواهد کرد، جلو او را خواهیم گرفت. به یکی از برادران مسئول گفتم من همان عربی هستم که پای منبر خلیفه دوم بلند شد: خلیفهی دوم رضیاللهعنه خطاب به مردم گفت "اگر من کج رفتم مرا راست کنید"، عربی از انتهای مسجد بلند شد، گفت: "اگر کج بروی با این شمشیر راستت میکنیم". ما اجازهی هیچگونه تخطی از قانون اساسی را به هیچکس نمیدهیم؛ تحتتأثیر تیترها و نامها و عنوانها هم قرار نمیگیریم. صادقانه مطالب را با مردم میگوییم و ما معتقدیم که این مردم میفهمند. ما قبول نداریم که این مردم را باید قدم به قدم و کلمه به کلمه یاد داد! نخیر، مردم اگر سخن صادقانهای را بشنوند، یقینا خواهند فهمید و خواهند پذیرفت. پس شما مردم بدانید با این روحیه، با روحیهی ایمان به خدا و تقوا، یقینا هیچ نیرویی نمیتواند بر شما پیروز بشود. اتّحادتان را حفظ کنید؛ همواره با هم باشید؛ از بگومگوی مسئولان دچار اضطراب و تشویش خاطر نشوید.
یک توصیه هم به مسئولان امر دارم. امام امت از مدتها پیش میدانستند که میان مسئولان سطح بالا و مسئولان محوری اختلاف نظر و اختلاف دید هست. مدّتهاست امام این را میدانند، این اختلاف دید سر مسائل گوناگونی است که این مسائل را بارها خود مسئولان در بحثهایشان، در گفتارهایشان، در رادیو و تلویزیون بیان کردند؛ اما امام بعد از آنی که احساس کردند که این اختلاف دید ناشی از اختلاف نوع تفکر این مسئولان است به آنها توصیه کردند [که] بسیار خوب، اختلافاتتان را پیش مردم علنی نکنید؛ بین خودتان اختلاف دارید، داشته باشید، مردم گناهی نکردند، اختلافات باید علنی نمیشد. چه مانعی داشت که نخستوزیر و رئیسجمهور و بقیهی مسئولان، اگر با یکدیگر اختلاف دارند این اختلاف را در اتاقهای دربسته بین خودشان مطرح کنند و حل کنند؟ چه لزومی داشت این اختلافات به میان مردم کشانده بشود؟ من به برادرمان آقای بنی صدر، رئیسجمهور عزیز، در این پایگاه الهی توصیه میکنم [که] سعی کنند دم از اختلاف نزنند؛ سعی کنند اعصاب مردم آرام بماند. رئیسجمهور، هماهنگکنندهی نیروها ست! ما انتظارمان از رئیسجمهورمان این است که از یک موضع برتر و بالاتری به مسائل نگاه کند. اگر اختلافاتی هم میان نیروها هست، او سعی کند این اختلافات برطرف بشود، او سعی کند اختلافات را در وجود خود حل کند و اجازه ندهد که این اختلافات باقی بماند.
سخنرانی روز دوشنبهی ایشان تند بود. حق این نبود که ایشان اینجور - بر طبق تصوراتی که دارند - مسائل را با مردم در میان بگذارند و مردم را ناراحت و مضطرب کنند. حقایق را باید به مردم گفت اما آن حقایقی را باید گفت که مردم را به حرکت وادار کند؛ آن حقایقی را باید گفت که مردم را امیدوار کند. من باید بیایم اینجا حقیقت را بگویم. باید بگویم به مردم که مردم! مسئولان شما، دولت شما، نخستوزیر شما، حاضرند با جان خودشان برای شما کار کنند و بار شما را بر دوش بکشند. اینها حقیقت دارد. این حقیقتها را باید گفت تا مردم شاد بشوند، خوشحال بشوند، تا مردم وادار به حرکت بشوند. آن حقایقی که مردم را دچار نگرانی و اضطراب میکند، یا آن مطالبی که حتی تصوّرات است و واقعیت ندارد و حقایق نیست، اینها را چرا انسان بیاید به مردم، به صورتی بگوید که مردم را مضطرب کند؟ روح شهدای ما را ناراحت کند؟ ما همه میگوییم مردم باید در صحنه حاضر باشند. مردم! از صحنه نروید. درست است، اما آیا با اختلاف بارز و واضح مسئولان و با متهم کردن یکدیگر باز هم میشود از مردم انتظار داشت در صحنه بمانند؟
دیشب دیدید امام چه فرمودند (۳)؟ دیشب دیدید امام "من" را و "منیّت" را چگونه کوبیدند؟ نگویید من، بگوییم ما، بگوییم خدا، بگوییم اسلام و مکتب و برای خاطر خدا از خود بگذریم. اِی آیهالله طالقانی! اِی روح بزرگ! تو، "من" را در خودت شکستی. دشمن میخواست از عنوان، محبوبیت و وجههی آیهالله طالقانی برای آنچه که تصور میکرد تضعیف انقلاب است استفاده کند، مشت محکم طالقانی بر پوزهی دشمن وارد آمد. دشمن منافق و دشمن ظاهر و آشکار سعی میکردند با توجه دادن به مرحوم آیهالله طالقانی رهبری را تجزیه کنند، طالقانی همان حرفی را زد که امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب نسبت به پیغمبر آن حرف را گفت. امیرالمؤمنین فرمود "کنّا اذا احمر الباس اتقینا برسولالله" در میدانهای جنگ، وقتی که آتش جنگ گداخته میشد ما به پیغمبر پناه میبردیم. مرحوم آیهالله طالقانی گفت "من هر وقت مأیوس میشوم، هر وقت دلسرد میشوم، میروم قم، خدمت امام امت میرسم و از او روحیه و اعتماد به نفس میگیرم".
روحت شاد باد اِی بزرگمرد زمان ما و اِی بزرگچهرهی انقلاب ما! اِی قامت بلند شکیبایی و صبر و تحمل "اشهد انّک قد اقمت الصلوه"؛ ما پیش خدا شهادت میدهیم که تو نماز را بپا داشتی، شهادت میدهیم - بر سر مزار پاک تو - که جمعه را احیا کردی، اجتماع عظیم مردم را تو بوجود آوردی. این مردم برای خاطر خدا در این اجتماعات جمع میشوند و این راهی بود که مرحوم آیهالله طالقانی به روی ما گشود.
اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات. اللهم اغفر لآیهالله طالقانی. اللهم اغفر لنا و لاخواننا الّذین صدقونا بالایمان.
بسماللهالرّحمنالرّحیم. و العصر. ان الانسان لفی خسر. الا الّذین امنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.
خطبهی دوم:
... اولا به همه مردم ایران، تشکیل دولت قانونی را تبریک میگویم. همهی ما مردم، همهی نهادهای انقلابی، همهی عناصر دلسوز در هر نقطهای از نقاط این کشور، موظف هستند به این مسئولان و به این کابینه کمک کنند. نگویید کابینهی مردمی و مکتبی سر کار آمد، خاطرمان آسوده شد، برویم بخوابیم؛ برویم به کار خودمان مشغول بشویم! همه موظفند به این کابینه کمک کنند. امیدواریم خدای متعال این برادران مؤمن را و همهی ما ملت ایران را کمک کند و توفیق بدهد بتوانیم شرایط مهم این روزگار را ایفا کنیم.
مسألهی غرب کشور یکی از خبرهای این هفته است. بعثیهای مزدور عراق به شهرها و به غیر نظامیان حمله کردند، دلاوران مسلمان ما، ارتشی و سپاهی پاسدار و نیروهای ژاندارمری متقابلا حملات آنها را دفع کردند، هواپیماها و تانکها و سلاحهای روسی و امریکایی که علیه جمهوری اسلامی - به وسیلهِ مزدوران عراقی و مصری - به کار گرفته میشد، خنثی شد [و] منهدم شد. ما دست به حملهی ابتدایی نزدیم اما میتوانیم نیروهای دشمن را خنثی کنیم و به فضل پروردگار نیروهای دشمن را در مرز سرکوب خواهیم کرد.
مزدوران بعثی عراق بجای اینکه به دشمنشان، به دشمن عالم اسلام یعنی رژیم غاصب صهیونیستی بپردازند، نیروهای خود را کنار مرز جمهوری اسلامی یعنی مرز قرآن آوردند؛ اف بر آنها باد! ما به سربازان و نیروهای مسلح عراقی پیام دادیم که پادگانهایشان را ترک کنند. بسیاری از نیروهای عراقی پادگانها را ترک کردند. ما در سایهی اتّکال و ایمان به خدا و وحدت کلمه و ائتلاف همهی نیروهای مسلمان، همهی این تجاوزها را که از سوی دشمن بزرگ ما امریکای جنایتکار، شیطان بزرگ هدایت میشود سرکوب خواهیم کرد.
دو مسألهی دیگر را من در اینجا بایستی به یاد شما برادران و خواهران بیاورم. قبلا اشاره کنم به اینکه برادران عزیز ما، علمای اعلام بلوچستان - که من خودم با این برادران از دیرباز سابقه دارم - امروز در این مجمع بزرگ میلیونی شما مردم شرکت کرد اند. امروز برادران ما، علمای اعلام بلوچستان، نشان دادند که برای مردم ما اختلاف شیعه و سنی مطرح نیست، من به این برادران عزیز خوشامد میگویم. به برادرمان جناب مولوی شهداد که از علمای محترم بلوچستان هستند خوشامد میگویم و همچنین به همهی برادران و علمای اعلامی که تشریف آوردند. اِی برادران! اِی خواهران! قدر این وحدت را بدانید، به خدا این وحدت شما مشت محکمی است که بر دهان یاوهگوی استعمار وارد میآید. بگذار مفتیهای جیرهخوار مصر و مراکش، شیطانهای اطراف تخت فرعون، هر چه میتوانند به انقلاب ما و به سلیمان زمان ما بگویند، ما در میان خود بحمدالله وحدت داریم.
اما نکتهی اولی که میخواستم بگویم این است: اول مهر مدارس شروع میشود. ما امروز احتیاج داریم به سوادآموزی، به تحصیلات، به فهمیدن و دانستن. احتیاج داریم به اینکه جوانها و نوجوانهای خود را بارور از معلومات کنیم. من اطلاع دارم توطئهای هست که نگذارند نوباوگان ما و جوانان ما درس بخوانند. من توطئه را به شما گفتم. اِی بچههای عزیز ما! اِی بچههای عزیز من! اِی بچههای دبستانی و دبیرستانی و راهنمایی! از روز اول مهر یا از همان روزی که مدارس شروع میشود، کار دشمن هم شروع میشود [و] سعی میکنند مدارس را با عنوانهای مختلف تعطیل کنند. شما بدانید [که] هر کسی، چه در لباس معلم، چه در لباس دانشآموز، چه در لباس مدیر، چه در لباس کسی که از خارج آمده، اگر زبان باز کرد که مدرسه یا کلاس باید تعطیل بشود، بشناسید که دشمن، اوست. دشمن را، شما بچهها، خودتان کوشش کنید که در کلاس، در مدرسه، در خیابان مچش را بگیرید. میخواهند نگذارند بچههای ما بروند مدرسه. میخواهند نگذارند ما سواد بیاموزیم و برای دنیای آیندهی این انقلابِ جوان و جمهوریِ جوان تدابیر لازم را اتخاذ کنیم.
مسألهی دومی که میخواهم بگویم، مسأله چماقداری و چماقکشی است. نامههای زیادی به من مینویسند، افراد زیادی مراجعه میکنند. من به اینها اطمینان دارم و میفهمم که درست و صادقانه میگویند. خبر میدهند که گاهی ده نفر، پانزده نفر در فلان خیابان، در فلان شهر، در فلان شهر کوچک یا بزرگ، راه میافتند با عناوین مختلف به مراکزی، به کتابفروشیهایی حمله میکنند. بدانید که این کار، خطا و خلاف است. آن کسانی که این کار را میکنند از دو حال بیرون نیست: یا مردمان خیرخواهی هستند و یا مردمان مغرض! اگر مردمان مغرضی هستند، من همینجا و به همین وسیله، به آنها هشدار میدهم: به خدا قسم اگر بس نکنید، ما ملت را در مقابل شما قرار خواهیم داد. و اما اگر مردمان خیرخواهی هستند، من الان به آنها میگویم اِی برادران خیرخواه که نمیدانید چه باید بکنید! این، جمهوری اسلامی را مخدوش میکند. امروز ما دولت داریم، مراکز تصمیمگیری داریم، قانون و قانونگذار داریم؛ بگذارید کارها را مسئولان بکنند. کمیتهها، پاسداران، شهربانیها... آنها خودشان میدانند که چه کار باید انجام بدهند. شما غیر مسئولانه حق ندارید وارد قضایا و مسائل بشوید و اینگونه حادثههایی را بوجود بیاورید که... برای جمهوری اسلامی بسیار سنگین و زشت است.
همهی شما برادران و خواهران عزیز را توصیه میکنم و دعوت میکنم به یاد خدا و تقوای خدا؛ از خود خارج شویم، یاد شهیدان عزیز محوطهی پرجاذبهی معنویتدار قبرستان، آن هم قبرستان شهیدان گلگونکفن، ما را به خود بیاورد، ما را از هوسها و هواها آزاد کند، دلهای ما را به هم مهربان کند، تقوای خدا را به یاد ما بیاورد.
پروردگارا! پروردگارا! به خون پاک شهیدان، به روح بلندپایهی شهیدان، به نَفَسهای گرم این ملت مسلمان نمازگزار، تو را با همهی دل، با همهی وجود، با ذرهذرهی خونی که در رگها داریم، سوگند میدهیم امام امت را برای ما زنده و سالم بدار!
پروردگارا! شر دشمنان تفرقهافکن را از سر این ملت کوتاه کن!
هوا گرم است و زیر آفتاب داغ، ساعتها ست که این جمعیت عظیم و خیل بزرگ نمازگزار نشستهاند. من امروز از پیام عربی هم صرفنظر میکنم. همهی شما را به امید خدا میسپارم.
پروردگارا! پروردگارا! آنچه گفتیم و آنچه شنیدیم برای خودت و در راه خودت قرار بده.
غفرالله لنا و لکم. اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات. اللهم اغفر لشهدائنا الابرار الاخیار، اللهم اعلی درجاتهم.
بسماللهالرّحمنالرّحیم
و التین و الزیتون. و طور سینین. و هذا البلد الامین. لقد خَلَقنا الانسان فی احسن تقویم. ثم رددناه اسفل سافلین. الا الّذین امنوا و عملوا الصّالحات فلهم اجر غیر ممنون. فما یکذّبک بعد بالدّین. ألیس الله بأحکم الحاکمین.
صدق الله العلی العظیم
والسلامعلیکمورحمهالله
پانوشت: ۱- پیام به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت مرحوم آیهالله طالقانی ۱۳۵۹/۶/۱۵ ۲- بیانات در حضور اقشار مختلف مردم ۱۳۵۸/۶/۲۳ ۳- بیانات در دیدار با اعضای هیأت دولت ۱۳۵۹/۶/۲۰منبع: کتاب «در مکتب جمعه: مجموعه خطبههای نمازجمعه تهران» ناشز: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ ج۲، خطبهی شصتم
الله یارتون باشه....