بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با دانشجویان دانشگاه افسری امام علی - ۱۳۸۳/۱/۳۰

حضرت آامام خامنهای در آخرین روزهای فروردین ماه سال ۱۳۸۳ و به مناسبت روز ارتش، با حضور سرزده در کلاسهای درس دانشکدههای فنی مهندسی، علوم پایه و علوم انسانی، با دانشجویان و استادان در مورد برنامههای درسی و کیفیت و کمیت فعالیتهای آموزشی دانشگاه افسری امام علی علیهالسّلام گفتوگو کردند.
در ادامهی این بازدید که بدون تشریفات معمول نظامی انجام شد، رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان دانشگاه افسری امام علی علیهالسّلام، هدف از دیدار صمیمانه با دانشجویان و افسران جوان این دانشگاه را تکریم ارتش جمهوری اسلامی ایران اعلام کردند که «روشنی خورشید» متن این بیانات را منتشر میکند.
تاریخ: ۳۰ فروردین ۱۳۸۳
شرح:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
امروز برای من روز بسیار شیرین و در ذهن من یاد ماندگاری خواهد بود. جوانهای عزیزم! اجتماع جوانهای که در آنِ واحد فرزانگی و دانش از سویی و نظامیگری و آمادگی مدیریت رزمی از سوی دیگر همت و هدف و تلاش آنهاست، بسیار شیرین و در چشم من بسیار عزیز و ارجمند است. ما هر سال به مناسبت بیست و نه فروردین مراسمی به عنوان بزرگداشت ارتش و احترام به ارتش داشتهایم. جمعی از فرماندهان هر سال میآمدند و با آنها دیدار میکردیم و این به عنوان نماد احترام بنده به ارتش به حساب میآمد. امسال ما این نماد را تبدیل کردیم به این مراسم؛ مراسمی که در حقیقت هیچ تشریفاتی در آن نیست و کاملا صمیمی، دوستانه و ارتباط با قشر جوان آیندهساز ارتش جمهوری اسلامی است. برای دانشگاه شما هم من از دیرباز تکریم و احترام زیادی قائل بودهام و قدر مدیران شایسته و استادان خوب این دانشگاه را همواره دانستهام. علت هم این است که اینجا در حقیقت کانون استعدادهایی است که در آینده باید ارتش جمهوری اسلامی را از تواناییهای خودشان سرشار و کشور را از برکات این تواناییها بهرهمند کنند؛ لذا به نظر من این دانشگاه جای باارزشی است و اظهار علاقه و تکریم این دانشگاه هم به معنای اظهار علاقه و تکریم کل ارتش جمهوری اسلامی ایران است. البته قدری ناهار شما دیر شد، اما موردی ندارد؛ جوان هستید و توانایی و قدرت صبر و مقاومت دارید. جوانی یعنی مجموعهی تواناییهای گوناگون. من در کلاسهایی که توفیق پیدا کردم وارد آنها بشوم، گفتم؛ حالا هم به همهی شما میگویم: قدر جوانی را بدانید. معنای این سخن آن است که در این دوران -که بهار عمر و بهترین دوران عمر است- از استعدادهای نهفتهی در ذهن و روحِ خودتان حداکثر استفاده را بکنید.
نظامیگری در نگاه نخست چیز خشنی است؛ لیکن نظامیگری لزوما به معنای خشونت نیست. ممکن است برای یک مجموعهی نظامی، در طول دوران خدمت، هرگز لحظهی اعمال خشونت پیش نیاید و سالها جنگ و برخورد رزمی وجود نداشته باشد؛ کما اینکه انسان مشاهده میکند در برخی از کشورها اینطوری است. البته این یک ستایش به حساب نمیآید؛ ممکن است در صورتی ستایش باشد، ممکن است در صورتی نکوهش به حساب بیاید. البته اگر نیروی مسلح در یک کشور در آن حد از آمادگی و اقتدار قرار دارد که هیبت او بیش از قدرت و توان نظامیِ به صحنه آمدهی اوست؛ یعنی هیبت او موجب میشود دشمنان به آن کشور طمع نکنند، برای یک ارتش مایهی سربلندی و افتخار است. اما اگر ارتشی وجود داشته باشد که تن به دفاع از مرزهای کشور ندهد و سالهای متمادی سرافکندگیهای ناشی از تسلط بیگانگان را تحمل کند، این ارتش هم وارد میدان رزم نشده و برای او هیچ ستایشی محسوب نمیشود؛ بلکه مایهی نکوهش اوست. ما نمیخواهیم این را مطرح کنیم؛ ما میخواهیم این را بگوییم که اگر مجموعهای وجود دارد که چشم امید آحاد یک کشور به این است که در هنگام بروز خطر از او دفاع کند، این مجموعه باید به خودش ببالد. من احترامی که به نیروهای مسلح میگذارم -و از جمله به ارتش جمهوری اسلامی- به خاطر این است. ارتش و نیروهای مسلح مجموعهای هستند که همهی آحاد کشور این انتظار را دارند که اگر خطری متوجه آنها شد، این مجموعه جلو بیاید و مانند بازوی مقتدر، چشم بینا و مغز متفکری از آنها دفاع کند؛ این افتخار است. همهی ارتشهای دنیا اگر احساس وظیفه کنند، این افتخار را دارند. اما در کشوری که میان ارتش و مردم اولا ارتباطات صمیمانه است -یعنی ارتش در مقابل مردم قرار ندارد، بلکه حمایتکنندهی مردم است و مردم آن را از خود میدانند و به او محبت دارند- ثانیا بر آن کشور یک نظام عدالتگستر و دارای شعار عدل و آزادی حاکم است، و ثالثا آن کشور از ارزشهای انسانی و مواریث فاخر فرهنگی برخوردار است، مجموعهی نیروی مسلح بیش از سایر کشورها سرافراز و مفتخر است و میتواند به خود ببالد؛ و کشور ما اینگونه است. مردم ما از ارتش راضی اند و آن را دوست میدارند. مقایسه کنید ارتش امروز ما را با ارتش کشورهایی که یا برای سرکوب مردمند و در مقابل مردم و ملت قرار دارند، یا برای سرکوب ملتهای دیگرند؛ این ارتش هم افتخار ندارد. ارتشی که از قارهی امریکا بلند شود به ویتنام برود و افتخارش این باشد که مردم ویتنام را زیر چکمههای خودش لگد میکند، هیج ارزش و افتخاری ندارد؛ این هم مثل سرکوب مردمِ خودش است؛ فرقی نمیکند. یک جنگ غیرعادلانه همهجا محکوم و زشت و نکوهیده است؛ تحت هر عنوانی باشد. ارتشی که بهجای دفاع از مرزهای خود، مصروف این میشود که برای تأمین منافع کمپانیهای بزرگ نفتی برود چاههای کشور عراق را تصرف کند، هیچ افتخاری ندارد؛ نمیتواند بگوید برای ملتم کار کردم؛ نمیتواند خودش را یک ارتش سرافراز بداند. این سرافرازی نیست. مقایسه کنید این ارتشها را با ارتش ما، که نه در مقابل مردم است و نه انگیزهی سرکوبی ملتهای دیگر را تحت عنوانهای مختلف دارد؛ بلکه برای این است که از استقلال و مرزهای کشورش دفاعِ مردانه و دلاورانه بکند. امروز این ارزش در ارتش ما وجود دارد.
عنصر دوم هم عینا همینطور است. نظام جمهوری اسلامی امروز دارد یک سخن نو را به دنیا عرضه میکند. جلوهی این سخن نو با تبلیغات کسانی که سعی میکنند چهرهی جذاب جمهوری اسلامی و این پیام نو را در چشم ملّتها بپوشانند، از بین نمیرود. این پیام نو چیست؟ عبارت است از ادارهی ملّتها با حفظ جنبهی معنوی و انسانی و کرامت والای بشری آنها؛ چیزی که دمکراسیهای دنیا شعارش را دادند، اما در عمل تحقق پیدا نکرد؛ معنویات و ارزشهای انسانی پامال شد. ارزشهای الهی عبارت است از ارزشهایی که هر نگاه منصفانهی بشری دلبستهی آنهاست؛ یعنی همان چیزهایی که بشریت در طول تاریخ خود طلبکار آنها بوده؛ یعنی عدالت، آزادی و اسیر نشدن در محدودهی زندگیِ روزمرهی مشحون از خواستههای حقیر؛ یعنی برای روح هم شأن و ارزش و اعتلایی قایل شدن و دنبال این اعتلا بودن؛ یعنی برای اخلاق انسانی هم ارزش قایل شدن. در صورتی که این معنویات در زندگی انسان وجود نداشته باشد، زندگی در حقیقت حیوانی و سبُعی است.
امروز شما وضع دنیا را در جوامع پیشرفته نگاه کنید؛ از معنویت، رحم و انصاف، عدالت اجتماعی و ارزشهای روحی خبری نیست. نه اینکه انسانهای اینطوری در این اجتماعات وجود ندارند، چرا، انسانِ خوب همهجای دنیا هست؛ بلکه نظام، نظامی نیست که ارزشها را به آن ملّتها ارائه دهد و برای آنها بهصورت یک ارزش واقعی جلوهگر سازد؛ نه، ارزش منحصر میشود در ارزشهای مادی. جنگها، خونریزیها و ستمها ناشی از این است. وضعی که امروز تبلیغات رنگین، متکی به همین خواستهای مادی در دنیا به وجود آورده، یکی از نتایج و اثراتش سلطهگری بر ملتهاست. دنیای مدعی دمکراسی غرب سالهای متمادی بر ملتهایی که آنها را ضعیف دید و ضعیف دانست، با کمال بیرحمی سلطهگری کرد و به آنها زور گفت. از اواسط قرن نوزدهم میلادی تا اواخر قرن بیستم، دوران بسیار سخت و ننگآلود استعمار در دنیاست؛ یعنی دولتها و قدرتهایی که تواناییاش را داشتند، با ملتهایی که چنگ بر آنها انداخته بودند، هرکاری توانستند کردند؛ منابعشان را تصرف کردند؛ انسانهایشان را تحقیر کردند؛ فرهنگهایشان را نابود کردند؛ که شما میتوانید نمونههایش را در آسیا، آفریقا و امریکای لاتین در تاریخ مشاهده کنید و آثارش هم تا امروز باقی است.
آفریقا قارهی فقیری نیست؛ بسیار ثروتمند است. بسیاری از کشورهای امریکای لاتین برخلاف ایالات متحده -که تمدن عمیق و عریق تاریخی ندارد- تمدّنهای عمیق و عریق تاریخی دارند؛ آسیا هم که معلوم است. کشورهای اروپایی، از انگلیس و فرانسه و هلند و بلژیک و اسپانیا و بقیهی کشورها وارد این سرزمینهای ثروتمند شدند؛ با تکیهی بر پیشرفتی که نسبت به آن کشورها داشتند، از زور و قدرت استفاده کردند؛ برده گرفتند و به هیچکس رحم نکردند. میدانید سیاهانی که امروز در امریکا هستند، فرزندان سیاهانی هستند که اروپاییها آنها را بهعنوان برده از آفریقا به امریکا بردند؛ اینها افریقاییالاصلند. دنبالههای اینها -که تقریبا پنجاه، شصت میلیون سیاهپوست میشوند- در امریکا زندگی میکنند. بچهها را از مادرهایشان جدا کردند؛ خانوادههایی را متلاشی کردند؛ ثروتها را از بین بردند؛ کشورهایی را که پر از ثروتهای طبیعی بودند، نابود کردند؛ فرهنگهایشان را ضایع کردند؛ اینها را عمدا و با برنامهریزی از جادهی تعلیم و تربیت و پیشرفت علمی عقب نگه داشتند. این کارها را کی کرده؟ همین دولتهایی که داعیهی مردمدوستی و دمکراسی و تمدن داشتند و امروز هم دارند. این مربوط به قرن نوزدهم و بیستم است؛ امروز هم اگر شما نگاه کنید، در آغاز قرن بیست و یکم باز هم همان قضایا عینا دارد تکرار میشود؛ ماجرای عراق یکی از آنهاست؛ ماجرای افغانستان یکی دیگر از آن ماجراها ست؛ یعنی با تکیهی بر زور و سلاح، ملّتها را ذلیل و پامال کردن و خواست آنها را نادیده گرفتن. بنابراین حکومتها و نظامهایی که از دل آنها اینطور نامردمیها برمیخیزد، دیگر نمیتوانند پرچمدار ارزشهای انسانی باشند؛ اما دنیا اینطور اداره شده است.
فرهنگی که در دنیا از سوی صدها وسیلهی تبلیغاتیِ مدرن ترویج شده، محصول چنین مدیریتی است. وسط این دنیای آشفته، پرچم و فریادی بلند شده که میگوید باید دنیا را با لحاظ معنویت و ارزشهای انسانی اداره کرد؛ این ندای اسلام است. جمهوری اسلامی دولت مقتدر و دستگاه سیاسی قویای است که این پرچم را محکم نگه داشته؛ بدیهی است که با آن مخالفند. چه کسانی مخالفند؟ سردمداران همان قدرتها، دنبالهروهای آنها و کمپانیهایی که پشتیبان آنها هستند. این نظام توانسته در مقابل همهی این مخالفتها ایستادگی کند و پیش برود. شما جوانهای عزیز این را بدانید؛ نظام جمهوری اسلامی در طول بیست و پنج سال گذشته یک روز متوقف نمانده و مرتب پیش رفته است -پیشرفت علمی، پیشرفت اجتماعی، پیشرفت سیاسی- منتها پیشرفت همراه با مانع. اگر شما بخواهید در مسیری بدوید، وقتی مانع وجود دارد، طبعا آسان نمیدوید؛ خیلیها پشت مانع میمانند؛ خیلیها میلغزند و ممکن است با سر سقوط کنند؛ اما کسی که بنیهی سالم و همت والا و بدن ورزیدهای دارد، از این موانع عبور میکند و میرود. جمهوری اسلامی همان بنیهی سالم، همان بدن قوی و همان همت عالی و ایمان راسخ را داشته و از این موانع عبور کرده و دارد عبور میکند و پیش میرود. اگر این موانع نبود، یقینا پیشرفتهای ما به مراتب بهتر میشد. این را شما جوانهای عزیز بدانید که پیشرفتهای ما در زمینههای علمی بسیار چشمگیر و خرسندکننده بوده است؛ یک نمونهاش در زمینهی مسایل هستهای بوده، که ببینید چه جنجالی در دنیا درست کردهاند. اعتقادم این است که اینها میدانند ما سلاح هستهای نداریم و در راهبرد نظامی ما سلاح هستهای وجود ندارد؛ در این زمینه دچار اشتباه نیستند؛ اما ادعا میکنند که ایران دنبال سلاح هستهای است؛ خودشان میدانند که این ادعا دروغ است؛ این قضیه آنها را نگران نکرده است؛ آنچه آنها را نگران کرده، وجود این قدرت علمی و توانایی فناوری در این کشور است. نظایر این پیشرفت زیاد است؛ از همهاش هم ناراحتند. بنابراین وقتی نیروی مسلح یا ارتشی با مردمِ خودش خوب است، از یک نظام اخلاقیِ انسانیِ ارزشی دفاع میکند، به ایمان مجهز و مسلح است و انگیزههای او انسانی است، کسی که در چنین نیروی مسلحی هست، باید به خودش ببالد. و من به شما جوانها عرض میکنم به خوب راهی وارد شدهاید و خوب کاری را انتخاب کردهاید. البته این کار را باید خوب انجام دهید. اعتقادم این است که ظرفیت و قابلیت ارتش ما برای رشد و اعتلا -همان اعتلایی که حاکی از قدرت بازدارندگی و دفاع باشد- از آنچه امروز داریم، به مراتب بیشتر است. شما میتوانید این خلأها را پُر کنید.
هرکدام از شماها که در این دانشگاه مشغول تحصیل هستید، خود را برای مسئولیتهای بزرگ در مجموعهی ارتش جمهوری اسلامی آماده کنید. دفاع از میهن و مرزها و ملت و نظام اسلامی و اسلام، مأموریت بسیار بزرگ و شرافتمندانهای است؛ چیز کمی نیست؛ و امروز شما این افتخار را دارید.
کلاسهایی که امروز دیدم، خوشبختانه کلاسهای خوبی بود؛ جوانها با شوق در کلاس درس حضور داشتند. وقتی از استادان محترم دربارهی درسخواندن شما جوانها سؤال میکردم، تقریبا همهی آنها از درسهای شما راضی بودند. بعضی از استادان محترمی که من امروز با آنها صحبت کردم، به من گفتند ما در دانشگاههای دیگر هم تدریس میکنیم؛ اما این آمادگی و این علاقه و این درسخوانی -و بعضی شاید میگفتند این استعداد- را که ما در اینجا مشاهده میکنیم، در هیچ دانشگاه دیگری مشاهده نکردهایم. این حرف تبریک دارد و بیش از تبریکِ به شما دانشجویان، باید به ارتش و دانشگاه افسری تبریک گفت که دانشجویانش در وضعیتی هستند که استاد از آنها اینطور تمجید و ستایش میکند؛ این خیلی باارزش است. هم خوب درس بخوانید و هم نظامیگری مشی کنید. مشی نظامیگری -با تعریفی که من از نظامیگری میکنم- یک ارزش مسلم و بدون تردید است. مشی نظامیگرانه را در آموزش، در انضباط، در سازماندهی، در وفاداری و در تدین باید شناخت. در گذشتههای دور وقتی این ارتش و همهی گوشهکنارهای این کشور بهوسیلهی دستهای نامطمئن -دستهایی که نه وفا به ملت داشتند، نه وفا به کشور داشتند، نه وفا به دین داشتند- اداره میشد، ارتشی بودن با متدین بودن دو مفهوم به کلی جدا از هم بودند؛ خیلی ناسازگار بودند؛ بهندرت مواردی دیده میشد. وقتی گفته میشد فلانی ارتشی است، مطلقا به ذهن میآمد که از تدین و تعبد دینی فاصله دارد. امروز بههیچوجه اینطور نیست؛ ارتشی بودن به معنای پایبندی است. من میخواهم بگویم این حالت را هرچه میتوانید، تقویت کنید. شما جوانها کاری کنید -و میتوانید این کار را بکنید- که در عرف جامعهی ما ارتشی بودن به معنای آراسته بودنِ به دین و تقوا و اخلاق نیکو باشد. این تلاش را، هم شما باید بکنید، هم استادانتان، هم مسئولان دانشگاه و مسئولان ارتش.
مایل بودم با شماها بنشینم صحبت دوستانه بکنم. در این میدان ما بارها با شما ملاقات کردهایم، منتها در قالب یک دیدار کاملا نظامی؛ اما این بار دوست داشتم بدون آن ترتیب و آداب، با شما بنشینم و صحبت کنم؛ که بحمدالله امروز این توفیق برای ما پیدا شد.
از خداوند متعال خواستارم که شما عزیزان را ذخیرهی ارزشمند ارتش و کشور قرار دهد و این ذخیره را برای ارتش و کشور و ملت ما حفظ کند و به همهی شما توفیق رشد و تکامل روزافزون در همهی ابعاد عنایت کند.
والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته
منبع: کتاب ارتش؛ کلمه طیبه صفحه ۴۴۱
پیوندهای مرتبط:
خبر دیدار در پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنهای