بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با جمعی از هنرمندان دفاع مقدس - ۱۳۷۹/۱/۲۰
به بهانهی بیستم فروردین، سالروز شهادت «سید مرتضی آوینی» و روز «هنر انقلاب اسلامی»، «روشنی خورشید» متن بیانات منتشرنشدهی امام خامنهای در دیدار با جمعی از هنرمندان دفاع مقدس، که در تاریخ بیستم فروردین ۱۳۷۹ ایراد شده، را منتشر میکند.
مخاطب: جمعی از هنرمندان و مسئولان تبلیغات جنگ در دوران دفاع مقدس
تاریخ: ۲۰ فروردین ۱۳۷۹
شرح:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
از معاونت فرهنگی ستاد کل، بسیار متشکریم که این فکر بهجا و لازم را کردند و بار دیگر ما را به یاد ارج نهادن به خدمات فرهنگی و هنری عزیزانمان انداختند و با این کار، از طرف ما، به این عناصر باارزش و ارجمند و بسیار عزیز، عرض ارادتی شد. آنها مصداق این آیهی شریفهاند که: «صدقوا ما عاهدوا الله علیه» ؛ راست گفتند و حرفی که زدند، پایش ایستادند و جانشان را در این راه در معرض ایثار و اهدا به اهداف عالیه قرار دادند و به صف شهدا پیوستند. خوشا به حالشان!
البته و یقینا عناصر فرهنگی و شهدای فرهنگی و هنری ما تعداد بیشتری هستند. چقدر خوب است که این عزیزان شناسایی و احترام شوند و از آنان تجلیل به عمل آید.
مسألهی فرهنگ و هنر، از مسائل اصلی زندگی بشر است. شاید هیچوقت نشود بشر را در تاریخ مشاهده کرد؛ مگر اینکه با مقوله هنر -و در یک مفهوم عامتر با مقوله فرهنگ- سروکار داشته و فضای زندگی او را تشکیل میداده است. اشکال کار این است که مثل همه ذخایر الهی در زندگی، این ذخیره هم همیشه در راه خدمت به انسانها و خدمت به حقیقت مصرف نشده است. چقدر انسانهای با فرهنگی که از همین امکان و توان خود در راه تخریب انسانیت و در راه پوشاندن حقیقت، استفاده کردند! چقدر هنرمندانی که از این صفت و هدیهی باارزش الهی -روح هنر- در راه اغوای انسانها و پوشاندن حقیقت، سوءاستفاده کردند، و هنوز هم این کار را میکنند!
هنر بزرگ انقلاب، این بود که توانست هنر را در خدمت حقایق و در خدمت انسان درآورد و آن را از انحصار هم خارج کند. من این دو خصوصیت را در هنر بعد از انقلاب، مشاهده میکنم: یکی در خدمت حقیقت قرار گرفتن و دوم، گسترش دامنهی هنر. استعدادهای هنری، چقدر بروز پیدا کردند! جنگ در این زمینه، یقیناً یک نقش اساسی دارد. یک زمینهی عظیم مردمی پیدا شد تا در هر بخشی از بخشهایی که هنر بشری در آن تجلّی میکند، هرکس بتواند در هر بخشی که استعداد هنریای دارد، آن را بروز و نشان دهد. چقدر هنرمندان خودرو در دورهی جنگ شناخته و دیده شدند و هنرشان مورد استفاده قرار گرفت! چقدر عکّاس، چقدر فیلمبردار، چقدر قصّهنویس، چقدر شاعر و چقدر هنرمندان هنرهای نمایشی!
به مناسبت این پدیدهی عظیم، همهی رشتههای هنر -یا بسیاری از رشتهها- در خدمت حقیقت قرار گرفت و استعدادها در این زمینه شناخته شد. البته کوتاهیهای ما که یکی دو تا نیست. ما حقیقتاً نتوانستیم خودمان و جامعه را از این استعدادها بهرهمند کنیم. این به عهدهی انسانهای والا و ذهنهای آماده و قدرشناس است که باز هم در بین این عناصر جوان و مؤمنی که استعداد هنری دارند و میتوانند در زمینهی هنر، برای خدا، برای حقیقت، برای انسان، برای این کشور و این ملت، مفید واقع شوند، آنان را شناسایی کنند و پرورش دهند.
برادران عزیز! ما در این حرکت بیست و یک ساله، دچار یک بلیّهی بزرگ شدیم؛ که بنده همیشه بیم آن را هم داشتم. واقعا از همان اوایل، خوف آن را داشتم؛ منتها باز هم کوتاهی کردیم و بلیّه پیش آمد! آن بلیّه، این بود که ما در زمینهی مسائل مربوط به انقلاب، در بسیاری از رشتههای هنر، چهرههای شاخص هنری نداشتیم. آنجاهایی که انقلاب برای هنرمند معتقد و متدین و مومن به خود، چهرههای شاخصی نداشت، این نهالی که در سرزمین انقلاب به وجود آمد، در معرض آسیبها و خطرات قرار گرفت.
البته هنرمندانی بودند که از هنر خودشان در جهت افشا و اظهار حقیقت استفاده نمیکردند و جنبهی هنری آنها -جنبهی پیشکسوتی و آن شخصیت هنری- در برههای از زمان توانست برخی از هنرمندان جوان و نورس ما را مغلوب خودش کند. این برای ما حادثهی بسیار تلخ و تأسفباری بود؛ به طوری که بعضی از هنرمندان ما با همان احساسات دینی و انقلابی، با آن انگیزههای پاک، ناب و شفاف، احساس کردند بیپناهند و احتیاج داشتند به اینکه دستهایی از آنها حمایت کند و آنها را در کار و رشتهی خودشان تقویت نماید؛ به آنها میدان و امکانات دهد تا بتوانند بنیههای فنی و هنری خودشان را قوی کنند و ببالند و بدرخشند.
این اتفاق نیفتاد -یا همهجا نیفتاد- عدّهای مغلوب شدند، عدّهای خودشان را باختند و عدّهای هم کنار گذاشتند؛ رشد نکردند. در آن زمینههایی که قبل از انقلاب از لحاظ سابقهی هنری با زمینههای دینی و انقلابی و فکری، ذخیرههایی داشتیم -مثل شعر، که شعرای خوبی داشتیم- این قضیه پیش نیامد، یا اگر پیش آمد، آنچنان محسوس نبود. اما در زمینهی بسیاری از هنرهای دیگر، این حادثه پیش آمد.
من امروز میخواهم این را عرض کنم که به نظر من، جریان هنرمندان معتقد به دین، معتقد به مبانی اساسی اسلام و انقلاب و معتقد به راه نوی که ملت ایران با شجاعت انتخاب کرد و شناخت و پیمود، امروز بایستی بسیار احساس مسئولیت و تلاش کند. جریان ضد این حرکت عظیم مردمی و ضد اسلام، از همه امکانات -بهویژه از هنر بهطور کامل- بهرهبرداری میکند. امروز در دنیا دستگاههای عظیم فیلمبرداری، علیه اسلام فیلمنامههای قوی مینویسند و بازیهای قوی ارائه میدهند. این فیلمها را برای بدچهره کردن و زشت کردن اسلام و مفاهیم اسلامی -و از جمله مفهوم انقلاب- میسازند و در دنیا پخش میکنند. کمااینکه -ملاحظه میکنید- برای بسیاری از مفاهیم استعماری و استکباری و مفاهیمی که مورد علاقه و نیاز مراکز استعماری دنیاست، کارها و پشتیبانیهای هنری بسیار عظیمی انجام میگیرد. آنچه را صهیونیستها لازم دارند؛ آنچه را که صهیونیسم از اول لازم داشته؛ آنچه را که امریکا برای سلطهی سیاسی و اقتصادی مورد نظر خودش بر دنیا لازم داشته و آنچه که برای غرق کردن فرهنگهای ملّتها در فرهنگ غالب امریکایی یا غربی لازم است، شما میبینید که در گوشه و کنار آثار هنری فراوان، همچنین در کارهای علیالظّاهر علمی، فرهنگی برآورده میکنند. فیلمها و آهنگها میسازند، نقّاشیها میکنند و کارهای هنری فراوانی انجام میدهند، برای اینکه آن مفاهیم را در ذهنهای مردم جا بیندازند.
البته بدیهی است که همه چیز در دنیا، وابسته به فهم انسانها ست. اگر کسی، یا مرکز قدرتی بتواند فهم انسانها را به سمتی سوق دهد، همه چیز در آن جهت سوق پیدا خواهد کرد. این امری قهری است. بنابراین میل و تلاش دستگاههای قدرت جهانی و قدرتهای متجاوز زیادهخواه، برای این که بتوانند بر افکار، آراء و تمایلات مردم غلبه پیدا کنند، امر عجیبی نیست. قهری و طبیعی است و از همهی امکانشان استفاده میکنند. از پیشرفتهترین روشهای ارتباطاتی امروز، برای جا انداختن یک دروغ بهجای یک حقیقت ناب استفاده میشود! از قویترین هنرمندان برای اثبات -فرض بفرمایید- مظلومیت صهیونیسم؛ یعنی خندهآورترین چیزی که امروز میشود در دنیا مطرح کرد، استفاده میشود تا صهیونیستهایی را که آمدهاند و تجسم ظلم مُسیطر و قاهری در منطقهای از دنیا شدهاند، به عنوان یک چهرهی مظلوم جلوه دهند! این کاری است که امروز در دنیا انجام میگیرد.
با این همه تلاشی که شده، با این همه کمک مالی که به آنها شده، با این همه سلاحی که برای آنها فراهم کردند -یا امکان دادند که خود آنها فراهم کنند- با این همه اغماضی که از ظلمهای آنها در دنیا شده است و درعینحال هنوز رها نکردهاند؛ مطبوعات، وسایل تبلیغاتی، وسایل ارتباطاتی و هنر در بخشهای عظیمی در خدمت اینند که در مقابل افکار عمومی، همین گروه ستمگرِ متجاوزِ زورگویِ زیادهطلب را به عنوان یک مجموعهی مظلوم و مورد ستم و قابل ترحّم در دنیا منعکس کنند! هنوز هم اینکار انجام میگیرد؛ اما متقابلا برای نشان دادن مظلومیت مظلومان حقیقی منطقهی فلسطین، کار چندانی انجام نگرفته؛ یعنی تقریباً در دنیا هیچ کار انجام نگرفته است! البته اگر در گوشه و کنار -در اینجا، یا در بعضی از کشورهای عربی- بالاخره کارهایی از لحاظ کیفیت در هر حدّی انجام گرفته باشد، در مقابل آنچه که آنها انجام دادهاند، صفر است.
خلاصه، برادران عزیز! امروز از ابزار معنوی -یعنی از ابزار فرهنگ و هنر- علیه ارزشهای والای بشری و اعتقادات انسانی و ادیان آسمانی و خواستهای انسانها، حداکثر استفاده میشود! تصور من این است که امید به این قشر و نسلی است که حقیقت را شناختهاند. البته همیشه در دنیای هنر در سراسر دنیا هستند و بودهاند کسانی که علیرغم این حرکت ظالمانه، کارهایی را انجام دادهاند. نمیشود گفت که صحنه و عرصه هنر یا فرهنگ، بهکلّی خالی از گرایشهای حقطلبانه است. اما هر کاری که انجام بگیرد، کم است.
به نظر من در این زمینه، هنرمندان و اصحاب فرهنگ در کشور ما مسئولیت مهمی دارند. یکی از مهمترین مسئولیّتها هم این است که این جوانهای تازهرس، تازهکار و تازه وارد میدان هنر شده را در مقابل ابهت کاذب کسانی که مایههایی از هنر دارند -بعضی هم ندارند، بعضی هم فقط اسم دارند و حقیقتاً مایهی هنری ندارند؛ لیکن با همان اسم هنری خودشان که سعی هم میشود به زور، بزرگ داشته و زیادی تفخیم شود- مصونیت ببخشند. آنها روی هنرمندان جوان و هنرمندان در بین راه ما فشار میآورند. سعی کنید از این جوانها حمایت شود -هم حمایت معنوی، هم حمایت مادی- تا به ایستادگی، به استقلال، به حرف زدن با همان زبان هنر و سخن گفتن از حقایقی که به آنها اعتقاد دارند، تشویق شوند.
چرا این حقایق را پوشیده نگه میدارند؟! من میبینم امروز بعضی از هنرمندان مومن، حرفی را که در دلشان در صحنه هنر هست، میترسند بگویند و بیان کنند. چرا؟! چرا باید اینگونه شود؟!
بالاخره، این مسئولیت مهمّی است. امروز هرچه از هنرمند مسلمان، تجلیل شود و هرچه هنرمندان مسلمان، مورد تشویق قرار گیرند، جا دارد. این یک وظیفهی بزرگ است. کاری فرعی و حاشیهای نیست؛ کاری اصلی
است. امروز در جامعهی ما برای اعتلای این کشور -که اعتلای این کشور هم با حفظ پرچم اسلام و ارزشهای اسلامی، امکانپذیر است ولاغیر- لازم است که اینکار انجام گیرد. کمتر کاری به این اهمیت میشود در این کشور نشان داد.
من اغلب عزیزانی را که امروز نام مطهر و مبارکشان تکرار شد، از نزدیک میشناختم؛ البته بعضیها را نه، از دور میشناختم؛ اما با اغلبشان از نزدیک آشنا بودم: مرحوم [شهید مصطفی] چمران، مرحوم [شهید مجید] حداد عادل، مرحوم [شهید مرتضی] آوینی؛ آقایان [شهید فضلالله] محلاتی و [شهید مهدی] شاهآبادی که از دوستان قدیم -سالها پیش از انقلاب- بودند؛ با آنها همکار و رفیق بودیم و از نزدیک انس داشتیم. انصافاً همهی آنها انسانهای مطهر و پاکی بودند. شهید شاهچراغی را هم از قبل از انقلاب میشناختم؛ با ایشان آشنا بودیم. من حقیقتاً آنان را درخور و شایسته تجلیل میدانم. همچنین شهید شیرازی را هم سالها میشناختم و با فعّالیتها و تلاشهایشان آشنا بودم.
امیدوارم اینکار، قدم اولی باشد برای اینکه انشاءالله این رشته، ادامه و استمرار پیدا کند و قدر این شهیدان، شناخته شود و هنرمندان ما احترام و تجلیل گردند و به کار هنری -کار هنری شجاعانه و برخاسته از ایمان و عقیدهی حقیقی- و کیفیت دادن به هنر، همچنین به کارهای فرهنگی در سطح وسیعتر، تشویق شوند. از آقایان هم متشکرم که زحمت کشیدید، تشریف آوردید و این جلسه را برای ما فراهم کردید.
والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته
منبع: کتاب «زلال نور» نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه ها، جلد ۱، صفحه ۱۳۵
پیوند مرتبط: خبر دیدار در پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنهای