روشنی خورشید

فضایی جهت نشر بیانات، مصاحبه ها، پیام ها و آثار منتشر نشده رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای

روشنی خورشید

فضایی جهت نشر بیانات، مصاحبه ها، پیام ها و آثار منتشر نشده رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای

خطبه منتشر نشده آیت الله خامنه ای در نماز جمعه تهران + فیلم - ۱۳۵۹/۸/۲۳

ثبت‌شده در سه شنبه، ۲۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۰۴ ق.ظ
خطبه منتشر نشده آیت الله خامنه ای در نماز جمعه تهران + فیلم - ۱۳۵۹/۸/۲۳

به مناسبت ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام، «روشنی خورشید»، متن کامل بیانات حضرت امام خامنه‌ای در خطبه‌های نماز اولین جمعه ماه محرم سال ۱۳۵۹ را منتشر می‌کند.

مخاطب: نمازگزاران جمعه و عموم مردم

تاریخ: ۲۳ آبان ۱۳۵۹

شرح:

السلام‌علیکم‌ورحمه‌الله

خطبه اول:

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

الحمدلله رب العالمین الحمدلله الذی ترعد من خشیته السماء و سکّانِها و ترجف الارض و عمارها و تموج البحار و من یسبح فی غمراتِها و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدّین کله و لو کره المشرکون.

اللّهم صل و سلم علی حبیبک و نجیبک و صفیک و خیرتک فی خلقک، حافظ سرّک و مبلغ رسالاتک، خاتم انبیائک و رسلک؛ و صل علی اله و اصحابه الغرّ المیامین سیما علی امیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علی‌بن‌الحسین و محمّدبن‌علی و جعفربن‌محمّد و موسی‌بن‌جعفر و علی‌بن‌موسی و محمّدبن‌علی و علی‌بن‌محمّد و الحسن‌بن‌علی و الحجّه‌بن‌الحسن؛ حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک. اللّهم صل علی جمیع الانبیاء و المرسلین و صل علی جمیع الشهداء و الصالحین و صل علی ائمه المسلمین و حماه المستضعفین و هداه المؤمنین سیما امامنا و قائدنا الامام الخمینی.

قال الله الحکیم فی کتابه: «بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم. انا اعطیناک الکوثر. فصل لربک و انحر. ان شانئک هو الابتر. »

دشمن پیامبر، پیامبر را تنها و تمام‌شدنی گمان می‌کرد. چون پیغمبر اکرم فرزند پسر نداشت، دشمنان اسلام با خود می‌اندیشیدند که پیغمبر از دنیا می‌رود و کسی ندارد که جای او را بگیرد؛ دلخوش بودند که نسل پیغمبر بر خواهد افتاد. خدای متعال به پیغمبر فرمود: «انا اعطیناک الکوثر» یعنی ما به تو چیزی عطا کردیم که افزاینده است، روزبه‌روز رو به گسترش و توسعه است. آن چیز، اگر قرآن است و اگر اسلام است و اگر دختر بابرکت پیغمبر یعنی حضرت صدیقه‌ی طاهره علیهاالسلام است، به راستی افزاینده و رو به توسعه بود. همان نقطه‌ای که دشمن پیغمبر آن را وسیله‌ی نابودی و زوال‌پذیری پیغمبر می‌دانست، درست همان نقطه وسیله‌ی توسعه و گسترش پیغمبر شد. فرزندان فاطمه جهان اسلام را پر کردند. امامان بحق، پرچم اسلام را برافراشتند. شهیدان بزرگ -نام‌آوران تاریخ اسلام از نسل پیغمبر، فرزندان فاطمه- دنیا را از نام و آوازه‌ی اسلام انباشتند.

یک جای دیگر هم دشمن همین اشتباه را می‌کرد و آن روز عاشورای حسین بود. وقتی در مقابل سی هزار دشمن مسلح، جگرگوشه‌ی زهرا با هفتاد و دو نفر ظاهر شد، آن هم هفتاد و دو نفری که در میان آنان نوجوان سیزده ساله هم بود، کودک یازده ساله هم بود، پیرمرد هفتاد ساله هم بود، دشمن با خود فکر کرد که حسین تمام شد. مخصوصا در آن لحظات آخر روز عاشورا، وقتی که همه‌ی یاران حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام شهید شدند و این بدن‌های پاک و مطهر بر روی خاک‌های گرم کربلا غلطید، دیدند حسین‌بن‌علی صلوات‌الله‌علیه ظاهر شد درحالی‌که قنداقه‌ی یک طفل شیرخواره روی دست اوست. همه یقین کردند که دیگر از حسین و از پیام حسین در دنیا اثری باقی نمی‌ماند. آخر، همه‌ی دوستان حسین و همه‌ی فداکاران آن‌جا جمع بودند. مدینه در کربلا بود، مکه و کوفه و حجاز و عراق در همان میدان خلاصه شده بود، کس دیگری نبود که بتواند ادعا کند که دنباله‌رو حسین است. آن‌ها هم یکی پس از دیگری در خاک و خون غلطیدند و به درجه‌ی شهادت رسیدند. حالا در عصر عاشورا حسین‌بن‌علی که یک روز، چشم دنیایی متوجه او بود، تنها سربازش، تنها رزمنده‌ی شیرخوارش را روی دست گرفته است و در مقابل لشکر دشمن ظاهر شده است. چشم کوتاه‌بین دشمن، حسین را تمام شده فرض کرد. هنگامی که حسین‌بن‌علی خطاب به دشمن فرمود: «ان لم ترحمونی فرحموا هذا الطّفل الصغیر» یعنی اِی سنگ‌دلان! اِی از انسانیت بیرون آمده ها! اگر شما با من آن‌قدر عاطفه و مهر ندارید که نگذارید لب من بعد از دو شبانه روز به آب برسد، این طفل شش‌ماهه‌ی صغیر شیرخوار چه گناهی کرده. باز هم دشمن نمی‌فهمید که حسین چه می‌کند. باز هم آن سیاست الهی برای آن کوردلان معلوم نشد. عمر سعد از شقاوت و کوردلی حرمله استفاده کرد، گفت حسین را خاموش کن. به جای آنکه به طفل شیرخوار حسین آب بدهند، تیر سه‌شعبه‌ی زهرآلود به سوی او پرتاب کردند. این بچه روی دست پدر شروع کرد به پیچ و تاب خوردن و جان دادن، خون از گلوی علی‌اصغر جاری شد. حسین‌بن‌علی از همین نقطه گسترش خود را شروع کرد. نگذاشت خون علی‌اصغر لوث بشود، نگذاشت شایعه‌پردازان و دروغگویان و سیاست‌بازان و تبلیغاتی‌گران بگویند که بچه‌ی حسین خودش مرد، از گرمای آفتاب مرد. دستش را زیر گلوی علی‌اصغر گرفت، مشت حسین از خون علی‌اصغر پر شد، در مقابل چشم همه این خون‌ها را پرتاب کرد طرف آسمان؛ یعنی ببینید این خون! علی‌اصغر را کشتید اِی نامردمان! حسین‌بن‌علی در این‌جا طومار حقانیت خود را امضا کرد، یعنی فهماند به دنیا که با چه جریانی روبرو است، به تاریخ فهماند که با که می‌جنگیده است و برای چه می‌جنگیده است. حسین‌بن‌علی در تاریخ ثبت کرد که آن فداکاری است که در نهایت تنهایی و در هنگامی که نیروهای دشمن از همه طرف به سوی او سرازیر است، یک تنه قیام می‌کند، به یاران کم می‌سازد، نمی‌گوید تنهایم، نمی‌گوید همه با من مخالفند، از من کاری بر نمی‌آید، نمی‌گوید ضعیفم چرا بیهوده بجنگم. در سر دو راهی حق و باطل قاطعانه حق را انتخاب می‌کند و آماده می‌شود که در راه این حق جانش را بدهد. از همین نقطه، گسترش حسین‌بن‌علی شروع شد. یزید ابن معاویه که هیچ، سلسله‌ی اموی با خون علی‌اصغر و با خون شهیدان کربلا بر هم غلطید. جریان انقلاب‌های جهانی تاریخ اسلام، انقلاب‌های بزرگ از نقطه‌ی خون این مظلومان آغاز شد و در هر جای عالم که نام اسلام رفته است، نام حسین به عنوان نمودار اسلام رفته است. هر که با حسین است اسلام متعلق به اوست. هر که دنباله‌رو حسین است، او صادق در ادعای اسلام است. هر که راه حسین را انتخاب می‌کند راست می‌گوید و امت پیغمبر آخرالزمان است. یزیدیان در تاریخ رسوا شدند و خون بر شمشیر پیروز شد.

امروز فرزند حسین، روح خدا و امام امت موجودی خود را به میدان آورده است. این موجودی، یک ملت است در مقابل همه‌ی دستگاه‌های سیاسی و نظامی عالم. تنها امریکا نیست، امریکا در رأس جریان است، شیطان بزرگ است، اما شیطان‌های متوسط و شیطان‌های کوچک در همه جای عالم، امروز کمر به قلع و قمع جمهوری اسلامی و خط قرآن و خط امام بسته‌اند. بسیارند کسانی که می‌گویند نکنید، نروید، شما ضعیفید. اما این ملت می‌خواهد ثابت کند که فرزند حسین است، دنباله‌رو راه حسین است. من به امام امت به عنوان یک گزارش عرض می‌کنم: اِی امام بزرگوار! روی این ملت حساب کنید. این ملت، ملت فداکاری است. در صحنه‌های جنگ فرد فرد رزمندگانی که به شوق و جاذبه‌ی جهاد پا در میدان نهاده‌اند، مانند سربازان حسین‌بن‌علی در عاشورا عاشق و مشتاق فداکاری‌اند و این است گزارش من به شما امت مسلمان هم. و همین است سر اینکه می‌شنوید وضع ما در جبهه‌ها بهتر شده است. حقیقت همین است، وضع ما در جبهه‌ها بهتر شده است، ما مشتعل‌تر شده‌ایم. در جمع برادران داوطلب جهاد در شهر اهواز به مناسبت شب هفت یکی از این جوانان فداکار -که اتفاقا نام او هم روح الله بود- دو شب قبل شرکت کردیم. صحنه‌ای که من در آن‌جا دیدم مرا وادار کرد که از ته دل به آن‌ها بگویم: «السلام علیکم یا انصار دین الله» یاوران دین خدایند و برای خدا می‌جنگند. درست است امروز اروپا هم در کنار امریکاست، دولت فرانسه به دشمن ما کمک می‌کند، دولت‌های مرتجع منطقه بعضی علنا، بعضی در خفا به ما خیانت می‌کنند و به دشمن ما کمک می‌کنند اما بدانید که دشمن در حال ذوب شدن است. روح عاشورا و روح محرم و روح حسینی، جوانان ما را در سراسر این جبهه‌ی وسیع می‌گدازد. این هفته در دزفول، در شوش، در اهواز، در بخش‌های مختلف هرجا رفتیم و با این برادران رزمنده‌ی جنگاور صحبت کردیم دیدم یک حالت انتظار مبهمی به مناسبت محرم و ماه پیروزی خون بر شمشیر در دل‌هاست و حقیقت این است که در ماه محرم باید خون بر شمشیر پیروز بشود و خواهد شد.

برادران و خواهران عزیز من! افزایش اسلام شروع شده است. خداوند می‌فرماید: «انا اعطیناک الکوثر». کوثر یعنی چیزی که در حال افزایش و بیشتر شدن است و خدا کوثر به پیامبر داده است و ما داریم افزایش پیدا می‌کنیم. اما خدای متعال به پیغمبر در همین سوره‌ی کوتاه دو توصیه می‌کند، اگر می‌خواهی این افزایندگی برای تو باشد و بماند، «فصل لربک و انحر» دو کار باید انجام بدهی اول صلاه یعنی رابطه‌ات را با خدایت قطع نکن. مردم! رابطه‌تان را با خدا قطع نکنید. رابطه‌تان را با حسین قطع نکنید. رابطه‌تان را با نماز، با ذکر، با مجالس حسینی هر چه مستحکم‌تر کنید. من بالعیان دیدم که این روح حسینی و خون حسینی است که جوانان ما را به آگاهی و معرفت می‌رساند، می‌فهماند که در جبهه‌ی یک جنگ وسیع جهانی هستند و باید فداکاری کنند، این‌ها را در کتاب نخوانده‌اند. بسیاری از این رزمندگان شاید صفحات متعددی از کتاب‌های سیاسی را نخوانده‌اند. کشاورزان مشکین‌شهر که به من می‌گفتند [که] ما گندممان را کاشتیم و آمدیم، اهل کتاب و درس و قلم نیستند، روشنفکر نیستند، اما آگاهند، روشنفکر به معنای واقعی کلمه، آن‌ها هستند. آن‌ها هستند که می‌دانند چرا باید فداکاری کنند. این را که به این‌ها آموخت؟ روح حسینی، حسین جویی. این رابطه را حفظ کنید. اول اینکه رابطه‌تان را با خدا قطع نکنید.

«و انحر» دوم اینکه قربانی کنید. نحر، قربانی شتر را می‌گویند، شاید اشاره به قربانی‌های گران‌قیمت و سنگین قیمت و بزرگ است. قربانی کنید، با قربانی دادن شماست که اسلام پیروز می‌شود. خون ما از خون جگرگوشه‌ی پیغمبر، حسین‌بن‌علی رنگین‌تر نیست. نبادا دشمن یا افرادی که نمی‌دانند و ناآگاهانه دشمنی می‌کنند، در ذهن بعضی از افراد بی‌خبر و بی‌اطّلاع تزریق کنند که چرا جوان‌های ما در میدان کشته می‌شوند. وقتی انسان دنبال یک ایده و آرمانی حرکت نمی‌کند، زحمت هم نمی‌خواهد بکشد، تلاش هم ندارد، فداکاری هم نمی‌خواهد، کشته و خون دادن هم ندارد. اما وقتی انسان به دنبال یک آرمان مقدس حرکت می‌کند، ایمانش به او تلاش و فداکاری را دستور می‌دهد، پس باید فداکاری کند و باید از جان خود هم بگذرد. و انحر!

اگر شما این دو شرط را عمل کنید، یعنی رابطه‌تان را با خدا حفظ کنید و برای قربانی دادن حاضر باشید، آن‌وقت -دنباله‌ی سوره است- «ان شانئک هو الابتر» آن‌هایی که شما را تنها می‌دانستند خودشان تنها و بی‌دنباله هستند. آن‌هایی که منتظر بودند جمهوری اسلامی مثل شمعی خاموش بشود و از بین برود، خودشان خاموش می‌شوند و اثری از آن‌ها باقی نمی‌ماند. و مطلب همین است که روز نابودی قدرت‌های بزرگ نزدیک شده است. روز شکستن کمر امریکا و روسیه و امپراتوری‌های سیاسی و اقتصادی نزدیک شده است. ملّت‌ها بیدار می‌شوند. اگر ان‌شاءالله در کشور برادر و همسایه‌ی عراق مردم موفق بشوند به کمک نیروهای رزمنده‌ی ما این طاغوت ستمگر را از تخت سلطنت به زیر بیاورند و نفس راحتی بکشند و پرچم اسلام بالا برود، که همه‌ی این‌ها خواهد شد، آن‌وقت است که راه دشوار فتوحات اسلامی هموار می‌شود. قدرتمندان جهانی هم این را می‌دانند و لذا پادشاه نگون‌بخت اردن می‌گوید اگر صدام برود ما هم رفته‌ایم. راست می‌گوید.

برادران و خواهران عزیز من! توصیه‌ی من به شما پس از این آیه‌ی قرآن فقط یک جمله بیش نیست و آن جمله این است که سعی کنید اتحاد و اتفاق و ائتلاف خود را حفظ کنید. به کمک اتحاد و اتفاق است که ما می‌توانیم فرمان خدا را که «فصل لربک و انحر» ، با موفقیت عمل کنیم و پیروز بشویم. سعی کنید دچار دودستگی نشوید. نگذارید جریان‌های اختلاف‌افکن، وارد قشرهای مردم بشود. بگذارید سیاست‌بازهای کهنه‌کار، این کسانی که همه‌ی هم و غمشان همین مسائل بی‌ارزش هست، هر کار می‌خواهند بکنند، هر چه می‌خواهند بنویسند. شما اِی ملت بزرگ! اِی ملت معصوم! اِی فداکاران صادق! شما پایتان را از این اختلافات کنار بکشید، نگذارید شما را آلوده کنند. دیروز که من وارد تهران شدم چند نفر از برادران در جایی جمع بودند، از آنچه در روزنامه‌ها در این چند روز گذشته است به شدت ناراحت و نگران بودند، من از هیچ جا خبر نداشتم، شرح دادند که چه روزنامه‌هایی چه مسائلی را مطرح کرده‌اند و ذهن مردم را مشوش کرده‌اند. من از ته دل خدا را شکر کردم که در اهواز و در جبهه‌ی خوزستان دور از غوغاهای سیاست‌بازان راحت‌طلب و فرصت‌طلب مشغول کار دیگری بوده‌ام و نبوده‌ام. و ان‌شاءالله هر چه زودتر -باز پس از اقامه‌ی نماز و انجام کارهایی که دارم- خواهم رفت تا این جو را و این فضا را استنشاق نکنم. قدر بدانید برکنار بودن از بازی‌های سیاسی را. نگذارید این بازی‌های سیاسی را توی بازار، توی قشرهای مختلف، توی کارخانجات، توی طبقات محصّل مخصوصا توی دبیرستان‌ها و دبستان[ها] وارد کنند.

و من به برادران عزیزمان، مدّاحان و مرثیه‌خوانان، توصیه می‌کنم مردم را به آن روح حسینی توجه بدهید. مرثیه‌ی حسین را بخوانید، یاد حسین را زنده کنید، فداکاری‌های حسین را بگویید و بگویید که امروز پیروان حسین هم در کربلای غرب و جنوب غربی دارند همان مجاهدت‌ها را انجام می‌دهند. این‌ها را به مردم بگویید. دل مردم اگر با این حقایق روشن شد، آن‌وقت دیگر این‌گونه اعمال غرض‌ها و این‌گونه اعمال نظرها راهی به دل مردم نخواهد یافت. دهه‌ی با برکت عاشوراست و عاشورا از سال ۶۱ هجرت تا امروز همیشه برای ما برکت‌خیز بوده است. سید بن طاووس رحمه‌الله‌علیه از علمای بزرگ شیعه می‌گوید: اگر فجایعی که دل سنگ را آب می‌کند در کربلا اتفاق نیفتاده بود قاعده این بود که ما روز عاشورا را جشن بگیریم به علامت پیروزی اسلام؛ و حقیقت هم همین است. منتها آن‌قدر دشمن فاجعه‌آفرینی در آن روز کرده است که دل انسان از یاد آن مصیبت‌ها داغدار می‌شود و اشک انسان بی‌اختیار جاری می‌شود. عاشورا روز بابرکتی است، دهه عاشورا دهه‌ی بابرکتی است.

برادران عزیز! خواهران عزیز! این دهه را و این ماه را در سراسر کشور قدر بدانید. خود را هر چه بیشتر به جو حسینی نزدیک کنید، یاد خدا را در دل‌ها زنده کنید، دل را با یاد خدا آباد کنید، فکر غیر خدا و مشغله‌ی دنیاطلبان و دنیاطلبی را با یاد خدا از خاطر خود بزدایید. یاران حسین در شب عاشورا تا صبح عبادت کردند، تا صبح قرآن خواندند و در ظهر عاشورا وجود مقدس سیّدالشهدا در هنگام اذان ظهر به یاد نماز افتاد و اقامه‌ی نماز کرد.

اللّهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات تابع بیننا و بینهم بالخیرات.

قال الله الحکیم: بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم. انا اعطیناک الکوثر. فصل لربک و انحر. ان شانئک هو الابتر.

 

خطبه دوم:

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلوه و السلام علی سیدنا و نبینا ابی‌القاسم محمد و علی اله الأطیبین الانجبین المکرّمین سیما بقیه‌الله فی الارضین و صل علی ائمه المسلمین و حماه المستضعفین و هداه المؤمنین.

چند توصیه به من شده است درباره‌ی مسائل مربوط به خود مردم و وظایفی که به عهده‌ی آن‌هاست. اولین مسأله مربوط به پدرها و مادرها ست. با اینکه پدران و مادران زیادی از اینکه فرزندانشان در جبهه‌های جنگ فداکاری کنند خوشحال و خوشنودند اما مواردی هم جوان‌ها از مخالفت پدر و مادر شکوه می‌کنند. ما ضمن اینکه به این جوان‌ها سفارش می‌کنیم که با رضایت پدر و مادر به جبهه بروند و مادامی که دفاع و جهاد برای تک تک ما به صورت واجب عینی در نیامده است و کسانی هستند در جبهه‌ها که می‌جنگند، جوان‌ها لازم است با رضایت پدر و مادر بروند، نه بدون رضایت. اما به پدرها و مادرها هم می‌خواهم توصیه کنم که فرزندان خود را از فداکاری که بزرگ‌ترین فضیلت یک انسان است باز ندارند. بگذارید فرزندانتان سعادتمند بشوند. قرآن می‌گوید: «فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما» کسانی که در راه خدا جهاد می‌کنند بر آن‌هایی که به زمین چسبیده‌اند و نشسته‌اند، با پاداش عظیمی امتیاز دارند.

سفارش دیگر من به جوانانی است که در جبهه‌های جنگ نیستند. از جوان‌های عزیزمان -دختر و پسر- می‌خواهم در این دوران که دوران سازندگی و دوران رشد و شکوفایی استعدادهاست هر چه می‌توانند به عمق فکر و اندیشه‌ی خود بیفزایند. آن‌هایی که درس می‌خوانند درس خوب بخوانند. آن‌هایی که دوران‌های درسی را تمام کرده‌اند مطالعه و تجربه را کنار نگذارند. ما احتیاج داریم که تخصص‌های سطح بالا در اختیار جوان‌ها و دختر و پسرها و مردم مؤمن به این انقلاب باشد. این‌همه درباره تخصص و ایمان گفته‌ایم، گفته‌ایم که ایمان ارزشی والاتر از تخصص است و چنین است. اما چه بهتر که این فرزندان مؤمن ما بتوانند تخصص‌ها و پیچیدگی‌های ذهنی و مغزی عالی را پیدا کنند. به میدان جنگ رفتن فضیلت بزرگی است، دفاع از اسلام، از میهن، از انقلاب بزرگمان فریضه همگانی است، اما آن‌هایی که احساس می‌کنند که فعلا وجودشان در جبهه لازم نیست، وقت را به بطالت نگذرانند، درس بخوانید.

سفارش دیگر من [به] عامه‌ی برادران و خواهران است. امروز از بزرگ‌ترین گناه‌ها احتکار است. مواد مصرفی مردم اعم از مواد غذایی و غیر غذایی را احتکار کردن، بیش از اندازه جمع کردن، به معنای از دهان دیگران گرفتن و به گلوی خود ریختن است. دولت در مقابل احتکار باید با قاطعیت عمل کند و مردم باید اخلاق اسلامی را در این زمینه مراعات کنند.

موضوع دیگری که یادآوری می‌کنم این است: در این هفته و همچنین هفته‌ی قبل، کودکان ده ساله، دوازده ساله، هشت ساله، دختر و پسر به من مراجعه کردند و موجودی ناچیز و کوچک خود را مخلصانه تقدیم انقلاب کردند. الان دست من و دست برادران تعدادی از نامه‌هایی هست که این بچه‌های کوچک به خط خودشان نوشته‌اند و احساسات کودکانه و معصومانه‌ی خودشان را گفته‌اند. من اگر می‌خواستم آن نامه‌ها را بخوانم یقینا وقت زیادی می‌برد و نمی‌خوانم. دخترک کوچکی نامه‌ای برای من نوشته و با کمال صفا و صداقت، این یک جفت گوشواره را، گوشواره‌ی کودکانه را برای کمک به جنگاوران و جنگ‌زدگان فرستاد. دختران و پسران دیگری قلک‌های پولشان را آوردند. نوجوانانی موجودیشان را که جمع کرده بودند آوردند. خانم‌هایی بهترین یادگارهای زندگیشان را پیچیده اند و برای رزمندگان راه اسلام فرستاده‌اند. این‌ها مسئولیت ما را سنگین می‌کند و دل ما را پر از امید می‌کند. ما معتقدیم که آنچه در صدر اسلام واقع شد دارد تکرار می‌شود.

یک مشکلی شده بود در گذشته که اباعبدالله علیه‌السّلام در روز عاشورا خطاب به دختر خردسال خود کردند و چند بیت شعر گفتند خطاب به سکینه. معروف است که سکینه دختر سه، چهار ساله‌ای بوده، بعضی می‌گفتند ممکن نیست دختر سه، چهار ساله این‌طور مورد خطاب امام قرار بگیرد. من وقتی دخترهای هفت، هشت ساله، نه ساله‌ی خودمان را امروز می‌بینم، باور می‌کنم که سکینه واقعا در روز عاشورا سه ساله بوده است و همان دختر بچه‌ی سه ساله بوده که آن همه بزرگواری و سعه‌ی صدر و فداکاری و آن خطاب تجلیل‌آمیز پدر درباره‌ی او صادر شده. انقلاب از این معجزه‌ها زیاد می‌کند. این [از] معجزات انقلاب اسلامی ماست.

نکته‌ی دیگری که می‌خواهم بگویم، در این هفته و هفته‌ی قبل شایعاتی وجود داشت مبنی بر اینکه روحانیون در کارهای جنگ دخالت می‌کنند. من صریحا می‌گویم این مطلب دروغ است. در حد نظر دادن که هر انسانی نظر می‌دهد، امروز دیگر دوران گذشته نیست که به مردم بگوییم خفه شوید، اظهار نظر نکنید. یک سرباز می‌آید در مقابل فرمانده‌اش اظهار نظر می‌کند، یک پاسدار ساده‌ی عادی می‌آید نقشه‌ی جنگی و طرح جنگی ارائه می‌دهد، یک افسر جزء راهنمایی می‌کند که بسیار ذی‌قیمت است. مردم کوچه و بازار هم تا آن‌جایی که اطلاعات دارند حق دارند اظهار نظر کنند و یک روحانی که بار مسئولیت سنگین هدایت و ارشاد مردم بر دوش اوست و درددل‌ها را می‌شنود و گزارش‌ها را می‌بیند، چرا نتواند اظهار نظر بکند؟ اظهار نظر می‌کند اما دخالت به‌هیچ‌وجه. امروز حتی شورای عالی دفاع هم نسبت به ارتش فرماندهی نمی‌کند، این را بدانند مردم ایران. شورای عالی دفاع طراحی می‌کند، طرح می‌دهد، ارائه‌ی طریق می‌کند، فرمانده، شورای عالی دفاع نیست، نظامی هم فرماندهی فرماندهان خود را می‌پذیرد، حق هم با اوست، باید همین جور عمل بکند. حتی من خودم با اینکه از آغاز جنگ -تقریبا الان- بیش از یک ماه و نیم است که در جبهه هستم، با برادران نظامی، با فرماندهان، با طبقات پایین‌تر، با پاسداران، با داوطلبان دائما در تماس هستم، هرگز فرمان نظامی به احدی نداده‌ام، با اینکه مشاور امام و عضو شورای عالی دفاع نیز به نصب امام هستم. آن‌هایی که این شایعات را می‌پراکنند می‌خواهند بین قشرهای مردم اختلاف بیندازند، می‌خواهند وانمود کنند که روحانیت در امور فرماندهان، نظامیان، مسئولان دخالت می‌کند. درحالی‌که چنین چیزی نیست تا آن‌جایی که من دیده ام و من اطلاع دارم؛ و اگر مواردی در قشرهای پایین‌تر دیده بشود که روحانیّونی دخالت‌هایی می‌کنند، خود ما زودتر از هر کس دیگری و مؤثرتر از هر کس دیگری آن‌ها را باز می‌داریم. توطئه‌ای علیه روحانیت از پیش از انقلاب بوده، بهتر بگویم از زمان رضاخان قلدر توطئه علیه روحانیت بوده، در زمان فرزند بدبخت مدفونش این توطئه تکرار شد، وقتی انقلاب بزرگ ما به وجود آمد، این توطئه در سطح جهانی گسترش پیدا کرد، از بعد از پیروزی انقلاب هم تا امروز مرتب توطئه‌گران، توطئه علیه روحانیت را تعقیب کرده‌اند. در بین روحانیت، فکرها [و] سلیقه‌های گوناگونی وجود دارد، اما آن‌ها که می‌کوبند، روحانیت را می‌کوبند، کار به سلیقه‌ها و فکرهای مختلف ندارند. یک روحانی مخالف تقسیم اراضی است، یک روحانی طراح تقسیم اراضی است، آن که می‌کوبد هر دو را می‌کوبد. یک روحانی موافق با انتشار هزارها روزنامه در مملکت است، یک روحانی مثل بقیه‌ی مردم معتقد است که باید تعداد روزنامه‌ها مثلا معدود باشد، آن که مخالف است هر دو را می‌کوبد. یک روحانی از لحاظ سیاسی با آن شخصیت موافق است، با آن شخصیت مخالف است، روحانی دیگر به عکس، با آن شخصیت مخالف است، با آن شخصیت موافق است، آن‌هایی که روحانیت را می‌کوبند هر دو را می‌کوبند. از این نتیجه می‌گیریم که یک دستی، یک جریانی عمیقا سعی می‌کند روحانیت را بکوبد، برایش فرق نمی‌کند با چه جهتی. علتش هم معلوم است، علت این است که رابطه‌ی بین روحانیت و مردم یک رابطه‌ی طبیعی است یک رابطه‌ی قراردادی نیست. این اجتماعاتی که امروز در مقابل ماست مال امروز نیست. من خودم سال‌های سال است که با اجتماعات عظیمی مثل اجتماع شما روبرو هستم. قبل از پیروزی انقلاب، در دوران شدت اختناق هر جا ماها بودیم اجتماع مردم بود، هر جا یک روحانی بود یک عده‌ای دورش بودند، یا کم یا زیاد. مردم نگاه نمی‌کنند این روحانی است، گرفتاری‌اش زیاد است، مشغله‌اش زیاد است، دارای فلان مقام است، رودربایستی نمی‌کنند می‌روند در خانه‌اش را می‌زنند. درِ خانه‌ی کدام یک از مسئولان را به قدر درِ خانه‌ی روحانیون می‌زنند؟ ما هم خوشحالیم، حرفی نداریم. کجا معمول بوده که مردم تک تک بخواهند با یک وزیر مثلا در خانه‌اش شب، نصف شب، اول صبح، پیش از طلوع آفتاب روبرو بشوند و بخواهند خودشان با او حرف بزنند. اما درِ خانه‌ی روحانیّونی که مسئولند، حتی روحانیّونی که مسئولیت دولتی ندارند، مردم بی‌پروا می‌روند، با این‌ها تماس می‌گیرند. این رابطه‌ی بین مردم و روحانیت، دشمن از این ناراحت است.

آن که دلش می‌خواهد این انقلاب روی دوش مردم نباشد، آن که دلش می‌خواهد دست و پای مردم فضول -که مردم را فضول می‌دانند- از میدان سیاست، میدان اداره‌ی این انقلاب جمع بشود، آن که می‌خواهد مردم فقط اطاعت کنند. [...] امروز که رویش نمی‌شود این حرف را بزند، امروز که هیچ کس جرأت نمی‌کند با مردم این‌چنین حرف بزند و صحبت کند، امروز مردم همه در میدان اند، در صحنه اند، اما از این راه وارد می‌شود، روحانیت را از صحنه کنار می‌کشد. بگویند و بگویند و بگویند، تا چهار تا روحانی که به دستور امام و نصب امام؛ هرکدام از ماها -از این روحانیون- یک مسئولیتی را داریم [که] خوشبختانه به دستور و نصب خود امام است -یعنی غالبا این‌جور است- همین چند نفر روحانی که مسئولیت به نصب امام دارند این‌ها خسته بشوند، ناراحت بشوند، قهر کنند بروند کنار، میدان خالی بشود. ما از میدان کنار رفتن را مایه‌ی راحتی خودمان می‌دانیم، اما من در دو سه ماه قبل خدمت امام عرض کردم، عرض کردم ما این را فرار از ضعف می‌دانیم. فرار از ضعف یعنی پشت کردن به میدان مبارزه و جهاد و این از گناهان کبیره است. برای مسئولیت، برای ادای تکلیف، برای حفظ فرمان امام، برای اینکه بتوانیم حقی اقامه کنیم و باطلی را اماته کنیم. اما آن‌هایی که می‌کوبند، فقط روحانیون مسئول را نمی‌کوبند، حتی روحانیّونی که مشغول کار ارشاد و تبلیغ و هدایت اند، حتی آن‌ها را، حتی به آن‌ها ایذا می‌کنند. این یک جریانی است، مردم! هوشیار باشید. یاد خدا به انسان هوشیاری می‌دهد، یاد خدا را در دل‌ها هر چه بیشتر زنده کنید.

امروز صحبت من با سربازان عراقی است که در داخل خاک ما و میان مرزهای ما هستند، در این پیام من آن‌ها را مخاطب قرار داده ام جز چند سطر اول.

[خطبه عربی...]

اللّهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات.

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم. اذا جاء نصرالله و الفتح. و رأیت الناس یدخلون فی دین الله افواجا. فسبح بحمد ربّک و استغفره انه کان توابا.

و صدق الله العلی العظیم

والسلام‌علیکم‌ورحمه‌الله

 

فیلم خطبه‌ی اول:

 


دریافت فیلم

 

منبع: کتاب «در مکتب جمعه» انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جلد ۲ صفحه‌ی ۳۸۵

دیدگاه‌ها

ارسال دیدگاه‌

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

پیامک‌های این دیدار

  • آیت‌الله خامنه‌ای: در هر جای عالم که نام اسلام رفته است، نام حسین به عنوان نمودار اسلام رفته است. / هر که با حسین است اسلام متعلق به اوست. هر که دنباله‌رو حسین است، او صادق در ادعای اسلام است. هر که راه حسین را انتخاب می‌کند راست می‌گوید و امت پیغمبر آخرالزمان است.
  • آیت‌الله خامنه‌ای: اگر شما این دو شرط را عمل کنید، یعنی رابطه‌تان را با خدا حفظ کنید و برای قربانی دادن حاضر باشید، آن‌وقت آن‌هایی که شما را تنها می‌دانستند خودشان تنها و بی‌دنباله هستند. آن‌هایی که منتظر بودند جمهوری اسلامی مثل شمعی خاموش بشود و از بین برود، خودشان خاموش می‌شوند و اثری از آن‌ها باقی نمی‌ماند.
  • آیت‌الله خامنه‌ای: برادران و خواهران عزیز من! توصیه‌ی من به شما یک جمله بیش نیست و آن جمله این است که سعی کنید اتحاد و اتفاق و ائتلاف خود را حفظ کنید. نگذارید جریان‌های اختلاف‌افکن، وارد قشرهای مردم بشود./ بگذارید سیاست‌بازهای کهنه‌کار، هر چه می‌خواهند بنویسند. شما اِی ملت بزرگ! اِی ملت معصوم! اِی فداکاران صادق! شما پایتان را از این اختلافات کنار بکشید، نگذارید شما را آلوده کنند.
  • آیت‌الله خامنه‌ای: دهه‌ی با برکت عاشوراست و عاشورا از سال 61 هجرت تا امروز همیشه برای ما برکت‌خیز بوده است. سید بن طاووس می‌گوید: اگر فجایعی که دل سنگ را آب می‌کند در کربلا اتفاق نیفتاده بود قاعده این بود که ما روز عاشورا را جشن بگیریم به علامت پیروزی اسلام؛ و حقیقت هم همین است. منتها آن‌قدر دشمن فاجعه‌آفرینی در آن روز کرده است که دل انسان از یاد آن مصیبت‌ها داغدار می‌شود و اشک انسان بی‌اختیار جاری می‌شود. عاشورا روز بابرکتی است، دهه عاشورا دهه بابرکتی است.
  • آیت‌الله خامنه‌ای: از جوان‌های عزیزمان می‌خواهم در این دوران که دوران رشد و شکوفایی استعدادهاست هر چه می‌توانند به عمق فکر و اندیشه خود بیفزایند. آن‌هایی که درس می‌خوانند درس خوب بخوانند. آن‌هایی که دوران‌های درسی را تمام کرده‌اند مطالعه و تجربه را کنار نگذارند.