روشنی خورشید

فضایی جهت نشر بیانات، مصاحبه ها، پیام ها و آثار منتشر نشده رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای

روشنی خورشید

فضایی جهت نشر بیانات، مصاحبه ها، پیام ها و آثار منتشر نشده رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای

بخش‌هایی ازبیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم - ۱۳۸۴/۷/۹

ثبت‌شده در جمعه، ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، ۱۰:۵۶ ب.ظ
بخش‌هایی ازبیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم - ۱۳۸۴/۷/۹

«روشنی خورشید» بخش‌هایی از بیانات مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای در دیدار با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در سال ۱۳۸۴ را منتشر می‌کند.

تاریخ: ۹ مهر ۱۳۸۴

شرح:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

جلسه‌ی بسیار خوبی است و زبدگان و نخبگانی در این جلسه تشریف دارید و حرف هم در محدوده و گستره‌ی مسئولیت‌هایی که به این جمع ارتباط پیدا می‌کند، خیلی زیاد است. من در یک بخش، مختصری درباره‌ی آنچه که آقایان فرمودند، عرض بکنم، بعد هم نظراتی که در زمینه‌ی جامعه‌ی مدرسین در ذهنم هست، با آقایان در میان می‌گذارم.

... در مورد تشکیل مجموعه‌ی روحانی در صدا و سیما و ارتباط سازمانی میان حوزه و صدا و سیما؛ این فکر خوبی است، منتها باید برایش یک سازوکاری پیدا کرد. این، کار شماست؛ یعنی کار پیشنهاددهنده است که جامعه‌ی مدرسین و حوزه‌ی علمیه است. چون کارکرد یک مجموعه‌ی روحانی در داخل صدا و سیما یک کارکرد ویژه است، باید حدود این کارکرد مشخص بشود؛ برای چه می‌خواهند آن‌جا بروند، هدف چیست و چگونه می‌خواهند این هدف را اعمال کنند؟ و امکانات حوزه هم درنظر گرفته بشود، که حالا با توضیحاتی که آقای غروی فرمودند، انسان این امید در دلش به وجود می‌آید که شاید ان‌شاءالله این کار ممکن باشد. من تاکنون به آن صورت احساس نمی‌کردم که حوزه‌ی علمیه می‌تواند یک مجموعه‌ای را در صدا و سیما مستقر کند که با بودنِ آن‌ها انسان خاطرجمع باشد که آنچه خروجی صدا و سیماست در زمینه‌های مختلف، حداقل با دین و با داعیه‌های دینی منافات نداشته باشد؛ من فکر نمی‌کردم که حوزه بتواند چنین کاری را بکند؛ اما حالا مثل این‌که از بیانات آقایان استفاده می‌شود که حوزه بر این کار قادر است؛ یعنی آدمش را دارد، متخصصش را دارد که هم با مسائل آشنا باشند، هم صدا و سیما را بشناسند، هم بتوانند ارزیابی کنند، که وجود این‌ها با خروجی صدا و سیما وقتی تلفیق بشود، تأثیرش در ذهن مردم چگونه خواهد بود؛ چون بالاخره به تدریج معلوم خواهد شد و همه می‌دانند که یک جماعتی در صدا و سیما هستند. ما در باب رادیو معارف، تجربه‌ای پیدا کردیم که تجربه‌ی خوبی بود. آن سفری که من به قم آمدم، همین جمع آقایان جامعه‌ی مدرسین بودند و گفتند در قم صدا و سیمایی به‌وجود بیاید و به وسیله‌ی حوزه از لحاظ محتوا اداره بشود؛ آن‌جا بنده گفتم حالا سیما را بگذاریم و صدا -رادیو- را دنبال کنیم؛ دنبال شد و نتیجه‌اش -تا حالا آن‌طور که من گزارش می‌گیرم- خوب بوده؛ رادیو معارف خوب بوده است. اگر چنانچه بتوانیم همین تجربه را به این شکل تکرار بکنیم، ما حرفی نداریم؛ شما روی این، فکر و مطالعه کنید.

البته مطالبی که آقای اسلامیان فرمودند، کاملاً وارد است. من این‌جا اشکالات صدا و سیما را نوشتم؛ یعنی واقعاً این‌ها حرف‌هایی است که کاملاً بنده قبول دارم؛ همچنین آنچه را که آقای غروی در تکمیل آن‌ها گفتند. این‌ها مشکلاتی است که در صدا و سیما وجود دارد و ما هم چه در زمان آقای لاریجانی، چه در زمان آقای ضرغامی، در ملاقات‌ها و در پیغام‌ها، مرتباً بر روی همین مسائل تکیه می‌کنیم. من نگاهم به صدا و سیما یک نگاه انتقادی است. این‌ها هم -چه در زمان مدیریت قبلی، چه در زمان مدیریت فعلی- اشکالات را قبول می‌کنند و قول می‌دهند که دنبال کنند و طرح برای آن می‌آورند، ولی عرصه‌ی کار یک عرصه‌ی دشواری است؛ یعنی یک عالم عجیب و وسیعی است. آنچه که این‌ها تا حالا توانسته‌اند انجام بدهند، وارد کردن نقاط مثبت و ایجابی است در صدا و سیما؛ یعنی الان شما نگاه کنید که وزن مطالب دینی در صدا و سیما با هفت، هشت سال قبل از این، خیلی فرق کرده؛ هم از لحاظ کیفیت و تنوع که خیلی بهتر شده، هم از لحاظ کمیت؛ این جهتش را واقعاً انسان نمی‌تواند اشکال کند؛ پیش رفتند، خوب حرکت کردند؛ هم در صدا و هم در سیما؛ منتها در جلوگیری از آسیب‌ها دچار مشکلند. صدا و سیما با صنعت و هنر سروکار دارد و کسانی که با مایه‌های اعتقادیِ لازم، یا با آگاهی‌های دینیِ لازم وجود داشته باشند که صنعت و هنر را هم بشناسند و بتوانند وارد بشوند، واقعاً کمند. این، مشکل واقعی است و ظرافتی لازم است که هم بتوانند عفّت صدا و سیما و صحت عمل صدا و سیما را حفظ کنند، هم بتوانند جذابیتش را حفظ کنند؛ چون اگر جذابیت هم نباشد، همان‌طور که شما از قول مدیر صدا و سیما نقل کردید -که درست هم هست- صدا و سیما بی‌اثر خواهد شد؛ باید بالاخره یک نقطه‌ی جذابی باشد. این کار جزو سخت‌ترین کارهای ماست؛ باید ان‌شاءالله دنبال کنیم و ببینیم که چه جوری می‌شود این کار را پیش برد.

... درباره‌ی جامعه‌ی مدرسین، ببینید ما فهم‌مان از جامعه‌ی مدرسین چیست؟ ما جامعه‌ی مدرسین را چه چیزی می‌دانیم؟ من -همان‌طور که اشاره فرمودند حضرت آقای مشکینی- نسبت به جامعه‌ی مدرسین یک نگاه اعظام و تکریم شایسته‌ی این مجموعه را از قدیم داشتم و دارم و معتقدم این جا، جای مهمی است. دلایلی که برای این معنا وجود دارد این است که همه‌ی مجموعه‌های بزرگ -مجموعه‌های علمی، مجموعه‌های سیاسی، مجموعه‌های اقتصادی- نمادهایی دارند و حوزه علمیه هم یک مجموعه‌ی عظیمی است به مرکزیت قم که بزرگ‌ترین حوزه‌ی علمیه است. نماد حوزه‌ی علمیه چیست؟ مراجع هستند و جامعه‌ی مدرسین.... بالاخره این حوزه‌ی چند هزار نفری اگر بخواهد یک حرفی بزند، یک نظری را ابداع کند، یک مطالبه‌ای بکند، یک موضعی بگیرد، یک نماد و مرکزی لازم دارد که وقتی آن یک موضعی گرفت، معلوم بشود این موضع حوزه است. آن نماد، جامعه‌ی مدرسین است. چرا جامعه‌ی مدرسین؟ به دلیل این‌که این نهاد یک نهادی نیست که اعتبارش از کسی اعطا شده باشد؛ این، اعتبار خودش را خودش کسب کرده و اعتبارش اعتبار ذاتی است، که این هم دلایل مختلفی دارد.

یکی از دلایل اعتبار ذاتی جامعه‌ی مدرسین، این است که این مجموعه یک مجموعه‌ی قدیمی و ریشه‌دار است و طبیعت قضیه هم همین است که وقتی یک مجموعه‌ای عمر طولانی‌ای دارد و جا افتاده و تحولاتی را گذرانده و تجربه‌های گوناگونی را پس داده، به‌طور طبیعی یک اعتبار خاص پیدا می‌کند که هیچ مجموعه‌ی قراردادیِ جدید جای آن را نمی‌تواند بگیرد. از سال هزار و سیصد و چهل و دو، جامعه‌ی مدرسین تشکیل شده و در میدان‌های مختلف خطر خودش را نشان داده، و بعد از انقلاب هم در موارد مختلف خودش را نشان داده است؛ خودِ این، ملاک اعتبار این جامعه است، که این یک ملاک درونی و ذاتی است و کسی این را به او نداده است؛ لذا الان هر اسم دیگری که درست بشود و هر مجموعه‌ی دیگری که با هر اسمی و با هر آب و رنگی به وجود بیاید، جای جامعه‌ی مدرسین را نمی‌تواند بگیرد.

دلیل دومِ مناط(۱) و ملاک اعتبار ذاتی جامعه‌ی مدرسین این است که این جامعه، تشکیل شده‌ی از شخصیت‌های حقیقی است. افرادی در این مجموعه حضور دارند که فقها هستند؛ علما هستند و اعتبار خودشان را شخصیت خود آن‌ها تعیین می‌کنند. الان از بین شما، چند نفر تا حالا مرجع تقلید معرفی شده‌اند. الان شخصیت‌هایی در این مجموعه هستند -شخصیّت‌های عمیق، جاافتاده، وزین، معتبر- که یک نفر از آن‌ها در هر مجموعه‌ای باشد، آن مجموعه را اعتبار می‌دهد، و بحمدالله در این‌جا تعداد قابل توجهی از این شخصیت‌ها هست. بنابراین، این هم خودش یکی از ادلّه و موجبات اعتبار ذاتی این جاست و این اعتبار موجب شده است که خیلی از کارهایی را که هیچ دستگاه دیگری نمی‌توانسته متکفل آن باشد در حوزه، این مجموعه به‌طور طبیعی متکفل شده، کسی هم نگفته چرا، که از جمله‌اش همین مسأله‌ی تعیین شورای مدیریت است، و حتی تعیین مراجع. وقتی شما فهرست مرجع دادید، هیچ‌کس نگفت شما به چه حقی این کار را می‌کنید؛ زیرا این کار شما پذیرفته شده است. بنابراین، اعتبار جامعه‌ی مدرسین درونی است و اعتبار اعطایی نیست که کسی یا یک مقام و مرجع باصلاحیتی، یک مسئولیتی را به جامعه‌ی مدرسین سپرده باشد؛ نه، طبیعت حوزه‌ی علمیه با وضعی که دارد، وجود یک جایگاهی مثل جامعه‌ی مدرسین را ایجاب می‌کند که این بتواند نماد هویت حوزه باشد؛ از زبان حوزه حرف بزند و اعلام موضع بکند و وظایف دیگری را که قهراً بر عهده خواهد داشت -به بعضی از آن وظایف، به اشاره مطالبی عرض خواهیم کرد- انجام بدهد؛ و این جامعه‌ی مدرسینی که ما داریم، به اعتبار سابقه‌اش، به اعتبار شخصیت‌هایی که در آن هستند، به اعتبار کارکردی که در این سال‌های متمادی داشته، همان جایگاهی است که می‌تواند نماد حوزه باشد. اگر این را نداشتیم و بنا بود یک تشکیلاتی را به وجود بیاوریم برای این مقصود، یقیناً آن تشکیلات نمی‌توانست این وزانتی را که جامعه‌ی مدرسین دارد، کسب بکند؛ چون جامعه‌ی مدرسین این وزانت را در طول سال‌های متمادی به تدریج کسب کرده و اعتبار این جامعه هم بر روی هم انباشته و متراکم شده، تا شده آنچه که امروز هست. بنابراین، ما برای اثبات مشروعیت و هویت این مجموعه، نیاز به هیچ استدلال و برهانی نداریم؛ این خودش هست و باید هم می‌بود، امروز هم که خوشبختانه هست و فعال است.

من وقتی که گزارش امروزِ شما آقایان را در ذهن خودم مقایسه می‌کنم با بیاناتی که در طول ده، پانزده سال گذشته با جامعه‌ی مدرسین داشته‌ام، مطالب امروز را شُسته‌رُفته‌تر و در سطح راقی‌تری می‌یابم از آنچه که قبلاً به من گفته می‌شد. این، نشان دهنده‌ی این است که جامعه‌ی مدرسین از لحاظ انطباق با شرایط زمان و پاسخ به نیازهای زمان، پیشرفت کرده است و از این جهت، انسان می‌تواند اطمینان داشته باشد. منتها مطالبی هست که باید مطرح بشود:

اول، جامعه‌ی مدرسین باید وظایف خودش را تعریف کند. واقعاً الان با توجه به نیازهای گوناگون کشور، ملت و با توجه به حضور دولت اسلامی و با توجه به توانایی‌های حوزه و متقابلاً ضعف‌ها و نارسایی‌هایی که در حوزه هست، وظایف یک مجموعه‌ای که این اعتبار و این هویت را دارد، چیست؟ این، باید مورد مداقّه قرار بگیرد. این مقدار کارهایی که شما ذکر کردید -ارتباط با شهرستان‌ها و علما و بعضی از مسئولیت‌هایی که انجام گرفته؛ تعیین شورای مدیریت و امثال ذلک- چیزهای خوبی است؛ منتها این‌ها همه‌ی کارهایی که امروز ما به آن‌ها نیاز داریم، نیست.

مهم‌ترین کاری که به نظر من امروز مورد نیاز است و متولّی ندارد و متولّی آن می‌تواند جامعه‌ی مدرسین باشد، وضع خودِ حوزه‌ی علمیه‌ی قم است. درست است که ما شورای مدیریتی داریم و مدیریتی امروز هست و یک سازمانی در حوزه به یک نحوی حکم می‌راند، منتها این سازمان یک عقبه‌ی فکری و شخصیتی لازم دارد؛ آن عقبه می‌تواند جامعه‌ی مدرسین باشد. آیا حوزه امروز همان‌جوری اداره می‌شود که شایسته‌ی نیازهای این زمان است؟ این یک سؤال است. من گمان نمی‌کنم کسی زمانه را بشناسد و حوزه را بشناسد و پاسخ مثبت به این سؤال بدهد. مطمئناً امروز این حوزه‌ی پّرذخیره و پُرظرفیّت، کارهایی را نمی‌کند که باید انجام بدهد؛ و تردیدی نیست که خیلی کارها امروز در بخش‌های مختلف حوزه‌ی علمیه‌ی ما هست که زمین مانده است؛ هم در بخش‌های تخصصی حوزه -بحث‌های فقهی، بحث‌های فلسفی، بحث‌های کلامی، روش تفقّه و استنباط- هم در بخش‌های نگاه به نیازهای جامعه و دولت.

درباره‌ی بخش‌های اختصاصی، بحث‌هایی است که البته جای مطرح کردنش در این جلسه نیست و باید در یک جمع ویژه‌ای این کار را بحث کرد. ما امروز برای این‌که به نیازهای فقهی جامعه پاسخ بدهیم، مرکزی در حوزه نداریم. الان خیلی کارهای جدید می‌شود که مثلا بیست سال پیش نمی‌شده؛ فرض کنید مراکزی را برای تربیت فضلا تشکیل داده‌اند و بنده هم از اکثر آن‌ها با اطلاعم؛ اما این‌ها کار نیست. ما الان خیلی سؤال در سطح جامعه داریم که جوابش را از فقه می‌خواهند و فقه ما به این‌ها جواب نمی‌دهد؛ نه این‌که نمی‌تواند جواب بدهد؛ بالفعل جواب نمی‌دهد. ما الان در قضایای گوناگون کشور از لحاظ کار فلسفی، با مسائلی مواجهیم که فلسفه‌ی ما امروز می‌تواند محور عقلانیت و ذهنیت نوین جامعه باشد. شما به دانشگاه‌ها و به محیط فرهنگی جوان‌ها نگاه کنید و ببینید در زمینه‌ی مسائل عقلانی و مسائل ذهنی، دنبال چه حرف‌هایی هستند. نمی‌شود گفت که همه‌ی حرف‌ها از روی عناد با اسلام و فلسفه‌ی اسلامی است؛ نه، خلأ است. جوان ما امروز در دانشگاه، در دبیرستان، راجع به مسائل گوناگون ذهنی و فکری سؤال برایش پیدا می‌شود و پاسخ می‌خواهد، ولی آن فضای فکری‌ای که به وسیله‌ی متفکران اسلامی و علمای علوم عقلیِ ما آماده شده باشد و کتابِ لازم در بخش‌های مختلف که بتواند فضا را پُر کند، نیست. البته کارهایی هست و من از محصولات حوزه در این ده، پانزده سالِ اخیر بی‌اطّلاع نیستم -ما گاهی به قول معروف پُز این کارها را هم این‌جا، آن‌جا می‌دهیم؛ می‌دانم کارهای زیادی شده- لیکن وقتی انسان به نیازهای موجود و بازخورد این نیازها که نگاه می‌کند، می‌فهمد که آنچه که ما کار کردیم، خیلی کم است و ما باید در حوزه به عنوان مرکز فلسفه -حوزه‌ی علمیه مرکز فلسفه است. مرکز فلسفه که نباید از حوزه‌ی قم منتقل بشود به فلان دانشکده‌ی تهران یا امثال آن؛ مرکز باید قم و حوزه‌ی علمیه باشد- روی این قضیه بیشتر کار کنیم. ما الان باید در جهت فلسفه برای کودکان، فلسفه برای نوجوانان -امروز در دنیا این‌ها مطرح است- و مبانی نوین فلسفی -واقعاً پاسخ فلسفه‌ی اسلامی به سؤال‌های امروز جامعه‌ی ما چیست؟- این‌قدر کتاب تولید کنیم و این‌قدر کارِ انبوه و با کیفیت بالا بکنیم که بتواند کاملاً فضا را با همه‌ی سلایق پُر کند؛ اما الان برای این‌طور کارها مرکزی در قم نیست. و کاری که ما در این زمینه‌ها در قم می‌کنیم، نوعِ سر و صورت یافته‌ی همان شیوه‌ی قدیمی است؛ یک نوع نو، یک شیوه‌ی جدید و واقعاً مدرن نیست. این‌ها به مطالعه، به کار، به تحقیق احتیاج دارد. شاید اگر یک مجموعه‌ی فکری در حوزه‌ی قم فقط بپردازد به همین که ما چه‌کار کنیم که مباحث فقاهتیِ ما به وسیله‌ی فقها و مباحث عقلیِ ما به وسیله‌ی فلسفه‌دانان ما بتواند پاسخگوی نیازهای امروز باشد، بد نباشد. آن‌ها روی این مسأله فکر کنند؛ شاید بتوانند پیشنهادهایی به حوزه بدهند که اصلا وضع حوزه را تحوّل ببخشند و تغییر در آن ایجاد کنند. به‌هرحال، برای این کار یک مرکز فکری لازم است و نمی‌شود این کارها را از شورای مدیریت انتظار داشت؛ چون شورای مدیریت یک مجموعه‌ی اجرایی است، ولی این امور را باید یک جاهایی پخته کند و روی آن‌ها فکر کند؛ چرا که مخالفان و معارضانی خواهد داشت. بنابراین، باید یک پایه‌ی محکم فکری وجود داشته باشد که بتواند در مقابل اشکال‌ها و ایرادها دفاع کند؛ و آن پایه، مجموعه‌ای مثل جامعه‌ی مدرسین است که می‌تواند پاسخگوی این مسائل باشد. حالا ممکن است این مواردی را که من اشاره می‌کنم، به نظر مجموعه‌ی شما، نیازهای واقعی حوزه نباشد؛ خیلی خوب نباشد؛ لیکن بگردیم آن نیازهای واقعی را پیدا کنیم، ببینیم واقعاً حوزه به چه تحولی احتیاج دارد.

و اما درباره‌ی نگاه به جامعه و نیازهای آن و نگاه به دولت. دولت اسلامی امروز چیزهایی لازم دارد، که حالا صدا و سیما را فرمودید. تعریف جامع و مانع صدا و سیمای اسلامی -ولو تقریباً- چیست؟ این را مشخص کنیم؛ و تکلیف موسیقی را روشن کنیم. از من مکرر راجع به موسیقی سؤال می‌کنند. زمانی که آقای لاریجانی در صدا و سیما بودند، چند نوار آوردند و گفتند این‌ها را شما گوش کنید، ببینید موسیقی حرام است یا حلال! گفتم تو را به خدا ما را تا این حد گرفتار این قضیه نکنید که من قضاوت کنم که این نوار حلال است یا حرام؛ بالاخره مشخص کنید. یک روزی بود که ماها می‌گفتیم عوض موسیقی، مثلا فرض کنید چهچهه‌ی بلبل را در رادیو پخش کنند! آیا نظرِ مجموعه‌ی دینی و مجموعه‌ی علمی و فقهی ما همین است؟ خوب، راجع به این مسأله بحث کنید؛ آن را مشخص کنید. بحث موسیقیِ حلال و موسیقی حرام یک بحث است، اینی که از صدا و سیمای ما چه انتظاری هست و از نگاه حوزه‌ی علمیه چه آرایشی از لحاظ مطالب و محتوا و حواشی باید داشته باشد، بحث دیگری است؛ روی این واقعاً باید در یک جایی کار بشود. جامعه‌ی مدرسین می‌تواند همین مرکزی باشد که باید روی این مسائل کار کند، که حالا با چه تشکیلاتی، آن را بعد عرض می‌کنم.

در زمینه‌ی مسائل دولت، جامعه‌ی مدرسین باید یک پشتیبان و عقبه‌ی فکری و علمی برای دولت اسلامی باشد. این ظرفیت‌هایی که در حوزه‌ی علمیه آقایان اشاره کردید که دستگاه‌های مختلف از این ظرفیت‌ها استفاده نمی‌کنند -که من این گله‌گزاری را مکرر شنیده‌ام- برای این است که دولت این ظرفیت‌ها را نمی‌شناسد؛ نمی‌شود توقع داشت که فرض بفرمایید سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی ما بداند که در حوزه‌ی علمیه‌ی قم کدام مراکز یا کدام اشخاص وجود دارند که می‌توانند سازمان مدیریت را چه در امر مدیریت، چه در امر برنامه‌ریزی کمک کنند؛ یا سازمان صدا و سیما بشناسد که چه کسانی می‌توانند به آن کمک کنند. این را خود حوزه باید عرضه بکند. اگر آرشیوی دارید، اگر فهرستی دارید، این‌ها را تدوین کنید و در اختیار دستگاه‌های مختلف بگذارید و همین ارتباط سازمانی‌ای را که در مورد صدا و سیما گفتید، ای بسا که با مجموعه‌ی دستگاه دولتی هم لازم باشد؛ اما آن کسی که باید این ارتباط را تعریف کند، شما هستید؛ جامعه‌ی مدرسین. در مواردی هم دیده‌اید که در جایی که جامعه‌ی مدرسین نظری داشته؛ فکر مدوّنی داشته، وقتی به دستگاه‌های دولتی داده شده، تجاوب شده است. همین قضیه‌ی شورای عالی انقلاب فرهنگی و مسائل مربوط به مدارک، چیزهایی نبود که وقتی یک فکر منسجم مرتّبی از حوزه ارائه می‌شود، دستگاه آن را پس بزند؛ نه، بخصوص حالا که خوشبختانه مسئولان دولتی، شعارشان هم حمایت از مقاصد و اهداف حوزه‌ی علمیه است. البته قبلاً هم تا حدودی همین‌طور بوده و تجاوب می‌کردند، این جور نبوده که جواب ندهند؛ چون در داخله‌ی دولت کسان زیادی هستند که مایلند از حوزه و از روحانیت نظری بشنوند و آن را اعمال کنند.

بنابراین، یکی از کارهای مهمی که به نظر من پیش روی جامعه‌ی مدرسین است، این است که بنشیند و آن محدوده‌ی وظایف خودش را تعریف کند. ممکن است بعضی از کارها یک روزی جزو وظایف شما بوده؛ اما امروز جزو وظایف محسوب نشود؛ فرض کنید مثلا در زمینه‌ی تعیین و معرفی نامزد مجلس، یا ریاست جمهوری، یا شورای شهر، من باب مثال در قم؛ ممکن است این‌ها جزو کارها نباشد؛ من نمی‌گویم هست یا نیست، بلکه اعتقادم این است که خود مجموعه باید بنشینند و تشخیص بدهند که هست یا نیست. در این دوره‌ی انتخابات، دیدیم اختلاف پیدا شد و این اختلاف بیرون هم منعکس شد؛ واقعاً خوب هم نبود؛ یعنی نشان‌دهنده‌ی این بود که در یک امر نه چندان زیربنایی، بین مجموعه‌ی محدودی که جامعه‌ی مدرسین است، اختلاف نظر عمیقی وجود دارد! این، خوب نیست. باید طوری باشد که یک تصمیم واحدی گرفته شود. تصمیم بگیرید که شرکت بکنید؛ اما اگر بنا شد شرکت بکنید، با چه سازوکاری -مثلا سازوکارِ اکثریت، اقلیت- شرکت می‌کنید؛ طوری‌که همه به آن قانع باشند؛ یا اگر بنا شد شرکت نکنید، مشخص باشد و معلوم باشد که شرکت نمی‌کنید؛ اما معیارها را می‌گویید. به‌هرجهت، محدوده‌ی کارها و وظایف خودتان و آنچه را که فکر می‌کنید وظیفه‌ی جامعه‌ی مدرسین است، بایستی مشخص کنید.

دوم، مسأله‌ی تشکیلات جامعه‌ی مدرسین است. الان تشکیلات جامعه‌ی مدرسین، انصافاً تشکیلات کاملی نیست؛ یعنی جایی که این همه شخصیت‌های واقعی و حقیقی هستند، مرکز کاری‌اش منحصر باشد به همین مجمع عمومی‌اش و یک هیأت رئیسه‌ای که بعضی از کارهای خاص را انجام بدهد؟ به نظر من، این کافی نیست. جامعه‌ی مدرسین نباید در همین جمعی که این‌جا هستند، منحصر بماند. بله، شما در قله‌ی جامعه‌ی مدرسین باشید؛ اما این قله دامنه لازم دارد؛ تشکیلات لازم دارد.

در تشکیلات، روی دبیرخانه خیلی کار کنید. دبیرخانه بایستی آن‌چنان در جمع‌آوری اطلاعات فعالیت بکند و آن‌ها را در اختیار افراد بگذارد که واقعاً آن‌ها در همه‌ی مسائل به صورت واقعی و علمی و به دور از جناح‌بندی‌های رایج به‌روز باشند. و شأن جامعه‌ی مدرسین الان شأنی است -آن‌طور که در ذهن بنده هست و تصویری که من از جامعه‌ی مدرسین دارم- که در این دعواهای جناحی و خطی نمی‌گنجد؛ جای بالاتری دارد. دبیرخانه، مسائل کشور، مسائل دانشگاه‌ها، مسائل قشرهای مردم، آینده‌ی کشور و مسائل خارجی را درست در اختیار آقایان بگذارد و توان و فرصت تحلیل به آقایان داده شود، تا بتوانند تصمیم‌گیری کنند. یک دبیرخانه‌ی فعال خیلی مهم است. الان دبیرخانه‌ی شما جزو نقاط فعال جامعه‌ی مدرسین است؛ اما به نظر من این مقداری که الان هست، کمتر از آن چیزی است که نیاز جامعه‌ی مدرسین است.

شما یک مجموعه‌ای هستید که هر چند وقت یک بار انسان‌ها و عناصر جدیدی به این مجموعه تزریق می‌شود؛ این به نظر من خیلی خوب و مفید است. الان وقتی ما به رفقای قدیمی که در جامعه‌ی مدرسین بودند نگاه می‌کنیم، می‌بینیم همه تبدیل شدیم به پیرمردها. بعضی که به رحمت خدا رفتند و خدا ان‌شاءالله درجاتشان را عالی کند و بعضی هم که بحمدالله ذخایر ما می‌باشند و هنوز هستند؛ ولی خوشبختانه من الان یک عده جوان را در این جمع می‌بینم؛ البته جوانِ نسبت به پیرمردها، نه جوانِ نسبت به آن وقتی که آقای مشکینی و بقیه‌ی آقایان، جامعه‌ی مدرسین را تشکیل دادند. این‌ها آن وقت از حالای شما خیلی جوان‌تر بودند؛ یعنی به نظرم سن بعضی‌شان به چهل سال نمی‌رسید. به‌هرحال، به نظر من به عناصر جدید که هر چند وقت یک بار وارد مجموعه کنید، احتیاج هست و نیازی هم نیست که کسی را خارج کنید؛ نه، آن‌هایی هم که هستند، باشند؛ ایرادی ندارد، اما عناصر جدید هم بیایند. یکی از کارها این است که در نوسازی تشکیلات، ورود پی‌درپی افراد جدید یک کار لازمی است. من نمی‌دانم از آن وقتی که ما صحبت کردیم که افراد جدیدی بیایند و بعد بحمدالله عناصر جوانی حضور پیدا کردند که برکات وجودشان را هم انسان می‌بیند، الان چند سال گذشته، لیکن باز هم این کار با یک شکلی تکرار بشود؛ اما این کار لازم است با یک سازوکار درست و منطقی که برای بعضی‌ها سؤال‌انگیز و شبهه‌آفرین نباشد، انجام شود.

یکی از کارها، ایجاد یک لایه‌ی جدید است. الان در بعضی از شوراها مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی یا شورای نگهبان، وضعیت به این شکل است که غیر از آن شورای اصلی، شوراهای فرعی هم وجود دارند. مثلا در شورای نگهبان یک مجموعه‌ای هستند که عضو شورای نگهبان نیستند، اما در حقیقت جزو مجموعه‌ی شورای نگهبان هستند و آن‌ها قوانین را بحث می‌کنند، پخته می‌کنند و در اختیار شورای نگهبان می‌گذارند که چیزِ بسیار خوب و باارزشی است. یک جمع این‌چنینی تشکیل بشود و شما جوان‌هایی را بیاورید که عنوان مدرّس هم داشته باشند. مثلا شما بیست نفر، سی نفر، پنجاه نفر از مدرّسان سطح را انتخاب کنید؛ این‌ها یک لایه‌ای از جامعه‌ی مدرسین را تشکیل بدهند که وابسته‌ی به شما باشند و مسائل را مطرح کنند؛ این‌ها هوای تازه و خون تازه‌ای را در مجموعه می‌دمند؛ و این خیلی مغتنم است. وقتی طلاب جوان به کار گرفته می‌شوند، این امید در طلاب و فضلای جوان به وجود می‌آید که دارند می‌روند به سمت مرکز تصمیم‌گیری در حوزه. به نظر من، یکی از کارها این است.

یکی از کارها هم این بازوهای ارتباطی است با سراسر کشور. حالا فرمودند که در شهرستان‌ها مراکزی هستند که وابسته‌ی به جامعه‌ی مدرسین هستند. البته من اطلاع درستی ندارم که در مشهد، در اصفهان، در تبریز، در شیراز، چه مرکزی است که وابسته‌ی به جامعه‌ی مدرسین است. این، برای من جدید است. به‌هرحال، بازوهای ارتباطیِ دائم با علمای بلاد، با فضلای حوزه‌ها خوب است. الان حوزه‌ی مشهد چند هزار طلبه دارد که در بین آن‌ها فضلای خوب و افراد روشنفکری هستند؛ با این‌ها ارتباط برقرار شود و آن‌ها هم یک زنجیره به وجود بیاورند. ما از زمینه‌ی ایجاد یک تشکیلات طبیعی نباید غافل باشیم. ما خیلی زمینه‌ها داریم که در واقع تشکل است. دیگران برای ایجاد تشکل خودشان را می‌کُشند که یک حزب و یک مجموعه‌ای را تشکیل بدهند، ما احزاب طبیعی داریم؛ ائمه‌ی جماعت ما در سرتاسر کشور یک زنجیره‌اند؛ یک مجموعه‌ی عظیمند که دستگاهی می‌تواند این‌ها را به هم متصل و مرتبط کند و از تجمع و تشکل این‌ها سود ببرد؛ ائمه‌ی جمعه‌ی ما همین‌طور و حوزه‌های علمیه‌ی ما همین‌طور هستند. ما از این‌ها و از این زمینه‌ها استفاده کنیم؛ این‌ها خیلی مفیدند، نه فقط برای انتخابات و توقع از آن‌ها برای یک کاری، بلکه برای تبادل اطلاعات، تبادل ظرفیت‌ها، جذب استعدادها. یک وقت شما می‌بینید در حوزه‌ی مشهد یا اصفهان یک فاضل جوان فعال پُرکارِ به درد بخوری هست، که اگر شرایط لازم را دارد، اصلا جذبش کنید و به جامعه‌ی مدرسین قم بیاورید؛ چه مانعی دارد؟ به نظر من، این‌جور کارها هم خوب است. یا فرض بفرمایید ارتباط با اهل قلم. الان حوزه‌ی قم نویسندگان خوبی دارد؛ اهل قلم خوبی دارد که در زمینه‌های مختلف دارند می‌نویسند، کتاب تولید می‌کنند؛ این‌ها واقعاً با ارزش است. جامعه‌ی مدرسین برای ارتباط با این‌ها یک قراری را بگذارد و نظرات آن‌ها را منتقل کند؛ توقعات خودش را منتقل کند و در واقع این‌ها را زیر چتر و سایه‌ی خود بگیرد. بنابراین، مقوله‌ی تشکیلات هم یک مقوله‌ی دیگری است که جامعه‌ی مدرسین می‌تواند در آن زمینه‌ها کار کند.

و من می‌خواهم این را عرض بکنم که تحوّل یک امر ناگزیر است؛ ما چه بخواهیم، چه نخواهیم، طبیعت جوامع بشری، طبیعت تحوّل است؛ یعنی ایستایی وجود ندارد. همه‌ی زمان‌ها با زمان‌های قبلِ خودشان، با زمان‌های بعدِ خودشان، گاهی یک تغییرات عمیقی دارند و این تحولات در توانایی‌ها و کاربرد تبلیغات ما تأثیر می‌گذارد. ما باید با این تحولات آشنا بشویم و آن‌جایی که لازم است خودمان را وفق بدهیم با این تحولات، وفق بدهیم، و یک جاهایی هم که می‌توانیم، مهار تحولات دستمان باشد؛ یعنی می‌توان تحولات را به یک سمت خاصی برد. الان به نظر من مهم‌ترین کاری که دستگاه‌های استعماری دنیا مثل امریکا و مراکز صهیونیستی -این کمپانی‌های بزرگی که اداره‌ی دنیا در واقع دست آن‌هاست- می‌کنند، هدایت تحولات دنیاست؛ چه تحولات سیاسی، چه تحولات فرهنگی. آن‌ها با آن روش‌ها و شیوه‌های خاص خودشان، مسائل را هدایت می‌کنند و یک وقت شما نگاه می‌کنید و می‌بینید که در جامعه‌ی خود ما، وضعیت فرهنگی عوض شده! انسان خیال می‌کند ناگهان اتفاق افتاده؛ اما نه، به تدریج و با برنامه‌ریزی اتفاق افتاده است. خوب، این کار را ما می‌توانیم انجام بدهیم. ما اگر فکر کنیم -حالا در سطح دنیا نتوانیم، در سطح کشور که می‌توانیم- می‌توانیم این کار را بکنیم. اگر واقعاً فکر کنیم و ببینیم کشور را به چه سمتی باید برد که هم پیشروی باشد، هم مدرن باشد، هم تحوّل باشد و هم به سمت اهداف خود ما باشد، کاری است ممکن، کارِ ناممکنی نیست. البته این توقعاتی را که من عرض می‌کنم، توقعاتی نیست که فقط از جامعه‌ی مدرسین برود، بلکه دولت اسلامی و نظام اسلامی خود بزرگ‌ترین توقع است و مسئول این کارهاست. در این شکی نیست که وزارت ارشاد، دستگاه‌های گوناگون و صدا و سیمای ما نقش دارند، منتها جامعه‌ی مدرسین اولا می‌تواند نقش داشته باشد، ثانیاً می‌تواند یک مرکز فکری باشد. با تعبیر فرنگیِ «اتاق فکر» که حالا خیلی رایج شده، این‌جا واقعاً می‌تواند یک اتاق فکر باشد و مرکزی باشد برای فکر کردن؛ برای تبادل نظر.

شما روز جمعه را گذاشتید برای جلساتتان؛ خوب، شکرالله سعیکم؛ منتها جمعه روز تعطیل است و این کار هم کار تعطیلی است برای آقایان! عده‌ای به آن‌جا می‌آیند که نه پیش مطالعه‌ای دارند، نه تعهد خاصی دارند و نه یک برنامه‌ی قطعی. باید مسائل را دید، رویش مطالعه و فکر کرد. یک عده می‌آیند، یک عده نمی‌آیند. من نمی‌خواهم نسبت به این قضیه ایراد کنم؛ اما می‌شود به عنوان یک مسئولیت و به عنوان یک کار بزرگ، منظم‌تر از این، کار را انجام داد، که طبعاً چند نفرِ کمربسته را هم لازم دارد که این‌کار را کارِ اصلی خودشان قرار بدهند. نمی‌گوییم آقایان تدریس‌های خودشان را تعطیل کنند؛ نه، آن مجموعه‌ای که تشکیل دهنده‌ی شورای اصلی است، باید همان مدرّس باقی بمانند تا واقعاً بتوانند مظهر جامعه‌ی مدرسین باشند؛ در این شکی نیست؛ اما یک تعدادی هم جزو مجموعه‌ی شما -یا در دبیرخانه، یا در جای دیگر- واقعاً باید کارشان این باشد که این جمع را درست بگردانند، یا کار این‌ها را روان کنند و وسایل کار را در اختیارشان بگذارند. ان‌شاءالله خداوند متعال همه‌ی شما را موفق و مؤید بدارد.

والسلام‌علیکم‌ورحمه‌الله‌وبرکاته

پانوشت:

۱- معیار

منبع: نرم افزار حوزه و روحانیت - دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمى خامنه‌اى ص ۱۱۸۹

دیدگاه‌ها

ارسال دیدگاه‌

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

پیامک‌های این دیدار

  • رهبر انقلاب: مرکز فلسفه که نباید از حوزه‌ی قم منتقل بشود به فلان دانشکده‌ی تهران یا امثال آن؛ مرکز باید قم و حوزه‌ی علمیه باشد/ما باید در حوزه در جهت فلسفه برای کودکان، فلسفه برای نوجوانان و مبانی نوین فلسفی این‌قدر کتاب تولید کنیم و این‌قدر کارِ انبوه و با کیفیت بالا بکنیم که بتواند کاملاً فضا را با همه‌ی سلایق پُر کند.

کلیدواژه‌ها

امام خمینی

استکبار جهانی

انقلاب اسلامی

متن خام

حوزه علمیه

1380

نظام جمهوری اسلامی

امریکا

دفاع مقدس

1378

1382

شهادت

1381

1379

دانشجو

1361

1374

اهل‌بیت

1395

1383

1389

هنر

1388

قرآن

مصباح یزدی

تاریخ

فلسطین

ارتش حمهوری اسلامی ایران

1360

جوانی

فرهنگ عمومی

شورای عالی انقلاب فرهنگی

تاریخ اسلام

حکومت اسلامی

امام سجاد

وحدت

فلسفه

1372

1359

علم‌آموزی

کربلا

نمازجمعه

ری‌شهری

تقوا

1384

تهاجم فرهنگی

انجمن اسلامی

امام حسین

سیاست نه شرقی نه غربی

حج

مجلس شورای اسلامی

حدیث

ولی‌عصر

امام زمان

1387

1370

1358

1386

1385

1366

مؤسسه امام خمینی

جهاد تبیین

آزادی

دانشگاه اسلامی

تشکل‌های دانشجویی

اسرائیل

دانش‌آموزان

آیت‌الله سید محمود طالقانی

دولت

بسیج

جهاد دانشگاهی

مجلس خبرگان رهبری

امیرالمؤمنین

آموزش و پرورش

زن

خانواده

فرار مغزها

استعمار

روشنفکری

1365

1367

1375

1363

1377

غرب

تبیین

عدل

عدالت

بسیج اساتید

صحیفه سجادیه

رمضان

سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی

اصفهان

موسیقی

صدا و سیما

تحقیق

فتنه 88

علامه سید محمدحسین طباطبایی

خودسازی

کمیته امداد امام خمینی