بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با خانواده مرحوم آیتالله علی مشکینی - ۱۳۸۶/۸/۷
مخاطب: خانوادهی مرحوم آیتالله علی مشکینی
تاریخ: هفتم آبان ۱۳۸۶
شرح:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
خداوند انشاءالله درجات مرحوم آقای مشکینی - رضواناللهعلیه - را متعالی کند. وجود ایشان واقعاً برای کشور و ملت ما غنیمتی بزرگ و از دست دادن ایشان برای ما خیلی مایهی غصه و احساس خسارت بوده است. ولی ایشان «عاش سعیداً و مات سعیداً» زندگی پاکیزه و خوبی را گذراندند و الحمدلله در طهارت، صفا، معنویت و روحانیت هم به لقاءالله پیوستند.
مرحوم آقای مشکینی مصداق کامل این حدیث بودند که: «اذا مات العالم الفقیه ثلم فی الاسلام ثلمه لا یسدها شیء». واقعاً یکی از آن مصادیق کامل این روایت، ایشان بودند. بزرگانی هستند که میروند و جایشان خالی میماند و انسان متأسف میشود. لکن ایشان فقیه جامع الاطرافی بود که همه جهات در او جمع و با تمام وجود، مغز، جسم، زبان، قلم، زندگی و رفتارش در خدمت اسلام بود.
ما کمتر شبیه ایشان را با این هیأت، وضعیت و جامعیت دیدهایم. آقای مشکینی اینجوری بود. اوایلی که بنده به قم آمده بودم، میشنیدم که ایشان جزء فضلای حوزه بودند و تدریس سطوح میکردند. اسم ایشان از همان سالهای تقریباً سی و هفت بود. بعد هم که مبارزات شروع شد، بعضیها بودند که انسان بر حسب طبیعت و هیأت شخصیتشان خیلی حدس نمیزد به اینکه اینها بیایند و به مبارزه بپیوندند؛ آقای مشکینی از این قبیل بود که برخلاف این تصور، به میدان مبارزه آمدند و از همان اول بودند. من از سال چهل و دو یادم هست، بعد از آن که امام را زندانی کردند، قم از وجود امام خالی بود و واقعاً انسان احساس غربت میکرد. تلاشهای زیادی انجام میگرفت. یکی از آن تلاشها این بود که عدهای از فضلای برجستهی قم را جمع کنیم، و بخشی از کارهایی را که ممکن باشد حوزه انجام بدهد، انجام بدهند. پایهی جامعه مدرسین هم آنجا گذاشته شد. بنده، اخوی و آقای هاشمی در این قضیه فعال بودیم. از جمله کسانی که بهترین، بیشترین و اولین اجابت را کردند، آقای مشکینی بودند. ایشان پیش همه محترم بودند. من یادم هست، آن زمان -همان سال چهل و دو که امام رضواناللهعلیه در قم نبودند و در زندان بودند- دورهی محنتی بود و برای قم، طلبهها و حوزه خیلی سخت بود. خیلی تلاش میشد. آقایان میرفتند، دوستان ما با آقایان تماس میگرفتند؛ همین جماعتی که عرض کردیم تقسیم شدند و قرار شد هرکدام بروند با یک نفر از آقایان مراجع صحبت کنند و از آنها مطالبه کنند و بخواهند بیشتر وارد میدان بشوند؛اعلامیه بدهند یا اقدام بکنند ...
حقاً و انصافاً از ایشان هیچ انحرافی از خط و صراط مستقیم در مسألهای دیده نشد و ایشان در مسائل مربوط به حوزه، گروهها، اصل جمهوری اسلامی، امام، در همه مراحل گوناگون و در امتحانات سخت که در طول این بیست و چند سال پیش آمد در صراط مستقیم و در وسط جاده بودند و راه را خوب طی کردند. امتیازاتی هم ایشان داشتند که در خیلیها دیده نمیشد و آن اینکه با بیان سلیس مثل آب روان حرف میزد. وقتی ایشان صحبت میکردند من واقعاً لذت میبردم. در بیاناتشان به آیات و روایات اتّکا میکردند.
ایشان احادیث زیادی حفظ بودند و در خاطر داشتند و به هر مناسبتی در مجامع عمومی یا خاص و در خبرگان با تناسب زمان، نصایح ایشان به روایات و به کلمات ائمه علیهمالسلام متکی بود. ایشان خوشذوق بودند. نامهنگاریهایی که میکردند و یادداشتهایی که مینوشتند، با تعبیرات لطیفی همراه بود. اتفاقاً قبل از وفاتشان نامهای برای بنده فرستاده بودند. در ذیل نامه جامعه مدرسین حاشیه زدند. مطلب خیلی لطیفی با خط قشنگ نوشته بودند. خیلی آدم جامعی بود. بعد هم بیاعتنایی ایشان به دنیا. این وجههای که ایشان در بین مردم، علما و مسئولین داشت و احترامی که امام و مسئولین در طول زمان برای ایشان قائل بودند، هیچ موجب نشد که ذرهای در رفتارش و در گفتارش کبر یا غروری بهوجود آید.
والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته