روشنی خورشید

فضایی جهت نشر بیانات، مصاحبه ها، پیام ها و آثار منتشر نشده رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای

روشنی خورشید

فضایی جهت نشر بیانات، مصاحبه ها، پیام ها و آثار منتشر نشده رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای

بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با جمعی‌ از دانشجویان‌ برگزیده‌ المپیادهای‌ جهانی‌ و داخلی‌، دانشجویان‌ برگزیده‌ دانشگاه‌ها و نمایندگان‌ تشکل‌های‌ دانشجویی - ۱۳۸۰/۹/۸

ثبت‌شده در پنجشنبه، ۱ آذر ۱۴۰۳، ۱۰:۰۴ ب.ظ
بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با جمعی‌ از دانشجویان‌ برگزیده‌ المپیادهای‌ جهانی‌ و داخلی‌، دانشجویان‌ برگزیده‌ دانشگاه‌ها و نمایندگان‌ تشکل‌های‌ دانشجویی - ۱۳۸۰/۹/۸

یکی از دیدارهای رمضانی حضرت امام خامنه‌ای دیدار ایشان با نمایندگان تشکل‌های دانشجویی و دانشجویان برگزیده است که «روشنی خورشید» متن منتشرنشده بیانات ایشان در یکی از این دیدارها را منتشر می‌کند.

تاریخ: ۸ آذر ۱۳۸۰

شرح:

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

جوانان عزیز! خیلی خوش آمدید. جلسه‌ای که شما حضارش باشید، جلوه‌ی معنویت و صفای ویژه‌ای دارد. از بیاناتی که دوستان کردند -هم بیانات آقای قمی، هم دانشجویان برگزیده‌ای که به عنوان نماینده و سخنگوی جمع حاضر صحبت کردند- استفاده کردم. این‌ها مطالبی است که مورد علاقه‌ی جمع حاضر است، ولو وکالت و نیابت بخصوصی هم نداده باشند، اما درست است و حرف جوان‌های دانشجو همین‌ها ست. تقریباً می‌شود گفت جلسه هم یکی از آن جلسات استثنایی است، چون هم شما جوانید، هم دانشجویید، و هم بسیاری از شما نخبگان دانشگاهی هستید، یعنی یا برگزیدگان مسابقات علمیِ کشوری و جهانی، یا فعالان مجموعه‌های دانشجویی، یا حافظان قرآن، و یا برجستگان آزمون کنکور سراسری ورود به دانشگاه‌ها هستید.

من از این جهت هم خرسند شدم که دیدم حرف‌هایی که چند سال است ما این‌ها را تکرار می‌کنیم، چه در محافل دانشگاهی، با اساتید و دانشجوها، و چه در محافل دولتی، با مسئولان کشور و وزیران ذی‌ربط -که به نظر ما حرف‌های اساسیِ مربوط به دانش و دانشگاه کشور است- الان از زبان جوان‌های ما صادر می‌شود. وقتی این مطالبات، حالت درخواست عمومی پیدا کرد، به تحقق نزدیک می‌شود. شما خیال نکنید خیلی از این چیزها با یک دستور و امریه و فرمان تمام می‌شود، نه، دستور و بخشنامه و فرمان و حتّی قانون، کاربردهای محدودی دارد. آن چیزی که کاربرد وسیع و بی‌انتها دارد، باورها و اعتقادات و ایمان انسان‌ها ست. برای همین است که از اول تاریخ تاکنون، ماندگارترین نهادهای قانونی و تشکیلاتی و سازمانی، نهادهای وابسته‌ی به دین بوده است: قانون‌های دینی، سازمان‌های دینی، جوامع دینی.

خیلی خوب، جوان‌های امروزِ ما به این مسائل اعتقاد پیدا می‌کنند، این اعتقاد اثر خود را می‌گذارد و این‌ها را به هدف نزدیک می‌کند. بله، عقیده‌ی بنده هم همین است، چه آنچه که آقای قمی فرمودند -مسأله‌ی پرهیز از تحجّر علمی، توجه به نوآوری علمی و فکری، بالا بردن سطح دانش و تولید علم، که این‌ها آرزوهای ماست، باید هم بشود و خواهد هم شد، مطمئن باشید حتماً به این‌جا می‌رسیم- و چه آن چیزهایی که جوان‌های ما گفتند، مثل توجه به مدیریت علمی و صالح برای مراکز علمی، و پرداختن به نخبگان علمی و مغزهای فعال و برجسته و برگزیده.

من در کنار این مطالب، آن چیزی را که مستقیماً به شما ارتباط پیدا می‌کند، عرض می‌کنم، که البته آن را هم باز در صحبت‌هایی که با مجموعه‌های دانشگاهی و دانشجویی داشته‌ام، گفته‌ام. شما فرزندان من هستید. بیشترین سخن من در این وقت کم و محدود، آرزوی پدرانه برای خوشبختی شماست. ان‌شاءالله خدای متعال توفیقات و فیض سعادت خود را نصیب شما بکند. شما در طول زندگی طولانی‌ای که ان‌شاءالله از حالا به بعد خواهید داشت -ممکن است شما پنجاه سال، شصت سال، هفتاد سال دیگر در این دنیا زندگی کنید- عوالم و دوره‌هایی را در این کشور و در کل جهان خواهید دید و معاصر آن‌ها خواهید بود و حوادث فراوانی را مشاهده خواهید کرد که ما این‌ها را نخواهیم دید. شما انتظار یک عمر طولانی را دارد و امیدوارم خداوند عمر طولانی و سعادت و خوشبختیِ همه‌جانبه و توفیق و حرکت در آن سمتی که می‌تواند خدا را از شما خشنود و دِیْن شما را ادا کند، به شما بدهد، این مهم‌ترین آرزو و دعای من در حق شماست. البته من همه‌ی جوان‌ها را هر روز و هر شب دعا می‌کنم.

آن چیزی که به شما مربوط می‌شود، یکی دو مطلب است که من عرض می‌کنم. همه‌ی آنچه که ما درباره‌ی آینده‌ی علمی و امثال آن می‌گوییم، متکی به دو سه پایه است، یکی از آن پایه‌های اصلی، درس‌خوانی شماست، شما باید درس بخوانید. داشتن استعداد و نخبه بودن، یک امتیاز است، اما لزوماً به معنای آن نیست که این نخبه‌ی استعدادی به یک شخصیت مفید و مؤثر در سرنوشت محیط خودش -کشور، یا کوچک‌تر از کشور- تبدیل شود. ای‌بسا استعدادهایی که ضایع می‌شوند. ضایع شدن این استعدادها همیشه تقصیر آن‌هایی نیست که امکانات نمی‌دهند، اغلب موارد، ضایع شدن استعدادها به خاطر سوء تدبیر و انتخاب بد خود صاحب استعداد است، از این غفلت نکنید. کسی که استعداد خوبی دارد، اگر هوی و هوس خود را بر خواندن ترجیح داد، استعداد او خواهد مُرد. اگر روح مال‌پرستی و پولدوستی و کسب عیش زودگذر زندگی، مورد توجه این استعداد قرار بگیرد، این استعداد نه فقط مفید نخواهد بود، مضر هم خواهد بود.

امروز در دنیا این همه عوامل مهلک و زیانبار برای حیات و سعادت بشر را چه کسی به وجود آورده است؟ مگر غیر از استعدادهای برجسته، کسی توانسته بمب اتم بسازد، یا مواد شیمیایی خطرناک تولید کند، یا وسایل تبلیغاتی فوق مدرنِ بسیار مهلک -مثل فیلم‌ها و بقیه‌ی چیزهایی که خود شما می‌دانید- به وجود بیاورد؟ داشتن استعداد، لزوماً به معنای مفید بودن آن نیست. عواملی که می‌تواند استعداد را هدایت کند، همیشه خارج از درون انسان نیست، گاهی و در اغلب موارد، این انتخاب بد خود آن صاحب استعداد است، یا تحت تأثیر هوی و هوس و شهوت و پولدوستی و قدرت‌طلبی و امثال این‌ها قرار می‌گیرد و ابزاری در دست یک انسان ناصالح می‌شود، یا از اول درس نمی‌خواند. خیلی‌ها هستند استعدادشان هم خوب است، اما دل به درس نمی‌دهند و درس نمی‌خوانند. می‌بینید در کنکور رتبه‌ی خیلی بالایی آورده است، اما بعد در ادامه‌ی راه، آن کاری که باید از او دیده بشود، انسان آن را نمی‌بیند، یعنی استعداد خود را به کار نمی‌اندازد.

پس حرف اول من این است: عزیزان من! جوانانِ بااستعداد و خوب! شما بر دوش خود این وظیفه را احساس کنید که خوب درس بخوانید و درس خواندن را مثل یک فریضه بر خودتان لازم کنید و در راه درس خواندن و بالا بردن سطح علم در کشور، از چیزهایی بگذرید. همیشه همین‌طور است، انسان اگر بخواهد به اوجی برسد، باید از چیزهایی بگذرد و سختی‌هایی را تحمل کند. بالاخره انسان اگر بخواهد با کوهنوردی، فلان قله‌ی کوه را تصرف کند، باید سختی‌هایی را تحمل کند، این سختی‌ها را کسانی که در خانه نشسته‌اند، یا صبح بعد از نماز خوابیده‌اند، یا اصلا حالش را نداشته‌اند و بدنشان را پیه گرفته است، تحمل نمی‌کنند، اما به آن نقطه هم نمی‌رسند. بنابراین، این‌ها با هم آمیخته و در هم تنیده است: رسیدن به اوج افتخار، و گذشتن از یک مشت چیزهای خوشایند. پس کار اول این است که شما حقیقتاً با جدیت و علاقه، بلکه با توجه به آنچه اخیراً عرض کردم -با نوعی فداکاری- درس بخوانید و کاری کنید سطح علمی کشور بالا برود. این طبقه‌ی علمی -که شما هستید- اگر بتواند خوب عالم بشود، بلاشک برای علم کشور در آینده قاعده‌ی محکم و مستحکمی را به وجود خواهد آورد. ما باید عقب‌ماندگی تاریخی خود را -که در واقع در زمینه‌ی علم، در حق این ملت و این کشور، صد سال کوتاهی شده است- جبران کنیم و خواهید توانست جبران کنید. بنابراین مخاطب نکته‌ی اول، شما هستید.

نکته‌ی دوم راجع به فرار مغزها ست، که این‌جا درباره‌ی آن صحبت شد. من یک وقت این‌جا در یک جمع دانشجویی گفتم، من از این پدیده، آن قدری که دیگران اظهار نگرانی می‌کنند، اظهار نگرانی نمی‌کنم، که حالا یک مشت جوان ببینند در این‌جا امکانات تحصیلی آن‌ها آماده نیست، از امکانی استفاده کنند و بروند خود را از لحاظ علمی بسازند و کامل کنند، من این مطلب را آن‌چنان بزرگ نمی‌بینم که همه فریاد برآورند. آنچه مهم است، فرار است. آقای قمی خوب تعبیری کردند، گفتند مهاجرت انسان‌ها را با فرار انسان‌ها نباید مخلوط کرد، بله، حرف من هم همین است. یک وقت هست که شما برای کسب علم، مهاجرت می‌کنید. مگر اسلام این را نگفته است؟ «اطلبوا العلم ولو بالصّین». شما ببینید مردم در عربستانِ آن روز اگر می‌خواستند به یکی از مراکز دانش آن روز -که چین بوده است- سفر کنند، چقدر زحمت داشته است. امروز مهاجرت به هیچ کشوری، یک‌دهم آن موقع زحمت ندارد. گفته‌اند بروید تحصیل کنید و یاد بگیرید، البته شما هم باید بروید تحصیل کنید و یاد بگیرید، کسی مانع این نیست که کسی برود در آزمایشگاه‌ها و کارگاه‌های غیر موجود در کشور ما و موجود در جاهای دیگر، چیزی یاد بگیرد، اما این نباید عنوانِ فرار و بهانه‌ی نرسیدن پیدا کند. این حرفِ درستی نیست که ما بگوییم: چطور از ما توقع دارید به خانه‌ی خودمان بیاییم و با وجود برخی ناکامی‌ها، بسازیم و تولید علم کنیم؟ مگر خودتان نمی‌گویید «خانه‌ی خودمان»، «میهن خودمان»؟ همین، یک حق ایجاد می‌کند. شما تولید شده‌ی این منطقه و این خاک و این میهن‌اید، مال این‌جایید و به این‌جا مدیون هستید. همین استعداد و آموزش شما هم متعلق به این‌جاست، هر برجستگی‌ای هم که پیدا کنید، متعلق به این‌جاست. شما با این روحیه، البته بروید درس بخوانید، کار هم بکنید، برجستگی علمی هم پیدا بکنید، اما متعلق به کشور خودتان باشید و بدانید این کشور از لحاظ تاریخی و فرهنگی و جغرافیایی، آن‌چنان جایگاهی دارد که می‌ارزد انسان، وابسته‌ی به این‌جا باشد و برخی مشکلات را هم تحمل کند. میهن شما، جای بزرگ و کشور مهمی است و تاریخ بزرگ و فرهنگ عظیمی دارد و امروز هم می‌تواند مثل قرن‌های متمادی در گذشته، همچنان مشعلی در دست خود بگیرد تا دنیا از آن بهره ببرد، این امکان مهمی است و شما می‌توانید یکی از آن مشعل‌دارها باشید. هر تاریخی این گنجایش را ندارد، هر گذشته و هر میراث فرهنگی‌ای چنین ظرفیتی ندارد، اما شما این ظرفیت را دارید و باید به این افتخار کرد. ما بحمدالله چیزهای متعددی را در اختیار داریم که مجموع آن می‌شود همین موجودیت ایرانیِ اسلامیِ ما، این چیز مغتنم و بسیار گرانقدری است، این را باید قدر دانست و برای حفظ و افزودن به آن و برای خدمت کردن در راه آن تلاش کرد، شما هم باید تلاش کنید. نسل‌های قبل از شما تلاش کردند، نسل‌های بعد از شما هم ان‌شاءالله تلاش خواهند کرد.

ان‌شاءالله خداوند شما را موفق و مؤید بدارد. الحمدلله همه‌ی شما روزه هستید و صفا و معنویت در چنین جلسه‌ای که مجموعه‌ی جوان‌ها در آن جمع هستند، موج می‌زند، من هم خیلی خوشحال هستم. البته این ساعت، آن هم نزدیک افطار و بعد از یک روز کار نسبتاً متراکم، وقت خیلی مناسبی برای سخنرانی نیست، من هم حقیقتاً بنا نداشتم و ندارم در این جلسه سخنرانی کنم. این جلسه، فقط جلسه‌ی دیدار شماهاست، خواستیم شما را ببینیم و ساعتی با شما باشیم. از مطالبی که دوستان گفتند، استفاده کردیم. ان‌شاءالله همه‌ی شما موفق و مؤید باشید.

والسلام‌علیکم‌ورحمه‌الله‌وبرکاته

منبع: کتاب سایه سار ولایت جلد ۴ صفحه ۲۰۳

پیوند مرتبط: خبر دیدار در پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنه‌ای

دیدگاه‌ها

دیدگاهی ثبت نشده است

ارسال دیدگاه‌

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

پیامک‌های این دیدار