بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با مسئولان دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم - ۱۳۸۴/۶/۲۸

«روشنی خورشید» متن بیانات حضرت امام خامنهای در دیدار با اعضای هیأت امنا، رئیس و دیگر مسئولان دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی علمیهی قم را منتشر میکند.
تاریخ: ۲۸ شهریور ۱۳۸۴
شرح:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جلسهی خیلی خوبی است و اگر میشد همینطور بسط پیدا کند و من بتوانم از مسئولان بخشهای مختلف گزارشهای خودشان را در مورد موضوعات مورد اهتمام بخش خودشان بشنوم، برای من خیلی مفیدتر هم بود؛ ولی گویا ظاهراً وقت کم است.
عرض من بهطور خلاصه یک جمله است؛ تفاصیل حاشیهای را بعداً عرض خواهم کرد. متن مطلب این است که دفتر تبلیغات اسلامی از نظر من نماد روشنفکری حوزه است. این نماد باید هم پُرمغز باشد، هم از خصوصیات روشنفکری برخوردار باشد، و هم از آسیبهای روشنفکری رایج در کشور ما و کشورهای اسلامی مصون و محفوظ باشد. شما بنشینید روی این موضوع فکر و مطالعه کنید؛ اولاً پُرمغز بودنش به چیست؟ به حرف نو و میدان جدید و آفاقهای تازه داشتن. آقایان در بخش پژوهش و آموزش و تبلیغ اشارههایی کردند، که بعد من هم به این مطالب میپردازم و برخی از حواشی را آنجا عرض میکنم.
دوم اینکه خصوصیات مثبت روشنفکری را داشته باشد. قوام روشنفکری به نگاه باز است. علت اینکه عصر روشنگریِ مصطلح -یعنی قرن نوزده اروپا- را به عنوان عصر روشنفکری میگویند و اصطلاح روشنفکر و انترکتوئل و این حرفها از آنجا بهوجود آمده، این است که در آن قرن -که خودش دارای دورههای متعددی است- نگاه صاحبان فکر از چهارچوبهای محدود و گرفته خارج شد و توانستند آفاق جدیدی را باز کنند. نکتهی روشنفکری این است؛ آفاق و گسترههای جدید را در زمینههایی که مربوط به نگاه روشنفکر است، جستن و ارائه کردن.
البته این گستره، آفاتی دارد -که بعد عرض خواهم کرد- نه اینکه مطلقاً خوب است؛ اما جوهر روشنفکری این است؛ نوآوری، تحوّل در نگاهها و باز بودن افق دید. بدون این، پیشرفت فکری و به تبع آن، پیشرفت علمی و عملی در جامعه امکانپذیر نخواهد بود.
انسان وقتی به ادبیاتِ به دست امثال بنده رسیدهی از اروپای قرن نوزدهم نگاه میکند -البته گسترهی کار وسیعتر از اینهاست؛ ولی آن مقداری که ترجمه شده و ما توانستیم از آن استفاده کنیم- میبیند در زمینهی هنر، ادبیات، نقاشی، موسیقی، قصّه و غیره سلایق جدید و نگاههای جدید -حتّی در تحقیقات- وارد میدان میشوند و هر کس با هر استعداد و توان و توشهای که دارد، متاع خودش را میآورد و گستاخانه وارد میدان میکند. اگر از آن آسیبهایی که عرض خواهم کرد، برکنار بماند، صد درصد مفید خواهد بود؛ اگر آن آسیبها را داشته باشد، آن وقت بخشی مفید و بخشی زیانبار خواهد بود؛ همچنانکه در اروپا این شکلِ دوم بود؛ چون کنترلی وجود نداشت و نگاه هدایتگری نبود؛ دین و هدایت دینی و معرفت دینی نبود؛ لذا از جوهر روشنفکری -که ابزار خوبی است برای پیشرفت- به درستی استفاده نشد و بعد سیاستها و دستهای مغرض آن را در جهتهای بدی بهکار انداختند. بنابراین تعارضها در محیط روشنفکری هم پیش میآید.
شما اگر به نوشتههایی که بخصوص از نیمهی اول قرن نوزدهمِ اروپا در اختیار ماست، نگاه کنید؛ مثل نوشتههای «امیل زولا»، «بالزاک»، «ویکتور هوگو» -در زمینههایی که بنده توانستم مطالعه داشته باشم- خواهید دید همهاش نشانهی حرف نوست؛ منتها همراه با تعارض و برخی ناپختگیها در جهت حرکت خودشان؛ لیکن برآیند همهی اینها به سود جامعه است؛ یعنی برآیند، پیشرفت است. لذا شما میبینید اروپاییها توانستند در یک برههی از زمان، دنیا را در اختیار بگیرند. الان هم تقریباً دنیا به یک معنا در اختیار اروپاییها و اروپاییهای نسل بعد، که امریکاییها باشند -یعنی غربیها- قرار دارد. اینها الان دنیا را در اختیار دارند و فرهنگشان بر دنیا مسلط است. این، ناشی از همان نگاه روشنفکرانه و آزاد بود. این، نکات مثبت روشنفکریِ رایج است.
نکات منفی عبارت است از بیهدایت بودن و احساس استقلال از بنیانهای معرفتیِ بازماندهی از گذشته؛ این آفتی بود که روشنفکری اروپا -که مادر روشنفکری در همه جای دنیا در دورهی معاصر است- دچار آن شد؛ چون چیزی نداشتند. تنها چیزی که میتواند به عنوان یک خط هدایتگر و یک شاخص، فکرها را از پراکندگی و پریشانی و پریشانگویی و هرزهدرایی باز بدارد، یکی از دو چیز است؛ یا دین است، یا سنتهای ملی است. سنتهای ملی غالباً با تعصبات و خرافات آلوده است؛ همه جای دنیا اینطور است. سنتهای ملی ثبات دارند؛ اما این توانایی را ندارند که بتوانند فکرها را هدایت کنند. میماند دین. دین، هم دارای ثبات است؛ هم اگر معرفت دینی، معرفت روشنی بود، میتواند حرکتهای روشنفکری را دستگیری کند؛ خیزهای روشنفکری را هدایت و جمعوجور کند و از آسیبهایش بکاهد. این هم در اروپا نبود؛ چون دین اروپا، دین خرافی بود؛ اولاً مسیحیتِ منسوخ بود؛ ثانیاً همان مسیحیت هم ده دست یا بیشتر در میان سلایق خرافی گشته بود و در حضیض خرافهگرایی افتاده بود، که امروز هم همینطور است. در واقع یک مقدار از حالت عصیان روشنفکری آنها ناشی از همین خرافهگری مذهبشان بود. چطور میتوانستند به آغوش آنچه از آن فرار کردند، دوباره پناه ببرند؟
اینجا بنده یک پرانتز کوچک باز کنم: همین روشنفکری عیناً منعکس شد به ایران و کشورهای اسلامی. البته من چون از ایرانش بیشتر خبر دارم، این را عرض میکنم. من یک وقت گفتم روشنفکری در ایران از اول بیمار متولد شد. بنده روشنفکرهای زمان جوانیِ خود را کاملاً میشناسم و با خیلی از آنها از نزدیک آشنا بودم؛ تقریباً با همهی آثارشان آشنا بودم و میدانم وضعیت روحی و فکری و استخوانبندیِ بینشی آنها چگونه بود. واقعاً روشنفکری در کشور ما بیمار متولد شده؛ علتش هم این است که علاوه بر آفت پراکندهگویی و پریشانگویی -که در طبیعت روشنفکری هست و احتیاج به یک جمعآوری کننده و دستگیریکننده دارد- مُهر زشت تقلید و کورکورانه بودن هم از اول به پیشانی روشنفکری ما خورد؛ فکر کردند هرچه در غرب گذشته، باید در اینجا هم بگذرد.
جالب این است که بعضی از روشنفکران ما در قطعات زمان و حتّی در زمان واحد، از یک مقطع زمانیِ فلان کشور اروپایی تقلید کردند؛ بعضی از آنها از یک مقطع زمانیِ دیگر؛ برخی هم از یک مقطع زمانیِ سوم. یعنی روشنفکری ما بههیچوجه ساماندار و نظاممند نبود؛ بهخاطر اینکه نگاه کردند به مقلَّدین مختلف؛ مثل عوامهایی که در اعمال روزانهشان از چند مرجع، تقلید میکنند و با همدیگر اختلاف دارند. این، بلای بزرگ روشنفکری ما بوده که هنوز هم ادامه دارد. الان هم متأسفانه حرکت روشنفکری در داخل کشور ما -روشنفکریِ دور از دین و جدای از دین- همینطور است.
شما نماد روشنفکری حوزه هستید. این معنایش چیست؟ معنایش این است که باید جوهر روشنفکری و نقاط مثبت آن در شما وجود داشته باشد و از نقاط منفی -که در یک جمله، پریشانی و پراکندگی و هرزهرفتاری است- برکنار باشید. ببینید این به چه چیزی احتیاج دارد. به تأمل، به فکر، به متصل شدن به شاخص اصلی -یعنی اعتصام به حبلالله و حبل معرفت الهی- و بهطور دائم مراقبت از خود و فراوردهی فکری خود کردن احتیاج دارد؛ که ضمن اینکه دارد پرواز میکند، این پرواز منتهی به یک سقوط و یک آسیب فراوان نشود. البته اشتباه و خطا قابل قبول است، اما انحراف قابل قبول نیست. بالاخره بدون در نظر گرفتن امکان خطا اصلاً نمیشود حرکت کرد؛ ولی خطا نباید در حدّی باشد که منتهی به سقوط شود یا اصلاً به معنای سقوط باشد.
اینها را شما باید در مجموعهی دفتر تبلیغات مورد نظر داشته باشید. همهی کارهایی که شما آقایان بیان فرمودید، در این جهتگیری معنا خواهد داد و مثمر ثمر خواهد بود. لبّ عرض ما این است.
باید خروجیها را دید. آقای ربانی در ابتدا به نکتهی خوبی اشاره کردند. برای ارزیابی، ما احتیاج داریم به اینکه خروجیها را ببینیم. اگر بدون نگاه به خروجیها، رفتارها و فعالیتهای خود را مشاهده کنیم، یکوقت میبینیم ما در چهارچوبی از توهّم هستیم؛ نباید به این مسأله دچار شوید. البته دفتر تبلیغات خروجیهای خوبی دارد؛ همین مجلاتی که منتشر میشود و کارها و فعالیتهایی که صورت میگیرد، واقعاً باارزش است و بنده هم تا آن حدودی که اطلاع دارم، حقیقتاً همینطور است؛ منتها دوست دارم بدانم، ببینم و مطلع شوم از آنچه در این زمینهها انجام گرفته و همچنین از محتوای دروس آموزشی مرکز باقرالعلوم که آقای پارسانیا بیان کردند.
نکتهی حاشیهای دیگری که اینجا عرض میکنم، مسألهی عقبهی تئوریک برای نظام است. این، چیز خیلی خوبی است و ما به این هم احتیاج داریم؛ منتها توجه کنید که مجموعهای از متفکران، علما و سابقهدارهای در امر دین، مدعی عقبهی تئوریک نظام هستند و آن را تشکیل میدهند. اگر شما خود را از مجموعهی کسانیکه در باب دین و مسألهی دین و معرفت دینی مدعیاند، برکنار داشتید، ناقص خواهید ماند؛ لااقل بیاطّلاع خواهید ماند، که این خودش اشکال بزرگی است. شما این مجموعه را چگونه تعریف کردهاید؟
الان ما در حوزهی قم علمایی داریم، بزرگانی داریم، صاحبنظرانی داریم، اندیشهپردازان یا تئوریسینها و ایدئولوگهایی داریم که با دفتر تبلیغات هیچ ارتباطی ندارند. ما شخصیت علمیِ فکریِ روشنفکریِ برجستهای مثل آقای مصباح یزدی را در قم داریم؛ یا یک ملای برجستهی قوی مثل آقای جوادی را در قم داریم؛ در بین آقایان مراجع هم کسانی هستند که در مسائل دینی حقیقتاً روشنفکر و صاحبنظر و صاحب فکر هستند؛ نه امروز و دیروز، از چهل سال پیش در بین بزرگان حوزه ما آنها را میشناسیم -که من نمیخواهم اسم بیاورم- ارتباط شما با آنها چگونه تعریف میشود؟ شما عقبهی فکری نظام هستید، آنها هم هستند، و بسیاری دیگر هم همینطور.
چند ماه پیش با جمعی از فضلای اهل علوم معقول در همینجا جلسه داشتیم؛ جلسهی بسیار خوبی بود. بعضی از آنها صحبت کردند، بسیار هم خوب صحبت کردند؛ من واقعاً لذت بردم. اینها هرکدام نوشتههایی دارند، کارهایی دارند، تألیفاتی دارند. یا جلسهی مشابهی با دوستان قرآنی داشتیم، که به نظرم هفتاد، هشتاد نفر از محققان جوان قرآنی -که شاید بعضی از شما آقایان هم در آن جمع بودید- حضور داشتند. آنها هم هرکدام مدعیاند و نظر دارند، نوشتههایی دارند، کارهایی کردهاند. سعی کنید این عقبهی تئوریک نظام بودن تبدیل نشود به یک پستوی بسته و انحصاری که بیخبر از اطراف خودش باشد.
حاشیهی دیگر، مسألهی کرسیهای آزاداندیشی است. راجع به کرسیهای تولید علم مطالبی فرمودید؛ اما در مورد آزاداندیشی که اساس کار است، امید زیادی به دفتر تبلیغات است. البته کار مختصری شده -اینطور که به من گزارش دادند- اما کاری که باید در حوزه راه بیفتد، نشده. شما منتظر دانشگاه نمانید؛ شما بکنید تا دیگران از شما یاد بگیرند.
مطلب دیگر اینکه بخشی از ابتلائاتی که الان ذهن شما را مشغول میکند، ابتلائات درونسازمانی است؛ یعنی -همانطور که آقای صالحی شرح دادند و قبلاً هم مختصراً آقای ربانی اشاره کردند- بخش سازمان را تنظیم کردن. از این بخش باید هرچه زودتر خودتان را فارغ کنید. یک یگان نظامی اگر بخواهد به سمت هدفِ خودش حرکت مقتدرانه بکند، باید زودتر سازماندهی و تسلیح و آمادهسازی و پشتیبانی و امثال این کارها را تمام کند تا بتواند حرکت کند. اگر میخواهیم سوار اتوبوسی شویم که به قم برود، همهی گرفتاری ما باد کردن لاستیکها و تمیز کردن موتور و مرتب کردن اتاق نباشد؛ اینها را زودتر فراهم کنیم تا راه بیفتیم. اگرچه راه افتادن شما منافاتی ندارد -یعنی در خلال کار هم این کار انجام میگیرد- اما میخواهم بگویم از این بخش، خودتان را عمدتاً فارغ کنید. البته تحوّل سازمانی، یک کار تمامشدنی نیست؛ یعنی باید نوبهنو تحوّل انجام بگیرد و پیدرپی بیاید.
نکتهی آخر هم این است که نسبت شما با سازمان تبلیغات چیست؟ بالاخره آقای خاموشی عضو هیأت امنا هستند و سازمان تبلیغات هم تشکیلات مهمی است. این بیانیهی مأموریتی که شما نوشتید، بسیار کار جالب و خوبی است؛ لیکن بالاخره خطوط فاصل را مشخص کنید؛ مثل اینکه ما بین سپاه و ارتش خطوط فاصل معین کردیم؛ معلوم شد مأموریت هرکدام چیست. با یکدیگر همکاری کنید، به هم کمک کنید، اما تداخل و دوبارهکاری نباشد. بههرحال من خیلی خوشحالم. جلسهی بسیار خوبی بود و ای کاش فرصت میکردیم بیشتر از آقایان میشنیدیم.
والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته
منبع: نرم افزار حوزه و روحانیت - دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمى خامنهاى ص ۱۱۸۱
پیوند مرتبط: خبر دیدار در پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنهای