روشنی خورشید

فضایی جهت نشر بیانات، مصاحبه ها، پیام ها و آثار منتشر نشده رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای

روشنی خورشید

فضایی جهت نشر بیانات، مصاحبه ها، پیام ها و آثار منتشر نشده رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای

بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با برگزارکنندگان همایش بزرگداشت آیت الله سید ابوالحسن مدیسه‌ای اصفهانی - ۱۳۸۷/۱/۲۹

ثبت‌شده در پنجشنبه، ۱۶ آبان ۱۴۰۴، ۰۹:۵۵ ب.ظ
بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با برگزارکنندگان همایش بزرگداشت آیت الله سید ابوالحسن مدیسه‌ای اصفهانی - ۱۳۸۷/۱/۲۹

به جهت افزایش سرعت در بارگذاری آثار منتشرنشده‌ی حضرت امام خامنه‌ای، از ابتدای سال ۱۴۰۲ شمسی، «روشنی خورشید» متن بیانات ایشان را بدون ویرایش و بررسی منتشر خواهد کرد. ان‌شاءالله پس از بارگذاری کامل آرشیو موجود، مجددا به ویرایش و بررسی این متون خواهیم پرداخت.

تاریخ: ۲۹ فروردین ۱۳۸۷

شرح:

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

خیلی متشکریم از اینکه به فکر احیاء نام و آثار مرحوم آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی از بزرگان مراجع دوران اخیر افتادید.

یکی از خصوصیات مهم ایشان این است که در یکی از دوران‌های بسیار حساس تاریخ این منطقه زعامت معنوی و دینی شیعه را بر عهده داشتند. مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی از سال هزار و سیصد و سی و نه قمری که مرحوم شریعت اصفهانی از دنیا می‌روند، مرجعیت ایشان شروع می‌شود. البته این مرجعیت در آن دوره، مرجعیت مستقل و فراگیر نبوده و بزرگان دیگر مثل مرحوم آقای نائینی و مرحوم آقای حائری بودند. لکن از سال هزار و سیصد و پنجاه و پنج قمری که در آن سال مرحوم آقای نائینی و مرحوم آقای حائری فوت می‌کنند، مرجعیت مرحوم آقا سید ابوالحسن مرجعیت مطلق در تمام قلمرو تشیع از کشورهای عربی تا هندوستان و بقیه مناطق شیعه‌نشین می‌شود.

این مرجعیت مطلق تا سال شصت و پنج قمری -هزار و سیصد و بیست و پنج شمسی- که سال وفات ایشان است، یعنی ده سال، ادامه داشته است. شما ببینید از سال هزار و سیصد و سی و نه قمری که مرجعیت ایشان آغاز می‌شود -حدود هزار و سیصد شمسی- تا سال هزار و سیصد و شصت و پنج قمری یعنی حدود بیست و پنج سال، در تمام این دوران در این منطقه چه اتفاقاتی افتاده است؟ اتفاقات این منطقه در این دوران خیلی مهم است. در ایران مصادف است با روی کار آمدن رضاخان، در ترکیه روی کار آمدن آتاترک، در عربستان سعودی روی کار آمدن خاندان ملک سعود، در خود عراق نقشه جدید انگلیس‌ها و آن ظلم‌های بزرگ در حق مردم عراق و حکومت ملک فیصل، در یک چنین دورانی مرحوم آقا سید ابوالحسن زعامت شیعه را بر عهده داشتند که خیلی دوران دشواری است.

ممکن است کسی امروز به بعضی از مواضع مرحوم سید اعتراض کند که چرا فلان موضع را نگرفتند یا فلان حرکت را نکردند، لکن اگر چنانچه با چشم انصاف نگاه کنیم می‌بینیم این بزرگوار خیلی پخته و متین و هوشمندانه و بر اساس تکلیف عمل کردند. دو برهه سیاسی در زندگی مرحوم سید می‌توان قائل شد: در برهه اول مرحوم آقا سید ابوالحسن جزو کسانی بودند که به همین حکومت عراق و انتخابات صوری انگلیس‌ها اعتراض کردند. مرحوم خالصی از یک طرف مخالفت کرد، مرحوم نائینی و آقا سید ابوالحسن هم مخالفت کردند. مرحوم آقای خالصی را تبعید کردند. این دو بزرگوار را هم از نجف به ایران تبعید کردند. -در بعضی از شرح‌حال‌های آقا سید ابوالحسن خصوصیات و جزئیات این موضوع را ذکر نمی‌کنند اما خوب است که ذکر بشود- در ایران علماء و بزرگان از این دو عالم بزرگ تجلیل کردند و شهر به شهر از آن‌ها استقبال کردند و با احترام وارد قم کردند. این‌ها از چشم انگلیسی‌ها پوشیده نماند و فهمیدند که موقعیت این دو بزرگوار چقدر موقعیت بالا و برجسته‌ای است و در نتیجه در کمتر از یک سال با تمهیدات مقدماتی مجدداً عذرخواهی کردند و این دو بزرگوار را با احترام به نجف برگرداندند. برهه اول حرکت مرحوم آقا سید ابوالحسن یک چنین حرکتی بود ولی در برهه دوم ایشان همّتش بر این است که اولاً حوزه نجف را حفظ و تقویت کند و بعد تفکرات شیعه و تشیع را در اقطار دنیای اسلام ترویج کند.

ممشای مرحوم آقا سید ابوالحسن را در امر زعامت حوزه چه در بخش علمی و تدریس و چه در بخش اداره اجتماعی حوزه انصافاً جزو رؤسای کم‌نظیر محسوب می‌شوند. از نظر علمی تبرّز ایشان در تسلط بر فقه است. کتاب «وسیله» ایشان هم انصافاً کتاب جامع و جالبی است. دوره فقه هست و از این جهت بر عروه ترجیح دارد و از جهت جمع و جور کردن مسائل و مندرج کردن مسائل مشابه با یکدیگر کتاب کم‌نظیر و بسیار بااهمیتی است. اگر بخواهیم در رابطه با فقاهت آیت الله اصفهانی شواهدی بیاوریم استناد به اعتراف سید عبدالهادی شیرازی از شاگردان آخوند خراسانی به فقاهت و عمق علمی مرحوم سید کافی است.

من از حاج آقا موسی زنجانی که ایشان هم از اخوان مرعشی به نقل از سید عبدالهادی شیرازی شنیده بود، شنیدم زمانی که مرحوم سید تازه وارد ایران شده بود یک جلسه استفتاء تشکیل می‌دهند و در آن جلسه سید عبدالهادی شیرازی به احاطه علمی سید اعتراف می‌کند و راجع به مقام علمی ایشان خاضع می‌شود.

یک خاطره‌ای من از آقای مروج از شاگردان آیت‌الله اصفهانی شنیدم؛ ایشان تعریف می‌کردند که بعد از مدتی تعطیلی حوزه، یک روز رفتیم سر درس مرحوم سید، وقتی ایشان آمدند فراموش کرده بودند که درس تا کجا بوده، اتفاقاً طلبه‌ها هم فراموش کرده بودند که مرحوم سید درس را تا کجا گفته‌اند. مرحوم سید یک مسأله فقهی را مطرح کرد و گفت همین مسأله را بحث می‌کنیم اما ایشان آن‌چنان بر بحث تسلط داشت مثل اینکه شب گذشته ساعت‌ها راجع به این مسأله مطالعه کرده و اسناد آن را به دست آورده است.

از نظر زندگی و برخورد و مماشاتشان با افراد، مثل یک طلبه معمولی بودند، یعنی زندگی کاملا ساده، که خود این یک هیبت عظیمی را در چشم مخاطبین ایشان و زائرین ایشان به وجود می‌آورد. محمد مهدی جواهری شاعر عراقی می‌گوید با یکی از مقامات دولتی عراق به خانه سید رفتیم؛ برخلاف تصور ما خانه سید بسیار ساده و کوچک بود. خادم ایشان ما را راهنمایی کرد تا بر روی یک حصیری که گوشه حیاط پهن کرده بود بنشینیم. ما اکراه داشتیم که روی آن بنشینیم. چند لحظه بعد دیدیم که خود سید تشریف آوردند و روی همان حصیر نشستند. ما هم مجذوب قناعت و وقار سید شدیم [که] در حالی که از تمام دنیای اسلام برای ایشان وجوهات می‌فرستد اما ایشان این چنین ساده زندگی می‌کنند.

از لحاظ عظمت روحی هم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی خیلی شخصیت برجسته‌ای بود که نمونه آن حادثه کشته شدن فرزندش سید حسن است. یک شیخی، طلبه غیرمتعارفی، به نام شیخ علی قمی -نباید او را با شیخ علی قمی زاهد معروف نجف اشتباه گرفت- بین نماز مغرب و عشاء با چاقو پسر سید را همان‌جا ذبح می‌کند و رگ‌های گردنش را می‌بُرد و بعد هم فرار می‌کند و از ترس مردم به شرطه‌خانه پناه می‌بَرد. مرحوم سید با این حادثه آن‌چنان بزرگوارانه و صبورانه برخورد کرد که همه و حتی مخالفین سید را به تعجب و تحسین واداشت. پدرم نقل می‌کرد از مرحوم عموی ما، مرحوم سید محمد که آن‌جا حاضر بوده، ایشان می‌گوید: وقتی با سید ابوالحسن از مسجد به منزل برمی‌گشتیم، سید یک نگاهی کردند گفتند: عجب با سید حسن آمدی بی سید حسن برمی‌گردی؟ اظهار تأسف سید همین اندازه بود و ایشان به عشایر شیعه اجازه نمی‌دهند که قاتل پسرشان را قصاص کنند که این عظمت روحی این بزرگوار را نشان می‌دهد.

والسلام‌علیکم‌ورحمه‌الله‌وبرکاته

 

منبع: مجموعه مقالات همایش آیت الله العظمی سید ابو الحسن اصفهانی

دیدگاه‌ها

دیدگاهی ثبت نشده است

ارسال دیدگاه‌

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

پیامک‌های این دیدار

کلیدواژه‌ها

امام خمینی

استکبار جهانی

انقلاب اسلامی

متن خام

حوزه علمیه

1380

1382

نظام جمهوری اسلامی

امریکا

دفاع مقدس

1378

شهادت

1381

1379

دانشجو

1361

1374

اهل‌بیت

1395

1383

1389

هنر

ارتش حمهوری اسلامی ایران

1388

قرآن

مصباح یزدی

تاریخ

فلسطین

1360

جوانی

فرهنگ عمومی

شورای عالی انقلاب فرهنگی

تاریخ اسلام

حکومت اسلامی

امام سجاد

وحدت

فلسفه

1387

1372

1359

علم‌آموزی

کربلا

نمازجمعه

ری‌شهری

تقوا

1384

1386

1385

تهاجم فرهنگی

انجمن اسلامی

امام حسین

سیاست نه شرقی نه غربی

حج

مجلس شورای اسلامی

حدیث

ولی‌عصر

امام زمان

1370

1358

1366

مؤسسه امام خمینی

جهاد تبیین

سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی

آزادی

دانشگاه اسلامی

تشکل‌های دانشجویی

اسرائیل

دانش‌آموزان

آیت‌الله سید محمود طالقانی

دولت

بسیج

جهاد دانشگاهی

مجلس خبرگان رهبری

امیرالمؤمنین

آموزش و پرورش

زن

خانواده

فرار مغزها

استعمار

روشنفکری

1365

1367

1375

1363

1377

غرب

تبیین

عدل

عدالت

بسیج اساتید

صحیفه سجادیه

رمضان

اصفهان

موسیقی

صدا و سیما

تحقیق

فتنه 88

علامه سید محمدحسین طباطبایی

خودسازی

شعر