بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با مسئولان وزارت علوم و رؤسای دانشگاهها - ۱۳۸۰/۱۰/۸
«روشنی خورشید» متن بیانات منتشرنشده حضرت امام خامنه ای در دیدار با آقای مصطفی معین وزیر و سایر مسئولان وزارت علوم و نیز جمعی از اساتید دانشگاه را منتشر میکند.
تاریخ: ۸ دی ۱۳۸۰
شرح:
بسمالله الرّحمن الرحیم
انشاءالله نشست دوستان، با همین اهدافی که آقای دکتر معین(۱) بیان فرمودند، به نتایج عملی و ملموسی نایل آید.
یک جمله راجع به نکتهای که در بیانات آقای دکتر معین، بحق روی آن تکیه شده بود، یک جمله هم راجع به شغل حساس شما مدیران محترم دانشگاه عرض کنم. نکتهای که ایشان فرمودند، من هم آن را تأیید میکنم، امروز پرداختن به مقولهی علم و تحقیق و صنعت، یکی از واجبترین و فوریترین مهامّ نظام جمهوری اسلامی است. ما امروز از این مقولهها عقبیم و ابعاد این عقبماندگی را هم بنده مکرر در صحبتهای دانشگاهی عرض کردهام و نمیخواهم در این باره حرف جدیدی عرضه کنم. در چند ماه قبل از این در دانشگاه امیرکبیر، قبل از آن هم در بعضی از مجامع دیگر دانشگاهی، بنده به تفصیل راجع به فقر نرمافزاری در زمینهی علم و تحقیق و همچنین دربارهی اتصال علم و صنعت، نظرات خود را عرض کردم و در واقع باید گفت برای این کار، من از شماها مدد طلبیدم، یعنی کسی که باید این کارها را بکند، من نیستم، شمایید. ما در این زمینه، اهتمام نظام و دستگاه را منعکس میکنیم، البته به این هم اکتفا نمیکنیم که به شما بگوییم یا به آقای دکتر معین، من به مجلس و آقای رئیسجمهور و مسئولان دولتی هم هرکدام به هر مناسبتی بیایند، همین را تأکید میکنم، منتها اینطور کارها یک کمربسته لازم دارد. در این زمینه، کمربسته کیست؟ وزارت علوم و شما آقایانی که مسئولیت ادارهی دانشگاهها را بر عده دارید. این مسأله را باید جدّی گرفت و دنبال کرد. این قضیه از آن قضایایی نیست که با تکرار و حرف حل شود. شما گردهمایی رؤسای دانشگاهها را تشکیل دادید و نظرات را در این بخشِ بخصوص، با هم تلفیق میکنید -کار خوبی است- منتها باید از مجموعهی این نظرات، پیشنهادهای مشخصی در بیاید و به دولت -بخصوص به سازمان مدیریت و برنامهریزی- و مجلس عرضه و دنبالگیری شود و کار شروع گردد. نه اینکه این کار شروع نشده، بلکه مدّتهاست این خودآگاهی به تدریج در مجموعهی دانشگاهها پیدا شده است، منتها باید آن نظرات را پای کار بیاورید و آن را عملیاتی کنید -الان قضیه در سطح فهم و بینش و توصیه و امثال اینها کمبودی ندارد، معلوم است که مشکل ما چیست- این هم جز در دانشگاه انجام نمیشود، باید سازوکار آن را در دانشگاهها پیدا کنید. صرف اینکه ما بگوییم دانشگاه برای این کار است، رئیس دانشگاه هم به این معتقد باشد، کفایت نمیکند، سازوکاری لازم است.
ایشان به اصلاح ساختاری اشاره کردند، من نمیدانم مراد از اصلاح ساختاری -چه در وزارت علوم، چه در دانشگاهها- چیست. اگر به این معناست که مجاری تحقق این هدف به وجود آید و معاونتها و مدیریتها طوری چیده شوند که این کار به خودی خود تحقق پیدا کند، خیلی خوب است، این را زودتر مشخص و عمل کنید، چه کسی مانع شماست؟ شما جزو دولتید، این کار هم بر عهدهی دولت است، هیچ مسئول دیگری در اینجا وجود ندارد، امکانات و بودجهی مربوط به این کار هم در اختیار شماست، پس هم میدانید چه باید کرد، هم امکانات و اختیارات دولتی در آن حدّی که برای دولت مقدور و میسر است، در اختیار شماست، بنابراین باید مشغول شوید و این کار را تحقق ببخشید، اثرش هم باید محسوس باشد. نمیگوییم این کار باید در ظرف یک یا دو سال فهمیده شود، نه، اما وقتی روند توجه به علم و عالم و تحقیق و نیز ارتباط و اتصال دو بخش علم و صنعت در کشور شروع شد و این کار با توجه به نیازهای کشور صورت گرفت، یعنی اولویتهای کشور ملاحظه شد و حلقههای مفقود در چرخهی صنعت و جریان علم و تحقیق در کشور شناسایی و دنبال شد، بهطور طبیعی نشاط و توجهی در دانشگاهها به این سمت به وجود خواهد آمد و این محسوس خواهد بود، این چیزی است که نامفهوم باقی نمیماند، از آن چیزهایی نیست که بگوییم ده سال صبر کنیم ببینیم چه شد، نه، در خلال کار، اثر آن کاملا محسوس خواهد بود، معلوم میشود که این کار شروع شده، خود شما خواهید گفت که برای این منظور، یک جهاد در دانشگاه شروع شده است. این کارها واقعاً جهاد است. بنابراین ما عرض زایدی بر آنچه که قبلا در این زمینهها گفته شده است، نمیکنیم و همان چیزی را که خود شما به آن اعتقاد دارید و رسیدهاید و ما هم مدّتهاست و بارها آن را تکرار کردهایم، مجدداً یادآوری میکنیم.
توجه کنید این شعارهایی که ما میدهیم، اگر به عمل نرسد، به یک الفاظ بیمعنی و بیمحتوا تبدیل خواهد شد. اگر همینطور مرتب بگوییم «رستاخیز نرمافزاری در تولید علم» یا «اجتناب از علم ترجمهای» -همین حرفهایی که ما در بحثهای خود زدهایم و افراد دیگر هم میگویند- ولی عمل نکنیم، این شعارها به یک حرفهای مهوع و کسالتآور تبدیل خواهد شد و خود را پس میزند، بنابراین باید وارد میدان کار شوید. البته اعتقاد من این است که شما میتوانید و در ذهن من در این زمینه هیچ ابهامی وجود ندارد که نسل ایرانیِ امروز ما -مرادم فقط نسل جوان نیست، همین شماها، این نسلِ موجودِ صحنهی علم و تحقیق- این توانایی را دارد، هم برای برنامهریزیاش توانایی دارد، هم برای ادارهی آن تا قدم آخر توانایی دارد. شما بحمدالله آدمهای فراوانی دارید که میتوانند این کارها را بکنند، بنابراین به این کار بپردازند.
نکتهی مربوط به رؤسای محترم دانشگاهها این است که دانشگاه در نظام جمهوری اسلامی و در پیگیری همهی هدفهای آن، یک نقش اساسی دارد. ما دانشگاه را مجرایی در حرکت این نظام پیشبینی و ترسیم نکردیم که از کنار نسل فرزانه و درسخوان و عالم عبور کند، بدون اینکه با آنها سروکاری داشته باشد، نه، از اول بنای کار بر این بوده است که همه چیز با نگاه باز، با دید روشن و با آگاهی، در همهی بسترهای کاری -چه در زمینههای سیاسی، چه در زمینههای اقتصادی، چه در زمینههای اجتماعی یا مسائل دینی- حرکت کند. بنابراین، دانشگاه نقش دارد.
نقش دانشگاه در تحولات و پیشرفت کشور فقط این نیست که مثلا تعدادی دانشجو شعاری بدهند یا دور هم جمع بشوند یا چیزی بخواهند، نه، مسأله فراتر از اینهاست. دانشگاه واقعاً جزو بافت اصلی و اساسی نظام جمهوری اسلامی است، از اول همینطور بوده، الان هم بحمدالله همین گونه است. خود شورای عالی انقلاب فرهنگی، مظهری از همین اصل است. شورای عالی انقلاب فرهنگی یک مرکز تصمیمگیری در زمینههای خاصی است. ملاحظه میکنید، تقریباً محور و اساس این شورا، دانشگاه است، از اول همینطور بوده، الان هم همینگونه است.
بنده از زمان ریاست جمهوریِ خودم تا حالا، به وزرای مختلف و مسئولان گوناگون که اهل دانشگاه بودند، همیشه توصیه کردهام که در کنار کار اجرایی، حتماً در دانشگاه کار عملی خود را دنبال کنند، یعنی اصرار داشتم که این ارتباط و اتصال واقعی و عملی، بین محیط تصمیمگیر و محیط علمی کشور باقی بماند. من حتّی به نخستوزیر خودمان در آن زمان، آقای مهندس موسوی -البته ایشان آن موقع وقت نکرد- و به دیگر وزرا تأکید میکردم که به دانشگاه بروند و درس بگیرند و یکی دو ساعت در هفته در محیط علمی حضور داشته باشند. بنابراین دانشگاه مهم است. نتیجه این میشود که ادارهی دانشگاه در جهت هدفهای این نظام، یک مسألهی اساسی است.
وقتی ما بحث اسلامی شدن دانشگاهها را مطرح کردیم، برخلاف آن برداشت غلط و مقدسمآبانهای که یک عده از این بحث کردند، یک عده موافق هم همینطور برداشت کردند که نظر بر این است که کارهای مقدّسمآبی در دانشگاه صورت بگیرد. مسأله این نیست، مسأله این است که دانشگاه به معنای واقعی کلمه، دانشگاهی با حال و هوا و جهتگیری اسلامی در همهی زمینههای مربوط به خود باشد. اگر علم اسلامی شود، معنایش چیست؟ یعنی اسلام در زمینهی علوم محض و علوم تجربی نظر دارد؟ نه، اسلامی شدن در زمینهی علمی این است که علم را خوب فرا بگیرید، از جای خودش فرا بگیرید و در آن ابتکار به خرج دهید. همین تولید علم که میگوییم، اسلام است. فراگیری علم از همه جا، همان اسلام است.
وقتی میگوییم دانشگاه اسلامی شود، معنایش این است. این اسلامی شدن، مربوط به چهار نفر دانشجو، آن هم در لباس پوشیدن و امثال اینها نیست -اینها هم گوشههایی از مسائل اسلامی شدن است- معنایش همین است که رویکرد دانشگاه در کلّیّت خود باید در همان جهت اهداف انقلابیِ اسلامی باشد. شما آقایان مدیرها باید مواظب باشید دانشگاه از این راه منحرف نشود. عدهای میخواهند دانشگاه را از این طریق منحرف کنند، به این هم کاری ندارند که چهار نفر دختر یا پسر در دانشگاه جهات اسلامی را رعایت میکنند یا نمیکنند، نه، آنها میخواهند دانشگاه را از صراط هدفهای اسلامی منصرف و منحرف کنند و همهی چیزهایی که نظام اسلامی بر آنها حساس است، در نقطهی مقابل و عکس آن در دانشگاه مشغول کار شود. به این نکته، شما باید توجه کنید، من نمیتوانم این را به استاد دانشگاه بگویم. استاد دانشگاه، شأن و نقش و کاری دارد، مسئولیت آن با شما و وزارت علوم و معاونان مربوطه است.
ایشان میگویند دانشگاهیان کشور به اهداف اسلامی، دفاع از ملتهای مظلوم و دفاع از ملت فلسطین پایبندند، خیلی خوب، جهتگیری دانشگاه باید این باشد، در همهی شئونش، با همهی کیفیات و کارها و تلاشهایش، چه تلاشهای علمیاش، چه تلاشهای تحقیقیاش. از جملهی مسائل بسیار مهم و اساسی و درعینحال ظریفِ آقایان مدیران دانشگاهها این است، مواظب باشید مخالفان نظام، دانشگاه را از دست شما نربایند.
بنده از درون دانشگاهها خیلی بیاطّلاع نیستم، من با دانشجوها ارتباط دارم. ارتباط من فقط این نیست که میروم در آنجا مینشینم و سخنرانی میکنم، نه، اینجا در طول سال گروههای مختلف دانشجویی -کوچک، بزرگ، پنج نفره، بیست نفره، پنجاه نفره- میآیند، میروند، حرف میزنند و نامه میدهند. دوستان ما در اینجا جلسه دارند و دربارهی مسائل دانشگاهها حرف میزنند. بنابراین من با دانشگاهها روحاً و قلباً مرتبطم و میدانم در آنجا چه میگذرد. افراد میآیند و از اساتید و درسها میگویند. به بعضی از دوستانی که الان در جلسه حاضرند، من موارد ویژه را حتّی گاهی به زبان آوردهام، مثلا استادی در فلان دانشگاه، دانشکده یا در فلان رشته چه مطلبی گفته است، بنابراین من مطلعم در دانشگاهها چه میگذرد. من احساس میکنم یک سیاست کلان وجود دارد، برای اینکه دانشگاه را از مشت شما بیرون بیاورند، دل شما هم خوش باشد به اینکه دارید مدیریت و ریاست میکنید، درحالیکه درون دانشگاه، گذران کارها آنچنان باشد که در واقع برخلاف همان هدفهایی که شما برای آنها دل میسوزانید، به آن اهمیت میدهید و آنها را اساس میدانید، افراد تربیت شوند و به نامهای گوناگون جریان به وجود بیاید.
بههرحال ما دعا میکنیم، چون کار شما واقعاً سخت است. با اینکه من هیچ وقت رئیس دانشگاه نبودهام و شغل شما را تجربه نکردهام، اما وقتی همینطوری نگاه میکنم، میفهمم کارِ خیلی سخت، خیلی مهم و خیلی حساسی است. انشاءالله خداوند به شما توفیق دهد و کمکتان کند تا بتوانید این کار را هرچه بهتر انجام دهید.
از دوستان دستاندرکار این گردهمایی هم تشکر میکنیم، از آقای دکتر معین، از آقای واعظزاده و دیگر دوستان. کاری کنید که این گردهمایی، صِرف نشستن و گفتن و برخاستن نباشد، واقعاً حرفها و فکرها را عملیاتی کند و پای کار ببرید، انشاءالله خداوند هم به شما کمک خواهد کرد.
والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته
پانوشت:
۱- وزیر وقت علوممنبع: کتاب سایه سار ولایت جلد ۴ صفحه ۲۰۷
پیوند مرتبط: خبر دیدار در پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنهای