بخشهایی ازبیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با میهمانان مرکز جهانى علوم اسلامى - ۱۳۸۴/۳/۲۱

«روشنی خورشید» متن بیانات حضرت امام خامنهای در دیدار با میهمانان مرکز جهانی علوم اسلامی را منتشر میکند.
تاریخ: ۲۱ خرداد ۱۳۸۴
شرح:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
عزیزان من! خیلی خوش آمدید. من به شما به چشم مجاهدانی نگاه میکنم که در صفوف مقدم مشغول جهاد هستید و امیدوارم اجر شما پیش خدای متعال، اجر مجاهدان فیسبیلالله و خطرپذیران دعوت الی الله باشد.
... امروز بیداری اسلامی در دنیا یک حقیقت بسیار مهم با ابعاد بسیار عظیمی است. اعتقادم این است که ما مسلمانها هنوز نتوانستهایم عظمت ابعاد این حادثه را به درستی اندازهسنجی و ارزیابی کنیم. حادثهی خیلی مهمی اتفاق افتاده است. البته مبارزه و درگیری هست و معمولاً مبارزاتی که بر سر پیدایش و بقای یک تحوّل تاریخی در جهان پیش میآید، با یک سال و دو سال و ده سال تمام نمیشود؛ این مبارزات معمولاً کشمکشهای طولانیتری خواهد بود و دهها سال ادامه پیدا میکند و آن صفی که مقاومتش بیشتر، عزمش راسختر، برنامههایش عالمانهتر و عاقلانهتر و اعتمادش به خدا بیشتر باشد، پیروز خواهد شد. بنابراین ما وسط یک مبارزهایم. این مبارزه هم اگرچه مقدّماتش از حدود صد سال پیش به وسیلهی مصلحان اسلامی در اطراف دنیا -در ایران، در مصر، در هند و در نقاط دیگر- فراهم شده بود؛ اما حقیقت این مبارزه، با وقوع انقلاب اسلامی و پیدایش شخصیتی مثل امام با آن ابعاد کمنظیر و بینظیر و تجاوب ملت ایران و تشکیل نظام اسلامی تحقق پیدا کرد و این مبارزه وارد مرحلهی عملی و واقعیِ خود شد.
از وقتی که تحولات فکری اروپا در زمینهی فلسفه و ادبیات و هنر و غیره شروع شده -یعنی از اواسط قرن هجدهم- و تفکر نفعپرستیِ شخصی و سرمایهسالاری به عنوان ایدئولوژی حاکم بر رفتار اروپا و غرب پیدا شده، آنچه آنها خواستند و توانستند بکنند، این بوده که دنیا را با فرهنگِ خودشان فتح کردند. ما باید این واقعیت را ببینیم. آنها توانستند با کمک علم و تحوّل علمی و پیشرفت علمی، فرهنگ خودشان را تقریباً در همهی دنیا گسترش دهند. در واقع، ایدئولوژی حاکم بر زندگی غربیِ امروز -اروپا و امریکا و ژاپن و آنچه ما به آن «غرب» میگوییم- تحت سیطرهی آن فرهنگ است؛ یعنی سرمایهسالاری و نفعپرستیِ شخصی با حواشی آن -که لذتطلبی و اینطور چیزهاست- ایدئولوژی اصلی حاکم بر رفتار دنیاست. این فرهنگ توانسته در جوامع مختلف رسوخ کند و در اندازههای گوناگون بر زندگی مردم غلبه پیدا کند و زندگی آنها را شکل دهد. شما میدانید که فتح فرهنگی و غلبهی فرهنگی از غلبهی نظامی و غلبهی اقتصادی بالاتر است؛ زیرا وقتی یک کشور یا یک مجموعهی سیاسی توانست فرهنگ خودش را بر جوامعی حاکم کند، آنها بهطور طبیعی در خدمت حرکت او خواهند بود؛ احتیاج به کار نظامی و شگردها و ترفندهای سیاسی نیست؛ بهطور طبیعی در آن راهی کشانده میشوند که آنها میخواهند. این، اتفاقی است که امروز در دنیا افتاده است.
البته غرب، بخصوص اروپا و بهطور خاص کشورهای اروپای غربی، آسان به این مرحله نرسیدند. در قرن نوزدهم، چالشها و اختلافات و نزاعهای فراوانی در زمینهی ادبیات، هنر و فلسفه بوده تا این تفکر توانسته جا بیفتد. امروز شما مشاهده میکنید که سرجمع و برآیند همهی این چالشها، فرهنگ حاکم بر دنیای غرب است؛ یعنی اصالت سود، اصالت نفع فردی و تقویم و ارزیابی و سنجش همه چیز با پول؛ یعنی علم هم با پول سنجیده میشود و برای پول، دنبال علم میروند؛ ادبیات و فکر هم همینطور؛ ارزشها حول و حوش پول میچرخد. این، حاصل و عصارهی ایدئولوژی حاکم بر دنیاست. کشورهای اسلامی و مجموعههای مسلمان در دنیا در یک خلأ بودند؛ نه اینکه اعتقاد اسلامی نداشتند؛ اعتقاد اسلامی بود، منتها آنچنان نبود که یارای مقابلهی با این موج جهانی را داشته باشد. آنها با ابزار علم و تبلیغات مدرن، که روزبهروز هم مدرنتر شد -تا آنجا که امروز را «عصر ارتباطات» میگویند- توانستند کار خودشان را خوب پیش ببرند.
دنیای اسلام غافل بود، سردمداران فاسد سر کار بودند، نوآوری و نواندیشی در دنیای اسلام نبود، نیازسنجیِ تاریخی و زمانی مطلقاً جایش خالی بود؛ اینها خلأ بود. از این خلأها غرب استفاده کرد و براحتی توانست ذهنها و دلها را تصرف کند؛ قبل از آنکه بخواهد از لحاظ سیاسی کاری بکند. شما میدانید که ایران هیچوقت مثل هند و مصر و بعضی از کشورهای آفریقایی بهطور رسمی مستعمره نبوده؛ اما آنچه بر سر ایران آمده، از آنچه بر سر کشورهای استعماری آمده، کمتر نبوده؛ حتّی در مواردی بیشتر هم بوده؛ چرا؟ چون غربیها و فرنگیها در ایران توانستند اول ذهنیت و فکرِ خودشان را رسوخ دهند. راهش هم روشن بود؛ اول در طبقهی اعیان و خواص، بعد سرریز آن در عامهی مردم و طبقات دیگر جامعه. مقابلهای هم که از طرف علما و متدیّنین با این کار صورت گرفت، مقابلهی هوشمندانهای نبود. آن روزی که ملت ایران در دورهی قاجار -حدود صد، صد و پنجاه سال قبل- به تبع علما در مقابل تهاجم فرهنگی غرب ایستادند، نوع برخورد، هوشمندانه و عالمانه نبود؛ استفاده از روشهای صحیح نبود؛ خلأی وجود داشت؛ لذا غرب آمد و حاکم شد. امروز شما نگاه کنید؛ در واقع آقای دنیا غرب است؛ به کمک علمشان دارند همه چیز دنیا را میبرند؛ هرجا هم به مشکلی برخورد کنند، با فشار سیاسی، با فشار اقتصادی و با فشار نظامی مشکل را حل میکنند و کار خود را پیش میبرند.
در مقابلِ این وضعیت، واقعاً دولتها قادر نیستند مقاومت کنند. البته گاهی کارهایی میکنند و رئیس دولتی در جایی حرفی میزند؛ اما اینها هیچکدام توانایی مقابله با این کارِ سازمانیافته و منظمی که مثل سیل از طرف غرب به سمت کشورها روان است، ندارند. ملّتها احتیاج به رهبری دارند. ملّتها میتوانند مقاومت کنند؛ اما رهبری و سازماندهی میخواهند؛ روحی میخواهند که در آنها دمیده شود؛ رشتهای میخواهند که این دانهها را به هم وصل کند؛ اما این غالباً در کشورها نیست. در چنین خلأ و در چنین ضعفی، ناگهان انقلاب اسلامی در ایران بهوجود آمد؛ یعنی اولاً یک نیروی پُرقدرت، مهاجم، دارای فکر، ناظر به نقاط ضعف فرهنگ غربی و انگشت گذارندهی روی تک تک آنها، بدون واهمه؛ ثانیاً دارای قدرت جمع کردن مردم و تبدیل یک مجموعهی چند ده میلیونیِ پراکنده به یک امت واحد؛ ثالثاً زنده کنندهی روح امید در دیگر ملتهای مسلمان، تا جایی که آنها احساس هویت کردند و دریافتند که میشود شخصیت خود را بازیابی کنند. انقلاب اسلامی با این سه خصوصیت بهوجود آمد.
شکی نیست که غرب -در درجهی اول امریکا، و سپس اروپا- غافلگیر شد و این غافلگیری و علاججوییهای سراسیمه تا چند سال ادامه پیدا کرد. البته الان شروع به بازیابیِ خودشان کردهاند و مشغول یک مبارزهی اصولی و همهجانبه با انقلاب شدهاند. ما الان در حال مبارزهایم.
الان احساس بنده در کاری که ما داریم میکنیم، عیناً مثل احساس دوران پیش از انقلاب است که وسط میدان مبارزه بودیم؛ یعنی هر آن منتظر تهاجم دشمن بودیم؛ هر آن به فکر تهاجم به دشمن بودیم؛ میفهمیدیم بین ما دعوا و چالش و درگیری وجود دارد. الان بنده در همان حالت هستم، منتها با این تفاوت که آن روز دشمن ما پلیس شاه بود -یعنی یک مجموعهی کوچک- و نیرویش با ما قابل مقایسه بود؛ اما امروز جبههی مقابل ما، جبههی بزرگ سیاسی و اقتصادی است با یک نیروی عظیم و شگفتآور. با اینکه با مقیاسها و معیارهای معمولیِ مادی، قدرت ما با قدرت او خیلی تفاوت دارد، اما در حرکت میدانی و در نگاه بیرونی، قدرت او بر ما نمیچربد؛ یعنی او ضربه میزند، ما هم ضربه میزنیم، و نمیتوان گفت ضربهی او کارآمدتر است؛ نه، در موارد بسیاری ضربهی ما از ضربهی او کارآمدتر است؛ ما این را داریم مشاهده میکنیم.
اگر ملتی با عزم راسخ و توکل به خدا حرکت کند، امداد الهی حتمی است. وعدهی الهی، صادق است. فرموده است: «وَ لَیَنْصُرَنَّ اللهُ مَن یَنْصُرُه»، «وَ الّذینَ جاهدوا فینا لنهدینّهم سُبُلَنا». ما داریم این وعده را مشاهده میکنیم. سال شصت و پنج که امام رضواناللهعلیه بیماری سختی پیدا کردند -البته کسی نمیدانست؛ ما اطلاع داشتیم- من کنار ایشان رفتم و ابراز نگرانی کردم. ایشان گفتند من از اول احساس کردم که دست قدرتی دارد ما را حمایت میکند و این دست قدرت همواره حامی ما خواهد بود. من خودم امروز این را احساس میکنم. خیلی از اتفاقات در جهت پیروزی و پیشرفت ما میافتد که میبینیم تدبیر ما نبود؛ کمک الهی بود؛ این را ما احساس و مشاهده میکنیم. البته خدای متعال و قوانین الهی اجازه نمیدهند که به اعتماد اینکه پروردگار کمک خواهد کرد، تدبیر نکنیم؛ نه، کمک الهی مربوط به وقتی است که ما همهی تلاش خود را بکنیم؛ چه تلاش نرمافزاریمان را، چه تلاش سختافزاریمان را.
این مجاهدت الان وجود دارد؛ منتها چیزی که من میتوانم بهطور قطع ادعا کنم، این است که رشتهی کار از دست جبههی مخالفان ما در رفته و نمیتوانند جمعوجور کنند؛ به خاطر اینکه انگیزهی اسلامی در سطح دنیای اسلام بیدار شده است. بله، اگر ما در طول ده سال، پانزده سال، بیست سال خدای نکرده غفلت کنیم و از وظایفِ خود کوتاه بیاییم، بلاشک آنها غلبه خواهند کرد؛ اما اگر ما همین تلاشی را که تا امروز کردهایم، ادامه دهیم و سازمانیافتهتر و علمیتر کنیم و لوازم این مبارزه و این حرکت را در خود بهوجود بیاوریم، بلاشک روند پیشرفت و غلبهی ما سریعتر و حتمی و الزامی خواهد بود. توجه دارید؛ اینکه میگویم پیشرفت ما، اصلاً منظورم دعوای سیاسی با دولتها نیست؛ مسألهی ترویج اسلام، تحکیم اسلام و ارائهی فکر اسلامی در لباس نو و با پاسخ به نیازهای روز است. امروز ما به این احتیاج داریم؛ و امروز این کار از ما برمیآید و ما میتوانیم آن را انجام دهیم.
امروز جوانهای دنیا با سؤالهای تازهای مواجهاند. ما باید پاسخ این سؤالها را از اسلام بگیریم و آماده داشته باشیم. اسلام در زمینههای گوناگون برای این سؤالها پاسخ دارد. همانطور که اشاره کردند، اینگونه سؤالها و استفهامها همهجا هست؛ برای جوامع اسلامی هم هست؛ برای جوامع غیر اسلامی هم هست؛ و ما میتوانیم این خلأ را پُر کنیم.
توصیهام این است که با قرآن و احادیث صحیح و معارف اسلامی هرچه بیشتر ارتباط پیدا کنیم و به معارفی که از قرآن و حدیث به دست میآید، اهتمام داشته باشیم؛ بهطور خاص به فلسفهی اسلامی و فلسفهی متعالیه توجه کنیم. امروز پاسخ بسیاری از مسائل ما در فلسفهی اسلامی ماست. نمیتوان مطلقاً فلسفه را نادیده گرفت؛ باید به آن توجه کرد. من به استفادهی علمی -یعنی استفادهی از دانش جدیدی که غرب در اختیار دنیا گذاشته و در آن پیشرفت پیدا کرده- تأکید میکنم. حتماً بایستی از دانشِ روز استفاده کنیم؛ و این میتواند به ما کمک کند؛ ابزاری است که متعلق به بشریت است؛ باید از این بهره ببرید و استفاده کنید و به نصرت الهی مطمئن باشید.
آنچه را که میخواهم مؤکّداً عرض کنم، این است که شک نداشته باشید که این چالش عظیم و این زورآزمایی، با همین آهنگ و نواختی که ما امروز داریم و پیش میرویم، به سود اسلام تمام خواهد شد و این نقطهی عطف تاریخی در حرکتی که غرب برای بشریت ترسیم کرده، به سود اسلام و در جهت اسلامی زاویه ایجاد خواهد کرد. البته وظیفهی ماست که تلاش و کار کنیم و خدای متعال هم وعده فرموده است که کمک کند، و کمک خواهد کرد؛ و نشانههای این کمک را هم ما امروز مشاهده کردیم. شما در کشورهای خودتان به دل مردم و ایمان مردم و عواطف مردم و صدق و صفایی که بهطور طبیعی در هر انسانی برای یافتن حق وجود دارد، خیلی اهمیت بدهید. انسانها با حقیقت عناد ندارند؛ انسانها دنبال حقیقتاند. البته گاهی حقیقت را بد میفهمند، که ما باید این گره را باز کنیم. این گره هم با ظرافت باز خواهد شد. باید حقیقت را بهطور روشن و شفاف و منطقی برای آنها در میان بگذاریم؛ مطمئن باشیم که آنها خواهند پذیرفت.
حرکت علمی ما گرچه یک حرکت اسلامی، دینی، عقلانی، اعتقادی و فرهنگی است، اما نباید انتظار داشت که سیاستمدارانی که امروز زمام و سررشتهی کار را در دنیا در دست دارند، سراسیمه نشوند و عکسالعمل نشان ندهند؛ نه، ممکن است عکسالعمل هم نشان دهند؛ کمااینکه امروز در مورد ایران -که مرکز و محور این حرکت است- و در مورد انقلاب دارند عکسالعملهای تند نشان میدهند و رفتارشان حتّی در میدان سیاسی بسیار خشن است. البته خشونت و به تعبیر ما مشهدیها «هیبت زدن» یکی از شیوهها و روشهای ابرقدرتهاست. ابرقدرتها بیش از آنچه با زور واقعیِ خود بر ملّتها غلبه پیدا کنند، با اخم و تشرِ خودشان بر ملّتها غلبه پیدا میکنند. خوشبختانه اخم آنها در ایران کسی را نمیترساند و هیچکس احساس نمیکند که در مقابل خشونت سیاسیِ آنها ما در موضع ضعف هستیم؛ نه، ما در موضع قوت هستیم و حرکت هم میکنیم و تا الان هم تجربه این را نشان داده؛ خود ما هم احساس میکنیم که آنها درماندهاند. امریکا و همهی لشکر غرب -که پشت سر امریکاست- حقیقتاً در مسألهی ایران درماندهاند؛ تلاششان این است که بلکه بتوانند این مایهی اسلامیِ انقلابی را رقیق کنند؛ نام امام را کمرنگ کنند؛ اما میبینید که نتوانستهاند. امسال در سالگرد رحلت امام مشاهده کردید که در حوزهی قم و در دانشگاه و در محیطهای روشنفکری رویشهای شگفتآوری در جهت تفکر اسلامی و انقلابی بهوجود آمد. به اعتقاد من آن رویشها از ریزشهایی که بهطور طبیعی داشتیم، بیشتر است؛ لااقل معادل ریزشهاست. من میبینم که آن رویشها عمیقتر است.
امیدواریم انشاءالله خداوند متعال به شماها اجر و پاداش دهد. آنچه میکنید، برای خدا بکنید و هرچه میتوانید، قصدتان را خالص کنید و بدانید خدای متعال عمل خالص و نیت خالص را بیپاسخ و بیپاداش نمیگذارد. این پاداش هم فقط مربوط به بعد از مرگ نیست؛ قسمتی از آن مال بعد از مرگ است، قسمتی هم در همین دنیاست؛ «وَ أخری تحبّونها نصرٌ مِنَ اللهِ وَ فتحٌ قریبٌ وَ بَشِّرِ المؤمنین».
انشاءالله خداوند متعال همهی شما را موفق بدارد؛ به ما هم توفیق دهد تا بتوانیم به وظایف خود در این راه عمل کنیم.
والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته
منبع: نرم افزار حوزه و روحانیت@دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمى خامنهاى ص ۱۱۷۲