بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با شورای بررسی کتب علوم انسانی- ۸۵/۱۱/۲

تاریخ: ۱۳۸۵/۱۱/۲
مخاطب: اعضای شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی
شرح:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
از برادران عزیز و اساتید محترم که امروز ما را در جریان فعالیتها و تلاشهای مبارک خودشان گذاشتند، خیلی متشکرم. حرفهای خوب را آقایان بیان کردید؛ آنچه گفته شد، حرفهای درستی بود، مکنونات قلبی بنده هم در مورد علوم انسانی همینها است. من فقط چند جملهای را به عنوان تأیید این کاری که آقایان میکنید، عرض بکنم.
علوم انسانی حقیقتا در کشور ما غریب و منزوی است. این واقعیت قضیه است. این نکته را از اوایل انقلاب هم دوستان دلسوزی - چه در دانشگاه، چه در حوزه - احساس کردند. مسبوقید که در قم یک مجموعهای با کمک اساتید دانشگاه جمع شدند تا کارهایی را در زمینهی علوم انسانی ریشه گرفته در باورها و مبانی اسلامی تهیه کنند؛ منتها کارهای ابتدایی و اولی بود. اگر آن اهمیت و آن تلاش در طول این بیست و چند سال ادامه پیدا میکرد، ما امروز از این جهت وضع بهتری داشتیم؛ اما ادامه پیدا نکرد. از سال ۷۴ که مسألهی اسلامیشدن دانشگاهها پیش آمد و آقای دکتر گلشنی با زحمات مشکورِ خودشان این مجموعه را راهاندازی کردند، در واقع یک همت جدیدی پشت سر این کار گذاشته شد و امیدهایی به وجود آمد. ما باید این امیدها را هر چه بیشتر کنیم.
علت غربت علوم انسانی در دانشگاههای ما این است که آن وقتی که علوم انسانی وارد کشور شد، مجموعههای فکری و علمی معتقد به اسلام، با این علوم به شکل علم آشنایی نداشتند؛ البته غیر از فلسفه و تاریخ و ادبیات و این چیزهایی که بومی کشور ما بود. رشتههای متعددی از علوم انسانی مثل جامعهشناسی، مثل روانشناسی و بسیاری از رشتههای دیگرِ آن، پدیدههای جدیدی برای کشور ما بود. کسانی هم که متصدی و مباشر این کارها بودند، غالبا کسانی نبودند که اعتقاد به مبانی اسلامی داشته باشند. حقیقتا غربیها روی این مسائل کار کرده بودند؛ کارهای مدوّن و علمی و سروتهدار ارائه کردند و اینها هم روی آن سهلگرایی و آسانپذیری، همت و تلاش نکردند تا این علوم را بر پایهی مبانی بومی - حالا اسلامی اگر نبود، لااقل بر مبنای تفکرات و فرهنگ ایرانی - بنا کنند. با سهلگرایی، علوم انسانی را گرفتند و ترجمه کردند، که تا امروز ادامه پیدا کرده است.
ما باید هم در حوزهی فرهنگ عمومیِ مردم و برداشت و اعتقاد و باور عمومی مردم، هم در مورد خاصِ باور مسئولان، اهمیت علوم انسانی را روشن کنیم. هم مردم باید بفهمند علوم انسانی مهم است، تاریخ مهم است، ادبیات مهم است، فلسفه مهم است، روانشناسی مهم است - با این وضع حاکم بر ذهنیت جامعهی دانشگاهی ما و فرهنگ عمومی مردم، طبیعی است که جوان و دانشجو بروند سراغ همان چیزهایی که کاربرد روزانه دارد: پزشکی و مهندسی و رشتههای علمی و فنیای که جدیدا به وجود آمده و غالبا قابل تبدیل به پول و گذران زندگی هم هست. این، چیز روشنی است. باید اهمیت علوم انسانی را بفهمند و باید امتیازاتی در فراگیری علوم انسانی و تخصص در علوم انسانی در نظر گرفته بشود، که برای عموم و برای جوانهای ما جذاب باشد - هم مسئولان ما باید به اهمیت علوم انسانی توجه کنند.
من دربارهی علوم پایه یک وقتی گفتم - آنجا علوم انسانی را هم البته گفتم؛ منتها تکیهی ما روی علوم پایه بود - که در کشور ما علوم پایه، که مبنای تحول علمی در هر کشوری است، در درجهی دوم قرار گرفت! علوم کاربردیِ روزانه مثل پولی است که انسان در جیبش میگذارد و خرج میکند؛ درحالیکه علوم پایه مثل ذخیرهای است که در بانک میگذارد؛ پشتوانهای است که انسان برای ثروتش دارد و تولید کننده است. این، در حاشیه قرار گرفته، اما چیزهایی که حکم پول توی جیب را دارد که انسان خرج میکند و بالفعل هست، مورد توجه قرار گرفت. علوم انسانی هم همینطور است. علوم انسانی برای جامعه جهت دهنده است؛ فکرساز است؛ حرکت یک جامعه، مسیر یک جامعه، مقصد یک جامعه را مشخص میکند. این خیلی مهم است. یقینا انسان از روی حدس میتواند بداند و یقین کند که دستهای فعال در سیاستهای بینالمللی روی این مسأله کار کردهاند که کشورها را به همین خرج روزانه سرگرم کنند، تا آنها را از کارهای اساسی و از آن چیزهایی که میتواند جهت آنها را مشخص کند و فرهنگ مستقل آنها را بارور کند، معرض کنند. لذا داخلیها هیچگونه همّتی نکردند، تلاشی نکردند، آنها هم که دیدند زمینهی این هست، عمل کردند. بنابراین باید مسئولان هم اهمیت علوم انسانی را بفهمند. وقتی این معرفت و باور به وجود آمد، کار شما آسان خواهد شد.
من فیالجمله گزارشهایی را که در زمینهی کار این مجموعه در اختیارم قرار گرفت، ملاحظه کردم. کاری که انجام گرفته، بسیار کار باارزشی است. من واقعا باید از آقای دکتر گلشنی که از اوّل کار دامن همت به کمر زدند و دنبال این قضیه بودهاند - تا حالا هم چند بار با من در طول این چند سال راجع به این کار صحبت کردهاند - تشکر کنم؛ و همچنین از آقایان محترم و دوستانی که با ایشان همکاری کردهاند. این کار را دنبال کنید و مؤسّسه "سمت" باید با این مجموعه همکاری کند؛ یعنی بالاخره مرکز نشر کتابهای دانشگاهی بایستی برای این کار، وزنی قائل بشود و اینجا را پشتوانه و عقبهی خود بداند.
حالا شما رو به تألیف، تولید کتاب و تولید مبانی و فکر آوردهاید. این، خیلی چیز باارزشی است، باید هم همینطور بشود. یعنی با حاشیهزنی - حاشیه بزنیم که اینجایش غلط است، اینجایش درست است - نمیشود علوم انسانی را درست کرد؛ چون مبنای علوم انسانی غرب، مبنای جهانبینی غرب است؛ فکر غربی و فکر مادی است. لذا طبیعتا همین روبناهای سکولار - که آقایان گفتند - از آب در میآید. نتیجهی آن مبنا همین است؛ غیر از این نیست. مبانی، باید مبانی فکری اسلامی و فرهنگ اسلامی باشد، تا آن وقت آنچه که از او میروید و در اختیار پژوهنده قرار میگیرد و بعد در اختیار محصّل قرار میگیرد، یک چیز اسلامی باشد؛ این روشن است. بنابراین، کتابهای مؤسّسه و کتابهای درسی، رابطهی لازم را باید با این مجموعهی شما ایجاد کنند.
شورای انقلاب فرهنگی را هم خود آقای دکتر گلشنی - که در آنجا حضور دارند و بعضی دیگر از آقایان - در جریان قرار بدهند؛ یعنی یکی از موضوعاتی که شایسته است در جلسات متعدد شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد بحث و تعقیب قرار بگیرد، همین موضوع است. این را واقعا در آنجا مطرح کنید و این باور را در مجموعهی آنجا که رؤسای سه قوه جمعند، به وجود بیاورید؛ چون ممکن است یک جاهایی قانونگذاری بخواهد، یک جاهایی بودجه بخواهد. لازم است که آنها در جریان قرار بگیرند و اهمیت این موضوع را بدانند.
توصیهی بعدی من، ارتباط با قم است. خوشبختانه من میبینم که آقای پارسانیا و آقای رجبی - که ساکن قم هستند و با حوزه ارتباط مستمر میتوانند ایجاد کنند - میتوانند این مجموعه را با قم مرتبط کنند. بخصوص آقایانی که در قم هستند و با مؤسسهی آقای مصباح و مجموعههای علمی فعال قم - که حقیقتا مجموعههای ذیقیمتی هستند - ارتباط دارند، به نظر من میتوانند خیلی به شما کمک کنند. یک همکاری درستی را تعریف کنید و از آن مجموعههای علمی استفاده بشود، تا بتوانیم انشاءالله در آینده یک چشم انداز امیدبخشی داشته باشیم.
ده سال، زمان زیادی است که شما صرف کرده اید؛ حالا انشاءالله یک مقطع جدیدی - گفتید یک همایش خواهید داشت - را تعریف کنید برای اینکه محصول کار این جمع که قاعدتا محصول باارزشی خواهد بود، به بازار کار بیاید.
البته این فصلنامه و امثال اینها کارهای باارزشی است؛ بنده به اینطور کارها اعتقاد دارم؛ این نقد و انتقاد و نوشتن و فرستادن و پس فرستادن خوب است، لیکن علاوه بر این کارهایی که حتما لازم است و انجام میگیرد، یک حرکت کلانی باید انجام بگیرد؛ بالأخره محصول کار آقایان و مجموعه اساتیدِ همکار شما و آنچه که در حوزهی قم به این ملحق خواهد شد، باید بتواند به بازار کار علمی بیاید یا کتاب درسی بشود، یا لااقل مرجع اساتید علوم انسانی در همهی رشتهها و در همهی بخشها قرار بگیرد، که بتوانند مراجعه کنند. آن استادی که میخواهد شاگرد خودش را بر این پایه پیش ببرد و بالا بیاورد، مرجعی داشته باشد؛ بتواند کارهایی را انجام بدهد.
خوشبختانه کارهای خوبی دارد انجام میگیرد. آنهایی که من اطلاع دارم این است که کارهای خوبی - چه در زمینهی فلسفه، چه در زمینهی تاریخ، چه در زمینهی ادبیات - دارد انجام میگیرد، که همهی اینها میتواند پشتوانهی این مرکز باشد و این مرکز خود را موظف بداند برای فراهم کردن مواد لازم برای کتاب؛ منبع علمی، مرجع علمی، که دیگران بتوانند کتاب بنویسند، یا خود این مجموعه بخواهد از افراد که بنویسند؛ منبع علمی فراهم بکنند.
بههرحال ما مجددا از آقایان تشکر میکنیم و امیدواریم که خداوند شما را تأیید کند و اگر چند سال دیگر زنده ماندیم، آثار علمی شما را انشاءالله مشاهده کنیم.
منبع: نشریهی «پژوهشگران» به صاحب امتیازی «وزارت علوم، تحقیقات و فناوری»؛ شماره ۱۰ و ۱۱؛ صفحهی ۳.