بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در جمع اعضای مؤتلفه اسلامی - ۱۳۷۸/۳/۲۶
نوع سند: متن
نوع اثر: بیانات
مخاطب: اعضای حزب مؤتلفه اسلامی
تاریخ: ۱۳۷۸/۳/۲۶
شرح:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
برادران عزیز خیلی کار بجایی کردند که این مناسبت را مناسب گردهمایی و اجتماع و تجدید خاطرات و تصمیمهای خودشان در زمینهی اجتماع کاری و سیاسی و اسلامی قرار دادند. هر حرکتی که مبتنی بر چنین خاطرهها و حوادثی مثل شهادت این عزیزان باشد، مبارک است و برکات الهی بر آن نازل میشود.
این شهدای چهارگانهای که جناب آقای عسکراولادی از این بزرگواران یاد کردند، شاید این تعبیر درباره آنان درست باشد که بگوییم «نور الله فی ظلمات الارض»! حقیقتا در دوران ظلمات، نور خدا بودند که درخشیدند و فضا و دلها را روشن کردند و راه را به خیلیها نشان دادند.
کشته شدن هم گاهی سخت و گاهی سختتر است. وقتی انسان تن به مرگ میدهد، فرق میکند. مثلا شهدای عزیزی که ما در دوران انقلاب و جنگ تحمیلی - در جبهه - داشتیم با شور، با حماسه، با افتخار و با حضور کسی مثل امام - که در واقع بالای سر آنها بود، مرتب پیامها و دلگرمیهای امام به این رزمندههای عزیز ما میرسید و آنها را دلگرم و شاداب میکرد - ملت ایران هم پشت سرشان مثل کوهی ایستاده بودند. البته در همین شرایط هم آدمهای از خود گذشته و شجاع هستند که به استقبال ایثار و مجاهدت فیسبیلالله میروند که باز هم کار هر کسی نیست.
شهدا شجاعترین و برترین انسانها هستند؛ اما این شهادت با آن شهادتی که در انزوا، در عزلت، در حالت رعب، در حالت تنهایی و فشار و هجوم وسوسههای دشمن و انواع و اقسام موانع و روادع راه خدا اتفاق میافتد، پیش خدای متعال فرق دارد. شباهت آن شهادت به شهادت اصحاب امام حسین، بیشتر است.
بههرحال، اینها ستارگان و برجستگانی بودند که در راه خدا رفتند، راهی را انتخاب کردند و نتیجه، این شد که مشاهده میکنید؛ یعنی حاکمیت اسلام در دوران سیطره کفر و استکبار بر عالم، چیزی است که به افسانه شبیه است. واقعا اگر ما چنین حادثهای را که در زمان ما اتفاق افتاد - امام بزرگوار ما آمد این قضیهی بزرگ و این مسألهی باور نکردنی را مطرح و دنبال کرد، یک عده انسانهای از خود گذشته هم با او همراهی و زحماتش را تحمل کردند و آن قدر ادامه دادند تا این شعله، همهگیر شد و ملتی مثل اقیانوسی که بر طوفان بیفتد، به طوفان افتاد و این حرکت عظیم را انجام داد - ندیده بودیم و برای ما نقل میکردند، حتی باور کردنش خیلی سخت بود! اما این چیز باور نکردنی، به قدرت الهی و درست منطبق با سنتهای آفرینش و همان چیزی که قرآن گفته - همان «وَلَیَنْصُرَن الله من ینصره» - در زمان ما اتفاق افتاد.
همین وعدهی الهی که در قرآن هست و خدای متعال که اصدقالقائلین است، بر آن تأکید کرده و سوگند خورده و با قاطعیت بیان کرده است - دلهای دچار ریب، وسوسه و تزلزل، حاضر نیستند آن را باور کنند - خوب، این اتفاق و این وعده، در زمان ما اتفاق افتاد. فرموده است: «وَلَیَنْصُرَن الله من ینصره"»، «من کان لله کان الله له»، «الّذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» همه با لام قسم، با نون تأکید ثقیله، با اصرار و با تأکید در قرآن آمده است. الان هم همان قضایا و عین همان مسائل است.
میخواهید پرچم اسلام و حاکمیت اسلامی در دنیا سیطره پیدا بکند - این است دیگر؛ یعنی هدف و آرزوی هر مسلمانی این است - میخواهید بتوانید ظلم مسلط بر عالم را از بین ببرید، میخواهید کاری کنید که قبل از ظهور بقیهالله - ارواحنافداه - که شمشیر قاطع و برندهی الهی است، زمینه را آماده کنید؛ یعنی دلهای مردم دنیا را متوجه کنید و معجزهی الهی در حاکمیت دین خدا را در دنیا مکرر کنید؛ میخواهید شبهات گوناگونی را که دارد بر اساس دین، از طراحان متخصص شبههافکنی به طرف ذهنها پرتاب میشود، رد کنید.
فکر میکنید نمیشود؟! فکر میکنید دشمن، مسلطتر از این حرفهاست!؟ فکر میکنید در مقابل این جبهه عظیم کفر و نفاق نمیشود ایستاد؟! خدای متعال میگوید نخیر، میشود ایستاد: «وَلَیَنْصُرَن الله من ینصره» اگر کسانی پیدا بشوند که خدای متعال و دین خدا را نصرت کنند، لَیَنْصُرَن - لام سوگند، و نون آخر یَنْصُرَن هم تأکید است - یعنی قسم که قطعا این کار خواهد شد.
خیلی خوب، یعنی ما هیچ حالت منتظره نداریم، این را یک روز تجربه نکرده بودیم، امروز تجربه هم کردهایم. راه باز و هدف روشن است و تجربه گذشتهی ما پیش روی ماست همین حرکتی که با حرکت امام در سال ۴۱ و سال ۴۲ و پانزده خرداد و این مجاهدتهای گوناگون - از قبیل همین جوانهای شهیدی که اسم آوردند و کارهای گوناگونی که بعد از آن انجام گرفته - آغاز شد و بعد به نظام جمهوری اسلامی و حاکمیت اسلام رسید.
در این بیست سالی هم که گذشته، این ملت تجربههای گوناگونی را گذرانده است. این حرکت، حرکت مستمر و دنبالهداری است و مردمان مؤمن و انسانهای پاکنهاد هستند و فطرتهای پاک، فراوانند برای فداکاری و نصرت الهی؛ و برای پاسخگویی به دعوت الهی حاضرند؛ همین امروز هم هستند، کم هم نیستند، فراوانند. لذا هم هدف روشن است، هم راه روشن است، هم نتیجه قطعی است، شک در این نداشته باشید. هر کسی سستی کند، به ضرر خودش حرکت کرده؛ یعنی خودش را از این کاروان، کنار و از این قطار بیرون انداخته است، خودش جا خواهد ماند. این قطار راه افتاد و خواهد رفت.
خدا را شکر میکنیم که شما دوستان قدیمی و عزیز را مجددا زیارت کردیم. ما جوانیهایمان را با هم گذراندیم؛ حالا هم همگی به پیری رسیدهایم. الحمدلله بعضی از ما زودتر و بهتر از ما رفتند و شهید شدند شهید اسلامی، شهید درخشان، شهید لاجوردی و شهید عراقی و خیلی از دوستانی که همیشه با هم بودیم - در آن جلسات، در آن گفتگوها - رفتند؛ آن کاروان همینطور ادامه پیدا کرده و این خونها هم موتور آن را تندتر و تیزتر کرده است. بحمدالله عدهای هم زنده هستید و مرزوق و موفق و مشمول الطاف الهی. خدا کند که عاقبت ما و شما هم مثل همان رفیقهایمان باشد.
جوانهایمان هم حالا وسط میدان آمدهاند، باز هم مؤمن، بااخلاص و باصفا هستند و بدانید - بخصوص جوانها بدانند - صرفهی حقیقی در راه خداست، سود و برد حقیقی در پیمودن راه خداست، آن هم با مجاهدت، هر چه مجاهدت بیشتر و سختتر، هرچه دستاوردهای مادی کمتر و از هیاهو و خودنمایی دورتر باشد، سودش بیشتر است.
آن کسانی که خیال میکنند سهم آنها به این است که یک وزنه مادی را در کفهی خودشان بیندازند، در خطا و اشتباه هستند؛ اشتباه میکنند. در واقع، کفه را سبک میکنند. این کفه، این میزان، این موازنه و معامله و این سودا، از آن سوداهایی است که هرچه در آن جنبه مادی، مغفولعنهتر باشد و «خود» - آن من شخص - در آن کمتر محسوس باشد و «خدا» جای «خود»ها باشد، سود بیشتر است.
این جوانهایی که سال ۴۳ شهید شدند (۱)- الان سی و پنج سال است که شهید شدهاند - آنها بعد از سی و پنج سال، زندهاند؛ مثل اینکه همین دیروز بودند، خاطرههایشان نقل میشود، ذکر میشود و در بین ما حضور دارند. اینها همان کسانی هستند که راز و لِم کارشان در این است که از خودشان صرفنظر کردند. خدا آنها را ماندگار کرد؛ کما اینکه لِم کار امام ما هم همین بود.
امام در قدم اول، خودش را کنار گذاشت. او در حوزه علمیه، یک ملا، یک مدرّس و یک مجتهد معروف، با این همه شاگرد بود. راه زندگی این نبود که او انتخاب کرد؛ همهاش دعوا، همهاش جنگ! نه درس و نه بحث و نه علیالظّاهر شاگرد؛ همهاش صرف وقت به چیزهایی که معمولا علما حاضر نیستند به این چیزها صرف وقت بکنند. از اول خودش را کنار گذاشت؛ در همه مراحل، احساس کرد که تکلیفش چیست.
من یک وقت از امام پرسیدم که شما از چه زمانی به فکر تشکیل حکومت اسلامی افتادید. چون از سال ۴۱ که امام شروع کرد، اسم حکومت اسلامی مطرح نبود؛ بحث مواد ششگانه و دعواهای فصلی و موسمی بود - ایشان تأمّل کردند و گفتند درست یادم نیست که از چه زمانی بوده؛ اما همین را میدانم هر وقت هر چه را که احساس کردم تکلیف است، عمل کردم.
سِرّ موفقیت امام، این است؛ هر وقت هرچه را احساس کرد که تکلیف است و میتواند، بیمحابا انجام داد. البته ایشان ذهن باز و فکر بزرگ و روح عظیمی داشت؛ میدانهای بازی را که دیگران نمیدیدند، او میدید. دیگران خیال میکردند نمیتوانند بپرند، او میدید که میتواند بپرد، این هم کمک و دستگیری الهی در حق او بود؛ به تکلیف عمل کرد. تکلیف عمل کردن، اینجوری است. هر وقت هر چه احساس کردید تکلیف الهی است، باید آن را عمل کنید؛ خدای متعال دست ما را میگیرد و میبرد، «اهدنا الصّراط المستقیم».
این راه پُرپیچوخم - راه خدا - انشعابات خیلی زیادی دارد. بعضی از این انشعابات، انشعابات کوچک است، انسان از جاده بیرون میرود و باز به جاده برمیگردد، خیلی ضرر و خطری ندارد. بعضی هم نه، انشعابات خطرناک است؛ میرود که میرود! اولش یک زاویه کوچک است، بعد ناگهان میبینید که صد و هشتاد درجه از آن طرفها دور زده است. خیلیها در دین تلاش میکنند برای اینکه - به خیال خودشان - با ذهن خودشان راه را پیدا بکنند؛ در این کوچه پس کوچهها گم میشوند؛ اما وقتی که دین خدا حاکم و شاخص بود و این تابلوها را گذاشتند - اینجا دست چپ بپیچید، اینجا دست راست بپیچید - وقتی این جوری حرکت کردید، یک وقتی میبینید به مقصد رسیدید. مقصد همان است که از این میانه، با این شاخصها طی میشود. اگر این جور حرکت بکنیم، خطا نمیکنیم - و اگر خطا هم بکنیم، خطای ما معذور است - هم رسیدن به هدف، قطعی است - هم رسیدن به هدف، قطعی است. اگر وسط راه هم انسان بمیرد، به هدف رسیده، اگر به هدف هم برسد، رسیده و خدای متعال را از خودش راضی کرده است.
انشاءالله خدای متعال همه شما را موفق و مؤید بدارد و کمک کند که بتوانید موقعیتها و تکلیف شرعی را درست بشناسید و آنچه را که موجب رضای خداست، انجام بدهید و برای همهی مسلمانها، همهی مؤمنین و همهی کسانی که دارند در این راه حرکت میکنند، دعا کنید که خداوند همه را انشاءالله دستگیری و هدایت کند و لطف حضرت بقیهالله - ارواحنافداه - را شامل حال ما قرار بدهد.
والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته
پانوشت:
۱- سال ۱۳۴۴
ادامه بدبد... کارتون عالیه ساییتونو خیلی دوست دارم
اجرتون با امام زمان...