بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با رئیس و مسئولان قوه قضائیه - ۱۳۹۵/۴/۹
عصر روز چهارشنبه نهم تیر ماه سال ۱۳۹۵ و به مناسبت روز قوه قضائیه، رئیس و مسئولان این قوه به دیدار حضرت امام خامنهای میروند که «روشنی خورشید» متن بیانات ایشان در این دیدار را منتشر میکند.
تاریخ: ۹ تیر ۱۳۹۵
شرح:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
و الحمد ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین سیّما بقیهالله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، مسئولان محترم قوهی قضائیّه. از خداوند متعال میخواهیم که همین دعایی که جناب آقای آملی (۱) در پایان بیاناتشان بر زبان آوردند و این درخواستی که از خدا کردند (۲) ، انشاءالله در حقّ همهی ما مستجاب بشود.
خب، این ایّام، ایّام خیلی متبرّک و مهمّی است. یعنی واقعاً هر ساعت و هر دقیقهی روزها و شبهای ماه رمضان و بخصوص این ایّام قدر و دههی آخر، مغتنم است برای اینکه انسان بلکه بتواند با اغتنام فرصت از این ساعت و این دقیقه، حجابهای بین خودش و خدا را کم کند و خودش را نزدیک کند. دیشب هم شب بیست و سوّم بود و به احتمال زیاد شب قدر، شب بیست و سوّم است که بزرگان هم همین احتمال را دادهاند و روایاتی هم هست که در بعضی از روایات بخصوص تعیین شده. حالا آنهایی هم که نتوانستند بهطور معیّن و قطعاً بگویند که بیست و سوّم روز قدر است و شب بیست و سوّم شب قدر است، احتمال قوی دادهاند که به تعبیر رایج بین اهل دعا «لیله الجُهَنّی» -آن شبی که آن شخص جُهَنی آمد از پیغمبر سؤال کرد و پیغمبر هم در گوش او یک چیزی گفتند، اصحاب نفهمیدند که چه هست، منتها او بعد از آن مقیّد بود که شب بیست و سوّم مرتباً بیاید مدینه و [در مراسم] شرکت کند، لذا احتمال میدهند که آن شبی که حضرت به او سفارش کردند و روزی که سفارش کردند به جُهَنی- همین روز بیست و سوّم بود.
خب، دیشب سرتاسر کشور در واقع مشحون از دعا و مناجات و ذکر و توسّل بود؛ اینها خیلی خیلی باارزش است. الیکَ عَجَّتِ الاَصواتُ بِصُنوفِ اللُّغات؛ با زبانهای مختلف، با تعبیرات مختلف، با حال، با تضرّع، با اشک؛ همهجور: جوان، پیرمرد، زن، روستایی، شهری، با انواع ریختها و قیافهها و اشکال مختلف در این مراسم معنوی شرکت کردند. امیدواریم انشاءالله خدای متعال به چشم رحمت نگاه کند به این خلق و به این ملّت و به این دعاها: «اُذکُرنی برحمتک وَ لا تَذکُرنی بِخَطیئَتی» که در روایات و در دعاها هست.
خب، امروز هم روز قدر است و الان هم جزو ساعات بافضیلت است؛ یعنی روز قدر هم مثل شب قدر دارای ارزش و فضیلت است. هنوز هم ما در روز قدریم. امیدواریم انشاءالله خداوند به ما نیّت خالص بدهد و بتوانیم کارهایی که بر عهدهمان هست انجام بدهیم که اگر این اتّفاق افتاد، وَ استعملنی بما تسألنی غَداً عنه (۳) واقعاً خوشبختیم دیگر؛ این همان چیزی است که مطلوب انسان است.
یاد میکنم از شهید عزیز، مرحوم آقای بهشتی -رضواناللهتعالیعلیه- که ایشان پایهگذار قوهی قضائیّهی جمهوری اسلامی بود و مدیر خوب، مدبّر، خوشفکر، قاطع، پیگیر؛ خدا انشاءالله درجات ایشان را عالی کند و خدمات گذشتگان را که در این مِضمار(۴) خدمت کردند و زحمت کشیدند، مشمول لطف خودش و قبول خودش قرار بدهد.
لازم میدانم از رئیس محترم قوّه که شخصیّت عالم، فرزانه و بحمدالله جامع هستند تشکّر کنم. از شما مدیران هم حقیقتاً باید تشکّر کنم، از بدنهی قوهی قضائیّه هم بنده لازم است صمیمانه و عمیقاً تشکّر کنم؛ بهخاطر اینکه این کار وسیع و گستردهای که در قوهی قضائیّه دارد انجام میگیرد و اینهمه زحمت، این میلیونها پرونده که وارد میشود، خارج میشود، بررسی میشود، رسیدگی میشود، اینها کارهای بزرگی است که دارد در کشور انجام میگیرد. بله، خصوصیّت قوهی قضائیّه این است که هیچوقت همه از او راضی نیستند؛ این طبیعی است لکن زحماتی که در این قوّه کشیده میشود و کارهایی که انجام میگیرد، واقعاً درخور تقدیر و تشکّر این حقیر و مردم و کسانی که مطّلع میشوند و انشاءالله مورد سپاس الهی است. فَإِنَّ اللهَ شاکرٌ علیمٌ؛ خداوند، هم میداند، هم شکرگزار است؛ و انشاءالله بهخاطر این کار بزرگ مأجور باشید.
بنده وقتی این مطلب را یادداشت میکردم که به شما عرض بکنم، به ذهنم رسید که چقدر بزرگ است و تأسفبار است کار کسان معدودی که در این قوّه کارهایی انجام میدهند که مایهی بدنامی قوّه بشود و رضایت مردم را از این قوّه کم کند؛ اینها در واقع دارند جنایت میکنند. یعنی کسانی که در درون قوّه طبق همین گزارشهایی که در اختیار ما هست -چه آنچه حالا رئیس محترم قوّه با ما در میان گذاشتند، چه آنچه از طرق دیگر به دست ما رسیده- در سطوح مختلف قوّه، در دادسراها، دادگاهها، جاهای دیگر خیانت میکنند، در واقع به قوهی قضائیّه دارند خیانت میکنند. درست است که به مردم ظلم میکنند بهخاطر همان سوءاستفادهها و فسادهایی که از آنها سر میزند امّا در واقع دارند لگد میزنند به قوهی قضائیّه؛ و اینهمه زحمت و این حجم عظیم خدمات و تلاشها را اینها در چشم مردم خراب میکنند؛ واقعاً اینجوری است.
حالا من بعد عرض خواهم کرد در مورد گفتن و شرح دادن خدمات؛ این خدماتی که جناب آقای آملی بیان کردند، اکثر اینها را مردم نمیدانند. حالا بنده هم مثلاً با اینکه در جریان اخبار قرار میگیرم، گزارش میگیرم، از خود ایشان و از دیگران میشنوم، از خیلی از این چیزهایی که ایشان بیان کردند مطّلع نبودم و نیستم، آحاد مردم که اصلاً مطّلع نیستند و این خدمات را نمیدانند؛ امّا آن فسادی را که فرض کنید یک قاضی و یک کارمند در فلان شعبه در فلان گوشهی کشور انجام میدهد میدانند؛ چون اینها دهانبهدهان میگردد. افراد میآیند و [میگویند]: «آقا، ما رفتیم اینجا، اینجوری شد، آنجوری شد» ؛ و به ما هم میرسد. یعنی واقعاً آنقدر گسترش پیدا میکند این فسادها و مانند اینها که با اینکه معدود است و کم است در قبال این خدمات، امّا درعینحال چون فساد است، چون از جایی است که توقّع از آن نمیرود، دهانبهدهان میگردد و شایع میشود. اینهمه خدمت، اینهمه کار و زحمت، و در قبالش یک میکروب، یک ویروس کوچک که یک بدنی را بیمار میکند و آزرده میکند و رنجور میکند؛ این فسادها چنین حالتی دارند.
برادران عزیز! قوهی قضائیّه خیلی مهم است. اهمیّت [این] قوّه از دو جهت است؛ هم از جهت وظایف ذاتی این قوّه است، هم از لحاظ دخالت در سیاستهای کلان کشور است؛ یعنی فقط اینجور نیست که قوهی قضائیّه یک وظایف ذاتیای داشته باشد و اینها را انجام بدهد. قوهی قضائیّه از هر دو جهت مهم و تأثیرگذار است.
از لحاظ وظایف ذاتیاش، نظارت بر اجرای قانون، مجازات متخلّف از قانون، حلّوفصل منازعات، پیشگیری از جرم و همین چیزهایی که در قانون اساسی ذکر شده است. خب اینها کارهایی است که در مقام گفتن یک کلمه است امّا در مقام عمل احتیاج به نیروهای فراوان، افکار فعّال و زنده و ابتکارات زیاد و تلاشهای پیگیر است؛ و همهی اینها هم با واقعیّت زندگی مردم سروکار دارد و مردم اینها را حس میکنند، لمس میکنند.
علاوهی بر این، آن بخش دوّم است که در مدیریّت کلان کشور هم قوهی قضائیّه نقش دارد؛ رئیس محترم قوهی قضائیّه در مجمع تشخیص مصلحت عضو اصلی است، در شورای عالی امنیّت ملّی عضو اصلی است، در شورای عالی انقلاب فرهنگی عضو اصلی است، در شوراهای مختلفی که بهعنوان مشورت در قضایای مهمّ کشور تشکیل میشود عضو اصلی است -شوراهایی که برای مسائل مهم با این حقیر تشکیل میدهیم و افرادی را، صاحبنظرانی را یا تصمیمگیرانی را جمع میکنیم- قوهی قضائیّه در همهی اینها حضور دارد و نقش دارد و میتواند اثرگذار باشد؛ یعنی در واقع سیاستهای کلان کشور تا حدود زیادی وابسته است به قوهی قضائیّه. رئیس محترم قوّه هم در واقع تنها نیست؛ یک عقبهی فکری و تشکیلاتی و کاریای دارد؛ بنابراین قوهی قضائیّه از این ناحیه هم خیلی حائز اهمیّت است. بهخاطر همین اهمیّت است که هم حساسیّت پیدا میکند فعّالیتهای او و هم تهاجمها زیاد است به او.
یک جزوهی قطوری پیش بنده آوردند که من نگاه میکردم، اظهارات رادیوهای بیگانه [بود] در مورد قوهی قضائیّهی ما؛ یک دریایی از اظهارنظرهای مغرضانه و غلط یا آمیختهای از صحیح و غلط یا حق و باطل مطرح میکنند؛ اینها در فضای جامعه اثر میگذارد؛ حالا ممکن است به قدر توقّعی که آنها دارند در ذهنیّت ملّت ما اثر نگذارد، [امّا] بالاخره بیاثر نیست و یک عدّهای را [تحت تأثیر قرار میدهد]. لذا وقتی که راجع به قوهی قضائیّه نظرخواهی میشود، انسان نگاه میکند میبیند نظرهایی که داده میشود خشنودکننده نیست؛ این بهخاطر همین تبلیغات است. از این طرف، بیاطّلاعی از خدمات، از آن طرف، حجم عظیم تبلیغات علیه قوهی قضائیّه. البته این مال همهی دورهها است و مخصوص دورهی کنونی نیست لکن اگر چنانچه مواضع قوهی قضائیّه مثل دورهی کنونی، مواضع انقلابیِ صریحی هم باشد، طبعاً این تهاجمات مضاعف میشود. کمااینکه الان اینجور شده؛ بهخاطر مواضع صریح و روشنی که رئیس محترم قوّه، مسئولان برجسته و عالی قوّه در زمینههای گوناگونی بر زبان میآورند و مواضع انقلابی و مواضع ارزشیای که اتّخاذ میکنند، طبعاً این تهاجمات دشمنها بیشتر میشود.
خب، ما در این بین وظیفهای که داریم این است که رضایت مردم را جلب کنیم؛ یعنی آن چیزی که بر عهدهی قوهی قضائیّه است، جلب رضایت مردم است. جلب رضایت مردم هم یک عمل عامیانه نیست و به تعبیر رایج فرنگیمآبهای امروز با یک کار پوپولیستی به دست نمیآید؛ یعنی رضایت مردم نشاندهندهی درستی کار دستگاه قضایی است. یعنی اگر مردم راضی بودند، نشاندهندهی این است که دستگاه قضایی کار خودش را درست و قوی دارد انجام میدهد؛ رضایت به این معنا؛ که خب طبعاً رضایت الهی را هم به دنبال خواهد داشت.
خب، ببینیم رضایت مردم چهجوری حاصل میشود؟ به نظر من آنچه مورد اهتمام قوهی قضائیّه باید باشد، این است که نگاه کند ببیند چهجور میشود رضایت مردم را جلب کرد؛ چهجور میشود دلهای مردم را نسبت به قوهی قضائیّه مساعد کرد، ذهنها را مساعد کرد. به نظر من مهمترین مسأله، پاکسازی درونی قوّه است. این کاری که حالا ایشان اشاره کردند و بنده هم اطّلاع دارم [یعنی] کار تعقیب افراد متخلّف، به نظر من کار بسیار مهمّی است و جزو برترین کارها است، یا شاید بنده بتوانم بگویم از برترین کارهایی که امروز میتواند رضایت مردم را و توجّه و محبّت مردم را به قوهی قضائیّه جلب کند این است. ما وقتی پهلوی کسی بنشینیم که مسألهای داشته و به قوهی قضائیّه مراجعه کرده و فرضاً منباب مثال قاضی از او رشوه خواسته -حالا ممکن است آن کسی که میگوید، در مواردی هم دروغ بگوید امّا مواردی هم قطعاً راست است؛ حالا رشوه یکی از شعبههای فساد است، در فساد شُعَب گوناگون دیگری هم وجود دارد- وقتی این معنا گفته شد، تکرار شد، رایج شد، طبعاً مردم نسبت به قوهی قضائیّه بیاعتماد میشوند و از نظر مردم صلاح قوهی قضائیّه زیر سؤال میرود. و اینکه مردم به قوهی قضائیّه اعتماد نداشته باشند، آثار اجتماعی بسیار زیاد و زیانبخشی دارد، لذا به نظر من کار اوّل و اصلی و اولویتدار قوّه، همین کاری است که شروع شده و این باید با جدیّت ادامه پیدا کند و با قاطعیّت با آن برخورد بشود. یعنی همین گروههایی که بهصورت ناشناس میروند در شهرهای مختلف، در دادگستریهای مختلف و کشف میکنند فسادی را که در آنجا وجود دارد -البته با مشی شرعی و دینی، نه به صِرف اتّهام؛ یعنی همان که باید احراز بشود و اثبات بشود- وقتی که فهمیدند که یک چنین چیزی وجود دارد، بایستی با قاطعیّت برخورد بشود. و این کار هم باید گسترش پیدا کند. حالا ایشان گفتند در چند استان این کار را انجام دادهایم؛ در همهی استانهای کشور باید انجام بگیرد، در همهی شهرهای کشور باید انجام بگیرد و باید استمرار داشته باشد؛ چون اینجور نیست که ما فرض کنیم وقتی که یک مفسد رفت، دیگر فسادی وجود نخواهد داشت؛ نه، انسان در معرض فساد است، همهی انسانها، همهی ماها در معرض فسادیم؛ ممکن است یک حادثهای پیش بیاید و یک نفر دیگر هم دچار بشود. این به نظر من مهمترین کار است؛ سلامت دستگاه قضا برترین هدفی است که ما بایستی دنبال بکنیم؛ دستگاه قضا را باید سالم کنیم؛ خود مجموعه باید سالم باشد.
اگر دستگاه سالم بود و مردم از دستگاه قضایی تخلّفی ندیدند یا تخلّف قابل توجّهی ندیدند، آنوقت میشود با مردم صادقانه صحبت کرد و گفت ما پول نداریم، آدم نداریم، اینجا نمیتوانیم شعبه تشکیل بدهیم؛ [آنوقت] میشود، و مردم قانع میشوند. یعنی وقتی دستگاه مورد اعتماد مردم قرار گرفت، این حرف شما که بودجه به ما ندادند یا امکانات نداریم یا منابع مالی نداریم یا آدم نداریم، طبعاً مورد قبول مردم قرار میگیرد و اگر چنانچه نتواند، مردم عذر مینهند بر دستگاه قضایی. این شرطش این است که قوهی قضائیّه بتواند دل مردم را از خود راضی کند؛ این شرط اوّل. این هم به سلامت دستگاه قضایی بستگی دارد. آن توصیهای که بنده امروز میتوانم رویش تأکید بکنم، این است که مسألهی سلامت قضایی را در درجهی اوّل قرار بدهید و این را یک کار اساسی قرار بدهید و دنبال بکنید و توسعه بدهید و استمرار بدهید.
البته عوامل دیگری هم هست که به خروجی مطلوب از قوهی قضائیّه میانجامد که آنها هم همه همین وظایف ذاتی است؛ حالا مثلاً فرض کنید برنامهمحوری که ما قبلاً هم رویش تأکید کردهایم و حالا هم جناب آقای آملی روی آن تکیه کردند و گفتند که ما این کار را میکنیم. بله، شرط اوّل در برنامهمحوری این است که سیاستها تبدیل بشوند به برنامه؛ شرط دوّم این است که همینطور که ایشان اشاره کردند، رصد بشود که ببینیم برنامه دارد پیش میرود و این حرکت دارد انجام میگیرد یا نه؛ یک شرط دیگری وجود دارد که اگر آن شد، کمک میکند به این شرط دوّم و آن، زماندار بودن برنامه است؛ برنامهها را زماندار کنید. حالا مثلاً فرض بفرمایید راجع به تنقیح قوانین یا مانند اینها، ایشان میفرمایند که مثلاً سال گذشته گفته شده، مشغول شدیم و داریم انجام میدهیم و به اینجا رسیده؛ خب [اگر این است] ، پس یک سال گذشت! مگر فرصت ما چقدر است؟ فرصتهای ما برای کار واقعاً کم است. زمان بگذارید؛ بگویید آقا! این قضیّه باید مثلاً سر دو ماه تمام بشود؛ البته آنهایی که میتواند سر دو ماه تمام بشود؛ نمیگوییم کترهای (۵) و گزافه زمان گذاشته بشود؛ زمانبندی یک امر مهمّی است؛ در اجرای برنامهها زمانبندی خیلی مهم است. زمانبندی کنید کارها را؛ [بگویید] این کار به عهدهی این جمع در این زمان معیّن است. پس این، بحثِ برنامهمحوری است. مسألهی پیشگیری و مسألهی زندانها و مسألهی کادرسازی -این چیزی که ما هم قبلاً [بهعنوان] جانشینپروری و کادرسازی سفارش کردیم- و مسألهی اصلاح قوانین، اینها هم خب عوامل دیگری هستند که مهمند.
در مورد مسألهی زندانها و عفو؛ بله، ایشان حالا لطف میکنند از بنده هم تشکّر میکنند که مثلاً فرض کنید یازده هزار [نفر] یا چقدر عفو شدند؛ خب، عفو یا مرخصی، اینها واقعاً علاج نیست؛ بنده بارها، هم به ایشان عرض کردهام، هم به رؤسای قبلی که شما اگر میخواهید کار دادگاهتان، قاضیتان بُرنده باشد، جوری باید مشی بکنید که اگر چنانچه ده سال حبس داد، یک روز از این ده سال کم نشود؛ متّهم و مجرم بداند که اینجوری است و عفو یک امر استثنایی است. گاهی اوقات عفوهای کلّی [پیشنهاد میشود] ، مثلاً فرض کنید که سی هزار [نفر] کم بشوند؛ خب این نمیشود. گفت: «بخشیدم اگرچه مصلحت ندیدم» . ما غالباً اینها را حالاها قبول میکنیم امّا من واقعاً عقیده ندارم؛ بنده به اینجور عفو کردنی عقیده ندارم. ما باید کاری کنیم که مجازات زندان کم بشود؛ این کار را باید بکنیم.
یکی از کارهای مهم -و به تعبیر جنابعالی یک پروژهی مهم- این است که ما نگاه کنیم ببینیم فهرست کارهایی که میشود جایگزین زندان بشود چیست؛ ایبسا اگر چنانچه افراد صاحبفکر ما و هوشمند ما و صاحبنظر ما بنشینند فکر کنند، ممکن است پنج تا، شش تا، ده تا راه پیدا کنند که ما وقتی که فلانکس این جرم را انجام داد، بجای اینکه به دو سال زندان محکومش کنیم، مثلاً فرض کنید به فلان کار محکومش کنیم. حالا اشاره کردند و به بنده هم قبلاً در یک جلسهای ایشان فرمودند که مثلاً کسی برای دو میلیون [به زندان افتاده] ! اصلاً برای دو میلیون نباید کسی را زندان انداخت تا بعد منتهی بشود که این برای دو میلیون، دو سال یا چقدر گفتند مثلاً زندان مانده؛ اصلاً خود این یک مبنای نادرستی است. برای دو میلیون نباید کسی را زندان [کرد] ، برای اینجور پولها نباید [کسی را زندانی کرد]. همین کاری که شماها کردید که از جیب خودتان گفتید این سه میلیون را یا دو میلیون را میدهم، اگر چنانچه میتوانید بکنید، خب قبلش انجام بدهید.
آیتالله لاریجانی: آن، موردش سرقت بودهخب، دستش را قطع کنید! (۶) این چیزی که بازدارنده است این است دیگر: فاقطعوا ایدیهم. حالا من نمیدانم آن مورد را؛ بههرحال اگر چنانچه حالا بنا شد که بهخاطر سرقت در زندان باشد، جزای آن یک بحث دیگر است؛ آن را من نمیگویم؛ امّا اینهایی که من به ایشان قبلاً گفتم، به آقایان قبلی هم بهنظرم مکرّر گفتهام که هر حبسی که در قبال به اصطلاح یک امر مالی است، اگر پیش من بیاورند، من بیتأمّل قبول میکنم که حبس را عفو کنند، اگر درخواست عفو بشود؛ یعنی ما حبس به این معنا را اصلاً نبایستی باب کنیم که حالا چون یک کسی مثلاً بدهکار است یا مانند اینها، این باید حبس بشود. حالا پولهای کلان آنچنانی، بحث دیگری است امّا این پولهایی که مثلاً آنچنان نیست، [برای] اینها باید یک راههای دیگری پیدا کرد. بگردیم پیدا کنیم و یکجوری او را وادار به یک کاری بکنیم، به یک شغلی بکنیم، به یک امر آبروییای بکنیم که مجبور بشود این کار را انجام [بدهد] ؛ خیلی از این کارها میشود کرد. در دنیا هم گمانم آنطور که حالا به گوشم رسیده -تحقیق نکردهام- از این کارها در بعضی از کشورها میشود، که بهجای اینکه ده روز حبس برود، منباب مثال مأمور میکنند که مثلاً برو فلان خیابان را چند روز جارو کن. از این قبیل کارها میشود پیدا کرد و انجام داد. من البته عرض کردم اطّلاع دقیقی ندارم؛ اینها حرفهایی است که شنفتهایم. علیایّحال، اعتقاد بنده در مورد زندان این است که ما باید بار زندان را کم کنیم و این کم کردن از طریق عدم ورود به زندان بایست تحقّق پیدا بکند. بحث پیشگیری هم که خب اشاره کردید و مسألهی بسیار مهمّی است، مسألهی فرا قوّهای است؛ کار بلندمدّت است و احتیاج به فکر و علم و تجربه دارد؛ کار آسانی نیست، کار خیلی دشواری است، ولی خب باید انجام بگیرد.
یک مسأله، مسألهی انعکاس کارها به مردم است. همانطور که عرض کردم بنده که اینهمه گزارش به من میرسد و با خودِ رئیس محترم قوّه تقریباً بهطور مرتّب جلسه داریم، خیلی از این اقدامها را خبر ندارم؛ مردم به طریق اولی خبر ندارند. چرا فکری برای رساندن خبر به مردم نمیکنید؟ این اینجوری نیست که بگوییم خیلی خب، به ما در تلویزیون وقت بدهند، ما برویم بنشینیم در تلویزیون [گزارش بدهیم] ؛ آنچیزی که اصلاً اثر ندارد همین است؛ یعنی اینکه یک مسئول قضایی برود بنشیند بگوید ما این کارها را کردیم، آن کارها را کردیم! اینها به اصطلاح جزو دستمالیشدهترین روشهای تبلیغ است و اصلاً هیچ اثری ندارد؛ هیچ که میگوییم، تقریباً میگوییم هیچ؛ یعنی خیلی خیلی کماثر است؛ یک روشهای دیگری را باید پیدا کرد. کارها و شیوههای [دیگری] باید پیدا کرد. افراد برجستهی تبلیغاتی را بیاورید بنشانید، بگویید ما میخواهیم این موضوع را، مثلاً فرض کنید که مبارزهی با فساد را، یا مسألهی کارهای فنّی را که گفتید، یا خدمات ثبتی را که گفتید، به مردم منعکس کنیم؛ راهش چیست؟ راه دارد؛ راه تبلیغاتی دارد و افرادی هستند که بلدند شیوههای تبلیغاتی را؛ بیایند بنشینند طرّاحی کنند و این طرّاحی را اجرا کنید. حالا یا با تلویزیون میشود یا با شکل دیگری میشود؛ میتوانید این کارها را بکنید. این [کارهای شما] متأسّفانه انعکاسی ندارد و مردم اصلاً خبر ندارند؛ مردم از کارهای قوهی قضائیّه و از این زحماتی که کشیده میشود، واقعاً خبر ندارند.
حالا خود همین نکتهای که مدام گفته میشود که چند میلیون پرونده [در سال] وارد میشود و خارج میشود، این خیلی بار سنگینی است. مردم به این توجّه ندارند که این چقدر عرق آن انسان موظّف را درمیآورد که بخواهد بنشیند و کار کند، و بعضی اوقات بعضی از قضات بردارند پروندهها را ببرند خانههایشان، آنجا رسیدگی کنند؛ مردم خود همین را، این کار سنگین را توجّه ندارند. بنابراین به نظر من یکی از کارهای اساسی شما -که این کار اساسی است- این است که این خدماتی که انجام میگیرد و کارهای مثبتی را که انجام میگیرد، منعکس کنید؛ حتّی همین مبارزهی با فساد را. این حرفی که گفته میشود اگر مبارزهی با فساد را بگوییم، آبروی دستگاه قضایی میرود، بنده اصلاً قبول ندارم؛ درست عکس است، آبرو میدهد به قوهی قضائیّه؛ برای خاطر اینکه فساد را که خب وجود دارد، میبینند، فساد را لمس میکنند [امّا] مبارزهی شما را نمیبینند. بگذارید مردم بدانند که شما با این پدیده به شدّت دارید برخورد میکنید. بنده سالها قبل (۷) -مال بیست سی سال قبل است، آنوقتی که بزرگان کنونی حوزه جزو شورای عالی قضایی بودند- یکوقتی به آنها گفتم که اگر من جای شما بودم، قاضیای را که تخلّف میکرد، در همان شهر که تخلّف در آن واقع شده، میخواباندم جلوی چشم مردم شلّاق میزدم؛ شبیه «وَ لیَشهَد عَذابَهُم طائِفَه مِنَ المؤمنینَ» ؛ بعد هم اگر چنانچه در او صلاح احساس میکردم، مجدّداً میگذاشتم برای کار قضایی؛ تا مردم ببینند که برخورد میشود؛ اگر نه، جوری بود که دیگر برای او آبرویی باقی نمانده بود، آنوقت او را برکنار میکردیم. مردم احساس کنند، ببینند این برخورد را؛ این هم باید انعکاس پیدا کند. بنابراین اینکه حالا شما گفتید ما پنجاه قاضی را در طول این مدّت مثلاً برکنار کردیم، خیلی خب، این را به یک شکل درستِ سنگینِ روشنی بیان کنید که مردم اهمیّت این را بفهمند که این کار چقدر اهمیّت دارد که انسان بتواند تخلّف پنجاه قاضی را کشف کند و تخلّف مثلاً فلان تعداد کارمند را کشف کند و با اینها بدون ملاحظه، بدون رودربایستی برخورد کند.
یک مسألهی دیگری که بنده توصیه میکنم، لزوم آموزش عمومیِ حقوقی و قضایی به مردم است. مردم ما از مسائل قضایی و عمومی مطّلع نیستند؛ خودِ همین، مراجعات به دادگستری را زیاد میکند. یکی از چیزهایی که موجب میشود مردم به دادگستری زیاد مراجعه کنند این [است] که از پیچوخمهای حقوقی و مانند اینها مطّلع نیستند؛ یک آموزش عمومی به مردم باید داده بشود. خب، حالا بعضیها پول دارند، میروند پیش مشاورین قضایی و دفترهای مشاورت قضایی که پولهای حسابیای هم میگیرند و مشاوره میدهند؛ [امّا] شما این بار را از دوش مردم بردارید که نخواهند بروند برای مشاوره پول بدهند. راههایی برای این کار وجود دارد؛ فرض کنید، اعلام بکنید یک خطّ دائم شبانهروزی -بیست و چهار ساعته- وجود دارد که مردم مشکلاتی را که دارند از این خط [بپرسند] ؛ یک عدّهای هم آنجا بهصورت بهنگام، بیدرنگ [پاسخگو باشند] -حالا آقایان آنلاین را میخواهند فارسیاش کنند، [میگویند] برخط؛ یک تعبیرِ غلطِ بیمعنی؛ خود آنلاین یک تعبیر کنایی است، ما حالا تعبیر کنایی آنها را آمدیم ترجمهی تحتاللّفظی کردیم: برخط! بنده معتقدم آنجایی که میخواهیم آنلاین به کار ببریم، [بگوییم] بیدرنگ؛ یعنی در مقابل آنلاین و آفلاین، [بگوییم] بیدرنگ، بادرنگ- یعنی ارتباط بیدرنگ که هیچگونه [معطّلی ندارد] یک تلفنی بگذارید، یک خطّ اینترنتیای بگذارید که بهطور بیدرنگ، بهطور دائمی با مردم مرتبط باشد -بالاخره خود اینکه بتوانیم از دهان شماها بیندازیم این کلمات فرنگی را، خود این خیلی زحمت دارد! - علیایّحال باید این کار به نظر من انجام بگیرد. یکی از راههای این آموزش عمومی این است که در تلویزیون برنامه بگذارید. اینجا برنامهی تلویزیونی مؤثّر است. یک وقت معیّنی را مشخّص بکنند، یک نفری بیاید با بیان خوبی و توضیح بدهد؛ حتّی از لحاظ هنری هم استفاده بشود. مثلاً فرض بفرمایید که من در این کارهای نیروی انتظامی دیدهام -گاهی البته- که هم گویندهای از نیروی انتظامی میآید یک توضیحاتی را برای مردم بیان میکند، هم فیلم نشان میدهند؛ فرض کنید که یک فیلم پویانمایی درست میکنند و نشان میدهند. هیچ اشکال ندارد یک [چنین] کاری بکنید، فیلم پویانماییای [تولید کنید] باز اگر نگویید که پول نداریم این کارها را انجام بدهیم! بله، به پول ختم نشود! (۸) بالاخره این کارها کارهایی است که باید انجام بشود. این هم یک مسأله است.
یک مسألهی دیگر هم که البته در قوهی قضائیّه هست منتها یک مواردی مغفولٌعنه واقع میشود، لزوم نظارت بر اجرای قانون است؛ این جزو وظایف قوهی قضائیّه است که در قانون اساسی آمده. این نظارت را باید در سطوح مختلف خیلی جدّی گرفت. گاهی اوقات یک مصوّبهی قانونیای -چه در مجلس، چه آنجاهایی که به حکم قانون است مثل فرض بفرمایید که شورای عالی انقلاب فرهنگی یا مصوّبهی شورای عالی امنیّت ملّی که لازمالاجرا است و در حکم مقرّرات و در حکم قانون است- تصمیمگیری هم شده، تصویب [هم] شده، منتها مثلاً فرض بفرمایید ابلاغ نمیشود؛ خب اینها را دنبال بکنید؛ این کار باید انجام بگیرد. یعنی اجرای قانون و حُسن اجرای قانون جزو کارهای بسیار مهم است و دنبالگیریاش هم به عهدهی قوهی قضائیّه است.
یکی از کارهای دیگری که بنده توصیه میکنم، فعّال شدن در قضایای بینالمللی است. حالا البته قوهی قضائیّه اخیراً -در این سالهای اخیر- یک تحرّکی در این زمینه نشان داده که خوب است، منتها ما در این زمینه میتوانیم فعّالیتهای گستردهای بکنیم که این معلوم نیست خیلی هم خرج داشته باشد. فرض کنید حقوق پایمالشدهی ملّت ایران بهخاطر تحریم؛ یک مسألهای است دیگر؛ یکی از مسائلی است که قابل بررسی است. میآیند ایران را متّهم میکنند به عملی که در آن هیچ ارتباطی با ایران وجود نداشته و آنوقت بر اساس آن، دادگاههای داخل امریکا حکم صادر میکنند و روی پول و دارایی ایران دست میگذارند؛ اینجوری عمل میکنند. حالا متأسّفانه آنها اینجا داراییای ندارند که ما رویش دست بگذاریم لکن میتوانیم کار تبلیغی بکنیم، کار بینالمللی بکنیم. خب اینها چند سال ملّت ایران را تحریم کردند، این حقوق مردم ضایع شد. یا آن مطلبی که من آن روز اینجا به آقایان دولتیها گفتم. (۹) آن روز آقای رئیسجمهور گفت پنج ماه و شش روز -که حالا از آن روز یک چند روز هم گذشته؛ پنج ماه و ده دوازده روز- از امضای برجام، یعنی از تمام شدن کار برجام گذشته، و تحریمها هنوز لغو نشده؛ گفتند تدریجاً لغو میشود. بنده گفتم به آقایان که خب آخر تدریج! پنج ماه! بسته بودن و قفل بودن ارتباطات بینالمللی و بانکی برای یک کشور مثل کشور ایران زمان کمی است؟ همان ساعت اوّل باید این کار اتّفاق میافتاد. پنج ماه زمان کمی نیست. بیشتر کارهای عمرانی و کارهای گوناگون که در کشور انجام میگیرد، در همین ماههای اوّل سال باید انجام بگیرد. خب، [با این کار] یک خسارتی وارد کردند. این یک قضیهی بینالمللی است؛ باید دنبالگیری بشود، باید تعقیب بشود از لحاظ حقوقی.
یا قضیهی حقوق هزاران قربانی تروریسم در کشور ما. این تروریستها آمدند و چند هزار نفر را [کشتند]-حالا تعدادش را مشخّص میکنند و معمولاً میگویند؛ بنده چون متحقّق نیستم در این زمینه، نمیتوانم رقم [بگویم] ؛ بله، حدودش را میدانم؛ یک رقم بالایی است- . چطور امریکاییها حق دارند چون ساختمانشان در لبنان فرو ریخته و مثلاً چند صد نفر کشته شدند اقامهی دعوی کنند علیه ایران، (۱۰) درحالیکه هیچ ربطی به ایران ندارد، [امّا] ما نمیتوانیم اقامهی دعوی کنیم علیه آن دولتی که به آن تروریستهایی که هزاران نفر را اینجا کشتند، پناهندگی میدهد و در پارلمانش برای او سخنرانی میگذارد؟ این یک چیز خیلی مهمّی است، این یک قضیهی بینالمللی است؛ این قضایا باید دنبال بشود.
یا فرض بفرمایید حقوق اقلیّتهای مظلوم در کشورها. ما از ترس اینکه نبادا بگویند اینها شیعهگرایی میکنند، فلان میکنند، فرض کنید که [قضیهی] این شیخ زکزاکی بیچاره در زندان و شکنجه و کشتن فرزندانش و مانند این حوادث را مثلاً رها کنیم؛ خب نه، این یک قضیّه است؛ ممکن است این خیلی هم از ناحیهی حکومت، به معنای خاصّ خودش تلقّی نشود امّا دستگاه قضایی یا دادگاهی در اینجا بنا کند به [اقامهی دعوی] که آقا یک شخص مظلومی [مورد ظلم واقع شده]. دفاع از مظلومین جزو وظایف ما در انقلاب اسلامی است و باید این قضیّه را دنبال بکنیم. یا فرض کنید عدّهای از تروریستها حمله میکنند و فلان مسجد در فلان کشور مورد تهاجم قرار میگیرد و عدّهای کشته میشوند؛ اینها مسائل بسیار مهمّی است.
یا فرضاً همین مسألهی احیاء حقوق بشر اسلامی. من میبینم آنقدر روی این حقوق بشر قلابیِ بیمبنای دروغِ غربی تبلیغ شده که کسانی در داخل خود ما، تمسّک میکنند و استناد میکنند به همان حقوق بشر برای قضاوت کردن در مورد مسائلی، درحالیکه مبنای حقوق بشر غربی مبنای درستی نیست و بسیاری از مسائلش هم مسائل غلطی است. حالا ممکن است یک چند مسألهی درست هم داشته باشد، [امّا] خیلی از فروعات مسائلش، فروعات غلطی است؛ علاوهبراینکه مبانیاش مبانی غلطی است. ما حقوق اسلامی داریم، حقوق بشر اسلامی داریم، اینها را باید بیان کنیم، اینها را باید ذکر کنیم، باید توسعه بدهیم و کشورها را بهخاطر عدم رعایت این، مورد ملامت قرار بدهیم؛ حتّی کشورهای غیر اسلامی را، و بگوییم حقوق بشر این است؛ شما چرا این را رعایت نمیکنید؟
خب امروز ما مثلاً فرض کنید با دولتهایی مواجه هستیم که اینها با پول، خودشان را از فهرست کشورهای قاتلانِ کودک بیرون میآورند، بیرون میکشند؛ با پول! اینکه دیگر چیز پنهانی نیست، این را همه در دنیا فهمیدند و دانستند؛ آدمهایی که اهل غیرت بودند واقعاً شرمنده شدند که [کسی] بیاید آنجا بایستد و صریح بگوید تصمیم سختی بر من تحمیل شد و گرفتم و کسی از من حمایت نکرد؛ چون پای پول در میان بود، من ناچار شدم این [تصمیم را بگیرم] (۱۱) . پس در دنیای کنونی خودمان کشوری داریم که این کشور بوسیلهی پول، خودش را از فهرست رسمی جنایتکاران میتواند خارج کند؛ و متأسّفانه سازمان مللی داریم که با پول، این کار را براحتی انجام میدهد؛ اینها همه مسائل بینالمللی است، اینها ضدّ حقوق بشر اسلامی است، بایستی ما اینها را مورد توجّه قرار بدهیم؛ یعنی سازمان ملل از یک جنایت هولناکی -مثل کاری که اینها در یمن کردند یا امثال اینها- صرفنظر میکند و اغماض میکند به خاطر مسألهی پول؛ یعنی دیگر رسواتر از این چیزی در دنیا نیست؛ ما اینها را داریم، همهی اینها میتواند آماج حرکت ما در کارهای بینالمللی باشد.
بههرحال آنچه من در پایان عرض میکنم و خلاصهی همهی حرفهای ما است [این است] : قوهی قضائیّه از جملهی مراکزی است که باید صد درصد انقلابی باشد. در نظام اسلامی و نظام انقلابی، بعضی از قوا و بعضی از دستگاههای مختلف هستند که اگر چنانچه انقلابی عمل کردند یا نکردند، ممکن است خیلی تفاوتی نکند یا خیلی اثر نگذارد امّا چند نقطهی معدود در دستگاهها هستند که اینها بایستی صد درصد انقلابی باشند؛ یکیاش قوهی قضائیّه است. معنای انقلابی بودن هم واضح است، یعنی عادلانه عمل کند، خردمندانه عمل کند، منصفانه عمل بکند، قاطع عمل بکند و رودربایستی را کنار بگذارد. انقلابی یعنی این.
خب، بعضیها انقلابی را به غلط تندروی و مانند اینها معنا میکنند -تندروی به همان معنایی که خودشان در نظر دارند- درحالیکه نه، انقلابی یعنی موازین را، مبانی را مراعات کردن و با قاطعیّت بر طبق این موازین حرکت کردن و عمل کردن؛ این معنای انقلابی عمل کردن است. کارها صریح باشد، دلسوزانه باشد، قاطع باشد، دقیق باشد؛ این معنای انقلابی است. به نظر من این قوّه میتواند [اینجور باشد].
خب، فعلاً بحمدالله این فرصت و این امکان خوب هم در اختیار قوهی قضائیّه وجود دارد که مسئولین قوّه بحمدالله مسئولین برجستهای هستند؛ هم روحیهی خوب، هم تدیّن خوب، هم انقلابیگری خوب در اینها بحمدالله هست؛ قوّه از این فرصت باید استفاده کند و خود را همچنانکه شایسته است، انشاءالله انقلابی به پیش ببرد.
یکی از مسائل مهم در مسائل بینالمللی، مسألهی فلسطین است؛ روز قدس هم نزدیک است -یعنی پسفردا روز قدس است- که باز انشاءالله امیدواریم به توفیق الهی و به کمک الهی، این کشور، یکپارچه فریاد دفاع از مردم مظلوم فلسطین را بلند کند، و نه فقط در کشور ما بلکه در سراسر دنیای اسلام انشاءالله این فریاد بلند بشود؛ امروز این، جزو فرایض امّت اسلامی است که بایستی حتماً به آن توجّه کنند. امیدواریم انشاءالله خداوند متعال هم به این انگیزهها و به این فریادها برکت بدهد و آثاری مترتّب بشود.
از خداوند متعال برای همهی شماها اجر و هدایت به سمت آنچه رضای او است و توفیق برای ورود در میدانِ جلب رضای الهی و کمک برای اینکه بتوانید این کار را انجام بدهید [مسألت میکنم].
والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته
پانوشت:
۱- آیتالله آملی لاریجانی رئیس قوهی قضائیّه ۲- یا سیّدی و مولای و الهی و ربی! فاجعلنا مِنَ الّذینَ اطمَأَنَّت بِالرُّجوعِ الی ربِّ الاربابِ انفسهم وَ تَیَقَّنَت بِالفَوزِ وَ الفلاحِ ارواحُهُم وَ قَرَّت بِالنَّظَرِ الی مَحبوبِهِم اعینهم وَ استَقَرَّ بِاِدراکِ السُّئولِ وَ نَیلِ المَأمولِ قَرارُهُم ۳- صحیفهی سجّادیه، دعای بیستم؛ «و به کاری برگمار که در روز بازپسین از من خواهی» ۴- میدان، عرصهی فعّالیت ۵- نسنجیده ۶- خندهی معظّمله و حضّار ۷- دیدار با حکّام شرع و دادستانهای انقلاب سراسر کشور (۱۳۶۳/۰۳/۱۳) ۸- خندهی معظّمله ۹- بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت (۱۳۹۵/۰۴/۰۲) ۱۰- اشاره به رأی دادگاهی در امریکا که بهخاطر انفجار مقرّ تفنگداران دریایی امریکا در لبنان در سال ۱۹۸۳ که به کشته شدن بیش از دویست نفر انجامید، از ایران درخواست غرامت کرده است. ۱۱- اشاره به بانکیمون دبیرکلّ سازمان ملل متّحد
منبع: نرم افزار حدیث ولایت ۲
پیوند مرتبط: خبر دیدار در پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنهای