بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی - ۱۳۸۰/۹/۱۹

به جهت افزایش سرعت در بارگذاری آثار منتشرنشدهی حضرت امام خامنهای، از ابتدای سال ۱۴۰۲ شمسی، «روشنی خورشید» متن بیانات ایشان را بدون ویرایش و بررسی منتشر خواهد کرد. انشاءالله پس از بارگذاری کامل آرشیو موجود، مجددا به ویرایش و بررسی این متون خواهیم پرداخت.
تاریخ: ۱۹ آذر ۱۳۸۰
شرح:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
اولاً به آقایان و خواهرمان که زحمت کشیدند و تشریف آورند، خوشآمد عرض میکنم و همچنین به خاطر زحماتی که دوستان عزیز در طول یک سال گذشته بر عهده گرفتند، از یکایک آنها تشکر میکنم.
گزارشی که راجع به عملکرد اجمالی شورای عالی انقلاب فرهنگی و تشکیل جلسات آن بود، من هم آن را ملاحظه کردم. برخی از سرفصلهایی که در آن فهرست آمده و کار شده، سرفصلهای بسیار مفید و خوبی است؛ توقع هم همین است که شورا بیشتر به آن سمت حرکت کند. بههرحال از دوستان خیلی متشکریم؛ انشاءالله خداوند شما را کمک و تأیید کند تا بتوانید آن چنان که شأن و جایگاه این شورا اقتضا میکند، به مشکلات اساسی که در این زمینه وجود دارد، رسیدگی کنید.
البته جلسات ماه رمضان معمولاً جلسات کاری نیست؛ جلساتی که ما با دولت و دیگران در روزهای ماه رمضان داریم، در واقع مقدمهی افطار است، اما این جلسه اینطور نیست؛ جلسه کاری است و من هر سال این جلسه را به چشم جلسهای نگاه میکنم که از گفت و شنودهای در آن، انتظار و امید و توقع دارم. آنچه در طول سال از این گزارشها به من داده میشود، آنها را ملاحظه میکنم و این توقع وجود دارد که آنچه در این جلسه گفته میشود، پیگیری شود. هم آنچه که آقای رئیسجمهور گزارش میکنند و میگویند قرار است ما این کارها را انجام دهیم، هم آنچه که ما به عنوان توصیه عرض میکنیم، انتظار میرود که اینها در جلسات مطرح بشود و مورد توجه قرار بگیرد و پیگیری شود.
وقتی ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل شد -ضمن سیاستگذاریهایی که انجام میگرفت- در واقع برای کارهای اجرایی روزبهروز بود؛ لیکن بعد از آن که کارها به جریان افتاد و نظام بهتری پیدا کرد، احساس شد که لازم است شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شود، که به دستور امام -رضواناللهعلیه- تشکیل شد و عمدهی نظر این بود که هدایت امور فرهنگی کشور را این شورا بر عهده بگیرد. البته دستگاههای اجرایی فرهنگی مسئولیتهایی دارند که هیچ چیز جای مسئولیتهای آنها را نمیگیرد؛ کمااینکه دستگاههای قانونگذاری هم مسئولیتهایی دارند که هیچ چیز جای مسئولیتهای آنها را نمیگیرد. اما همهی اینها در کنار هم مرکزی را میطلبد که مسائل فرهنگی کشور را -که دارای دامنهی بسیار وسیع و مؤثری است- در مجموع هدایت کلان کند. البته این هدایت کلان گاهی اوقات به این است که سیاستهایی را مطرح کند تا در قوانین و اجرائیات رعایت شود؛ گاهی هست که نه، اجرائیاتی را هم مقرر میکند. آن موقع ما از امام -رضواناللهعلیه- سؤال کردیم؛ ایشان تصریح کردند که مصوبات باید اجرا شود. ما هم معتقدیم که مصوبات این شورا باید اجرا شود. اساساً علت این که رؤسای سه قوه -با همهی اشتغالاتی که دارند- در این شورا عضو شدند، به خاطر همین است. مسئولان دستگاههای فرهنگی -مثل وزرای ذیربط یا سازمان تبلیغات اسلامی- یا دوستانی که از مجلس شرکت میکنند، چون با واقعیات و اجرائیات سروکار دارند، برای تصمیمگیری درست میتوانند به این جلسه کمک کنند؛ لیکن حضور رؤسای سه قوه در این جلسه برای این است که هم سیاستهای کلی کشور -که رؤسای سه قوه هرکدام در یک بخش، اینها را تحت رعایت و حیطه و حفاظت خود دارند- رعایت شود و هم این که اجرای آنچه را که در این جلسه تصویب میشود و مورد اتفاق و توجه قرار میگیرد، تضمین کنند.
بنابراین مصوبات این جلسه باید به گونهای باشد که جلسه را به جریان بیندازد و از رکود خارج کند؛ طوری نباشد که مصوّبهای را در این شورا بگذرانند، بعد در دستگاههای مختلف پشت در بماند و اجرا نشود؛ این هیچ مصلحت نیست و برخلاف وضع و بنای این جلسه است. خیلی از مسائل وجود دارد که میشود در این جلسه مطرح کرد؛ یعنی جای طرحش اینجاست و واقعاً اگر در اینجا مطرح نشود، ما جای دیگری را مثل این شورا پیدا نمیکنیم. اعضای این شورا، مجموعهی زبدهی فرهنگی دستاندرکاری هستند که وارد میدانند -در مجلسند، در دولتند و در بخشهای گوناگون مشغول کارند- و فرهنگی هم هستند و مسائل را درک میکنند؛ بنابراین این شورا از این جهت منحصربهفرد است و بسیاری از مسائل را میشود در آن مطرح کرد و مورد بررسی قرار داد و یک خط حرکت را برای بخش مورد نظر از فرهنگ انتخاب کرد تا همهی دستگاهها از آن تبعیت کنند.
از جملهی چیزهایی که به نظرم واقعاً مهم است و اینطور بحثها تا به نتیجه نرسد، بسیاری از کارها نیمهکاره میماند، این است که به اعتقاد بعضی، نسل موجود -نسل لاحق که دارد میآید- از معارف انقلاب منقطع است. هر چند این مسأله به نحو موجبهی کلیه و به این وسعتی که میگویند، نیست؛ اما فیالجمله باید وسایل ارتباط و التحاق نسل کنونی و نسلهای آینده را با معارف و مبانی و سرچشمههای فکری انقلاب فراهم کرد. اگر این معنا تأمین نشده باشد، علت چیست؟ این یکی از بحثهایی است که الان مطرح است و افراد دارای گرایشهای مختلف، بدون این که به عنوان این بحث تصریح کنند، دارند فروع آن را در ضمن کلمات خود میگویند و مردم هم دچار حیرت میشوند. بعضی میگویند سیاستهای فرهنگی ما نادرست بوده است؛ اگر ما درست تبلیغ میکردیم، تبلیغ ما ضد تبلیغ و موجب جدایی و گمراهی و انحراف نمیشد. بر اساس این فکر، مصادیق ضد تبلیغ فراوان است. در رسانهها، در صدا و سیما، در تبلیغات گوناگون، در اظهارات فرهنگی -چه دستگاهای موظف، چه غیر موظف- میشود مواردی را پیدا کرد که بگوییم اینها نوعی افراط و زیادهروی و مبالغهگویی یا سستگویی است و موجب وازدگی و پسزدگی نسل تازه به میدان آمده و نورسیدهای شده است که با آن مفاهیم و با میدانهای اصلی انقلاب درگیر نبوده تا انس پیدا کند. این فکر، قابل توجه و بررسی هم هست.
نظر دیگری در مقابل این نظر وجود دارد که معتقد است ما کمکاری داشتهایم؛ بنابراین نباید فعالیتهای فرهنگی دوران گذشتهی از اول انقلاب تا حالا را با یک قضاوت زیر سؤال برد. البته نه این که همهی آنچه صورت گرفته است مورد تأیید باشد؛ نه، بعضی از آنها واقعاً مورد سؤال است؛ لیکن آنچه در اینجا مطرح است، کمکاری، بیابتکاری و عدم انگیزهی لازم برای آدمهای مناسب در این میدان و فعالیت مناسب در این زمینه است. باید این دو نظر را کنار هم گذاشت؛ چون هرکدام از اینها اقتضایی دارد. اگر ما آن نظر اول را مطلق کنیم، اقتضائاتی دارد که بر طبق آن باید بسیاری از کارها را کرد و بسیاری از کارها را نکرد؛ و اگر ما اطلاق در آن نظر را قبول نکردیم و نظر دوم را هم در کنارش گذاشتیم یا این را اساساً قبول کردیم، این اقتضائات دیگری دارد. ما الان میبینیم در صحنهی فرهنگی و بلکه سیاسی کشور -چون طرفین درگیری سیاسی در کشور، از عناوین فرهنگی در صحنههای سیاسی هم استفاده میکنند و فرهنگ را در خدمت سیاست و جناحگرایی و خطگرایی قرار میدهند- هر دو طرف مطالبی را مطرح میکنند و بدون اینکه دلیل مسأله را بگویند، مقتضا و لازمه یک فکر را که خودشان به آن اعتقاد دارند، به عنوان یک شعار مطرح میکنند. بالاخره این فکرها باید در جایی مطرح شود و یک ارزیابی از آنها صورت بگیرد. آیا علاج انقطاع بخشی از نسل جدید -که البته همه هم منقطع نیستند؛ در ارزیابی واقعیتها نمیشود اینطور قضاوتِ حساب نشده کرد- به این است که ما در کل تلاش فرهنگی گذشته تجدید نظر کنیم، یا آنها را زیر سؤال ببریم، یا راههایی را برای تبلیغ بهتر پیدا کنیم، یا به آن عوامل زیر سؤال برندهی مبانی دینی توجه کنیم؟ یکی از نکاتی که کمتر مورد توجه قرار میگیرد، این است که در کارهای تبلیغی و فرهنگی، ما موارد زیادی داریم که در ذهنیت نسل جوان و نورس، حالت اعتراض به گذشته را زنده میکند؛ خیلی هم استدلالی نیست؛ همینطور یک چیز کلی و شعاری مطرح میشود و این حالت اعتراض به وجود میآید و میگردد و به تدریج شواهد و قرائن را هم دور خودش پیدا میکند. بالاخره یک جا باید به این مسأله، رسیدگیِ علمیِ عمیقِ عقلانی شود؛ که به نظر من بهترین جا اینجاست؛ هم نظرات مختلف سیاسی، هم دیدگاههای مختلف فرهنگی، هم تجربههای فرهنگی فراوان و هم آشنایی با مسائل کشور وجود دارد. بنده همینطور که با خودم فکر میکردم، شاید ده پانزده مسألهی مهم از این قبیل میشود پیدا کرد که قابل بررسی شدن در اینجاست؛ البته شرطش این است که دوستان در جلسه -چه این جلسه، چه جلسهی آن شورای معین- با جدیت و انگیزه و صرف وقت شرکت کنند. در آمار نسبتاً دقیقی که دبیرخانه محاسبه کرده بود، آنطوری که من نگاه کردم، دیدم بعضی از دوستان، خیلی فعال در جلسات حضور پیدا کردهاند؛ بعضی نیمه کاره، بعضی کمتر و بعضی هم تقریباً نزدیک به صفر! واقعاً دوستان چنین مرکزی را قدر بدانند. بنده خودم وجود چنین مرکزی را که میتواند اینگونه تلاش مهم فکری و فرهنگی را وجههی همت خود قرار دهد، مغتنم میشمارم.
چند مطلب هم درباره حوزههای کاری گوناگون این شورا یادداشت کردهام که عرض بکنم؛ آنها هم مهم است: یکی مسألهی فلسفه اسلامی در دانشگاههاست. در برنامهریزیهای دانشگاههای کشور -آنطور که دوستان مطلع و آشنا برای ما تبیین کردند و گزارش دادند- فلسفهی اسلامی جایگاه بسیار ضعیفی دارد. فلسفهی اسلامی بسیار مهم است. الان هم خوشبختانه اساتید خوب و برجستهای در زمینهی فلسفهی اسلامی داریم. فلسفه اساساً برای فکر جوان و متمایل به تعقل و سؤال، یک چیز پرجاذبه است. اگر ما فلسفه اسلامی را -که در واقع به کار کردن، تدریس کردن و خیلی از پرداختهای لازم خدماتی احتیاج دارد- رها کردیم، فلسفههای بیگانه که بهطور طبیعی پرداخت شده و خدمات یافته، همینطور از غرب سرازیر میشود و ذهن جوان ما قادر به انتخاب نیست. ما نمیخواهیم فلسفهی اسلامی به عنوان معارض فلسفههای غربی مطرح شود و بر ذهن افراد تحمیل گردد؛ نه، میدان فلسفه اصلاً میدان تحمیل نیست؛ میدان تعقل و فهم و درک و تشخیص و رؤیت و به نظر رسیدن است؛ لیکن کسی که میخواهد در این میدان رشد کند، باید فرصت فهمیدن و نظر کردن به همهی جوانب را داشته باشد.
فلسفه اسلامی در مسائل مهم عالم هستی و مسائل مهم فلسفه، حرفهای بسیار مهم دارد. امروز در بسیاری از محافل مهم عقلی دنیا فلسفهی اسلامی به صورت یک پدیدهی بسیار قابل احترام و قابل اهتمام مطرح است. یکی از اساتید معروف دانشگاه -که اگر اسم بیاورم، همهی شما او را میشناسید؛ خدا رحمتش کند، از اساتید برجسته دانشگاه بود؛ هم در علوم اسلامی دست داشت و فلسفهی اسلامی را خوانده بود، و هم در فنون غربی و فلسفهی غرب و ادبیات و تاریخ دست داشت و به زبانهای خارجی هم مسلط بود- چند سال قبل از فوتش، در سفری فرصت مطالعاتی داشته و ظاهراً مدتی در اروپا بوده است. وقتی ایشان به ایران برگشته بود، به دوستان ما گفته بود و آنها هم برای من نقل کردند که: امروز محافل برجستهی علمی و دانشگاهی مربوط به علوم انسانی و فلسفه، دنبال چهرههایی مثل شیخ انصاری و ملاصدرا هستند. شیخ انصاری مظهر حقوق اسلامی است؛ ملاصدرا مظهر فلسفهی اسلامی. البته اینها در آنجا خیلی شناخته شده نیستند -نه شیخ انصاری و نه ملاصدرا- درحالیکه هر دوی اینها جزو نوابغ قطعی دنیای اسلامند؛ اما تا هر جایی که آشنایی و معرفت آنها رفته و نفوذ کرده است، بالاخره کسانی که آشنا میشوند، در مقابل آنها احساس احترام و تکریم و خضوع میکنند. ما باید قدر این بزرگان را بدانیم. فلسفهی ملاصدرا و تحقیقات مرحوم علامه طباطبایی و کسانی که در این زمینهها کار کردهاند، چیزهایی است که باید در برنامهریزیهای دانشگاه به آن توجه شود.
مسألهی دیگری که برای ما مطرح شد، شهرکهای تحقیقاتی است. بعضی از دوستانی که در زمینهی این شهرکها فعالیت کرده بودند، دو سه سال قبل از اصفهان به اینجا آمده بودند و دربارهی این شهرکها مفصل شرح دادند؛ بنده هم در این خصوص مطالبی گفتم و گمان میکنم دفتر ما همان وقت آن را دنبال کرده باشد؛ لیکن آنطور که از گزارش تحلیلی و بررسی جامعی که برای ما فرستادند، برمیآید، باید به این مسأله خیلی اهتمام ورزید. برای هر چه بهتر و کاملتر شدن شهرک تحقیقاتی و علمی اصفهان، تا آنجایی که ظرفیت دارد و اقتضا میکند و نیز ایجاد شهرکهای مشابه، باید کمک و پشتیبانی کرد؛ این از جملهی کارهای مهم است. البته آنچه از این گزارشها به نظر مهم میآید، این است که این شهرکها باید درست مدیریت شود؛ یعنی جهتگیری و هدایت درست علمی داشته باشد؛ افراد وارد برنامهریزی کنند و بفهمند چه کار میخواهند بکنند؛ هدفهایشان را مشخص کنند تا بودجهای هم که صرف این کارها میشود حقیقتاً در جای خود مصرف گردد.
نکتهی دیگری که به نظر من جا دارد جمع شما بخصوص به آن بپردازد -با این که در سابق هم ابتدا در همین شورای عالی انقلاب فرهنگی، بعد هم در بعضی از گفتگوهای رسانهای و تلویزیونی روی آن بحث زیادی شد، اما رها شده به نظر میرسد- مسألهی نشانههای فرهنگ کشور در بناها و کارهای عمرانی کشور است؛ یعنی هم در شهرسازی، هم در بناهای گوناگونی که در کشور ساخته میشود، اثر فرهنگ ملی و اسلامی در آنها ملاحظه شود؛ بیهویت و بیریشه و چهل تکّه نباشد؛ آن چنان که متأسفانه تا حالا اینگونه بوده است. در زمان رژیم طاغوت مسألهی ساختمان و بنا بهکلّی از فرهنگ کشور عاری شد و کأنّه یک نوع حالت لجبازی با گذشته و با فرهنگ کشور در آنها مشاهده میشد؛ بعد از آن هم خط مستقیمی با یک اهتمام جدی نسبت به این قضیه مشاهده نشد. بعضی از دوستان بخصوص به این مسأله خیلی اهتمام دارند؛ من اطلاع دارم، بنابراین به نظرم جا دارد که این مسأله بررسی شود، مورد توجه قرار گیرد و برای آن بودجه و مصوّبه گذاشته شود و دستگاههای مختلف -شهرداریها، دستگاههایی که ساختمانهای دولتی را میسازند، خود دستگاههای دولتی که ساختمانسازی میکنند- موظف شوند اینها را رعایت کنند.
در زمینهی تحقیقات خیلی حرف زده شده است و دوستان متعددی، چه در ملاقات با ما -که با اساتید دانشگاه و مسئولان فرهنگی، از دولت و مجلس و غیره ملاقاتهایی بوده- چه در اظهاراتی که در سطح عموم میشود و به گوش ما میرسد، خوشبختانه روی اهمیت تحقیقات تأکید میکنند.
اولاً توقع ما این است که اینها در حد حرف باقی نماند؛ چون چند سال است که راجع به تحقیقات، همین تأکیدها میشود؛ لیکن مسئولان -چه خود مسئولان و چه دستاندرکاران مسائل علمی در دانشگاهها و غیره- هرکدام که از دستشان به ما میرسد و میتوانند به ما چیزی بگویند، میبینیم باز همان گلههای گذشته را دارند و میگویند کار درستی نشده است و این قدر کمبود وجود دارد! به نظر من جای این بحث، باز در همین شوراست. البته قاعدتاً درخواست کننده، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است؛ اینها بیش از همه دنبال این مسأله هستند. مجلس باید قانون آن را بگذارد و کمکهای بودجهای را هم سازمان مدیریت و برنامهریزی بکند؛ لیکن همهی اینها یک پیگیری لازم دارد که به اعتقاد من این شورا میتواند آن پیگیری را بکند؛ هم مخاطبه کند با کسانی که موظف به پشتیبانی هستند، هم مخاطبه کند با کسانی که موظف به مطالبه هستند؛ یعنی از دولت و مجلس و غیره بخواهد که به این کار بپردازند و واقعاً به تحقیقات بها داده شود. ثانیاً باید تحقیقات را جهتدهی کرد. مطلق تحقیقات به هر شکلی مطلوب نیست؛ تحقیقات باید بتواند در جهت مشخصی به کار افتد؛ یعنی آن مواردی مورد تحقیق قرار گیرد که چرخهی تحقیقاتی و فنی و علمی کشور را کامل کند. پراکندگی در کار تحقیقات شاید موجب شود که برخی از این کارها، بیفایده و حداقل کمفایده شود.
مسألهی بعدی مربوط به امور تربیتی وزارت آموزش و پرورش است. البته بنده نسبت به این که چه کار دارد میشود و یا چه کار بناست بشود و آیا آنچه گفته میشود، صحت دارد یا نه، هیچ توجیه نبودم، گفتم حالا ببینم از مجموعهی حرفهایی که زده میشود، چه چیزهایی در میآید. اگر این جلسه هم اطلاع درستی از این قضیه ندارد، جا دارد واقعاً توجیه شود و این مسأله و از قبیل این مسائل بررسی گردد؛ چون مسائلی از این قبیل، حذف و ابقایش فقط در حد حذف یک معاونت نیست که انسان بتواند مثلاً با سازمان مدیریت و برنامهریزی مسأله را تمام کند؛ بالاخره معنا و مفهومی در آن وجود دارد؛ ممکن است بعضیها را حساس کند، بعضیها را دچار سؤال کند، بعضیها را دچار سوءظن کند، بعضی اشکالاتی داشته باشند که باید حل شود. بنابراین خوب است که در این جلسه این مسأله مطرح شود.
البته ما سال گذشته در این جلسه نکاتی را عرض کردیم، که دوستان مجموعهای را استخراج کرده بودند؛ شاید ده، پانزده مورد بود؛ از قبیل دروس معارف اسلامی در دانشگاهها یا مسألهی اشتغال فارغالتّحصیلان -که از جاهایی که میتواند روی این مسأله مطالعه و بررسی کند و یا لااقل کلیاتی را در این زمینه ترسیم و مطالعه کند، همین جلسه است که من نمیدانم این مسائل چقدر پیگیری شده است.
امیدوارم انشاءالله خداوند متعال به دوستان عزیز عضو این جلسه توفیق عنایت کند تا توقعی را که از چنین مجموعهای در وضعیت کنونی کشور هست، بتوانند کاملاً برآورده کنند و زحماتشان انشاءالله مشمول قبول الهی و توجه حضرت ولی عصر- ارواحنافداه -باشد.
والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته
منبع: پایگاه سابق اطلاع رسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی
پیوند مرتبط: خبر دیدار در پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنهای