بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با اعضای انجمنهای اسلامی دانشجویان سراسر کشور - ۱۳۷۹/۲/۲۸
به جهت افزایش سرعت در بارگذاری آثار منتشرنشدهی حضرت امام خامنهای، از ابتدای سال ۱۴۰۲ شمسی، «روشنی خورشید» متن بیانات ایشان را بدون ویرایش و بررسی منتشر خواهد کرد. انشاءالله پس از بارگذاری کامل آرشیو موجود، مجددا به ویرایش و بررسی این متون خواهیم پرداخت.
تاریخ: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۷۹
شرح:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
اوّلا به همه شما فرزندان عزیزم -جوانان و دانشجویان عزیز- خوشامد عرض میکنم. غیر از احساسات و تفکّر و فهم انقلابی و دینی -که بحمدالله در شما هست- سه نکته در شما وجود دارد که بهنظر من هرکدام به تنهایی مهم است. اوّل اینکه جوانید، دوم اینکه دانشجویید، سوم اینکه عضو انجمن اسلامی هستید. این سه نکته، شما را از دیگر کسانی که همین فکر روشن و انقلابی و همین پایبندی به دین و ایمان و ارزشهای الهی را دارند، ممتاز میکند.
در مورد جوان و جوانی، حرفهای زیادی زدهایم و همه زدهاند. در مورد دانشجوها و اهمیت دانشجویی هم همینطور. و امّا در مورد انجمنهای اسلامی، قبل از هر چیز ابتدا خاطرهای را برای شما تعریف کنم: اوایل انقلاب -شاید دو، سه سال از پیروزی انقلاب گذشته بود- یکی از تحلیلگران خارجی که راجع به انقلاب حرفی زد که بسیاری از رسانهها پخش شد و حتی یک از سران معروف دنیای اسلام هم همان را تکرار کرد. همانطور که میدانید آن روزها مرتّب راجع به انقلاب تحلیل میدادند، حرف میزدند و بحث میکردند، اما آن حرف انعکاسی بیشتر از حرفها و تحلیلهای دیگر داشت. آن حرف این بود که تحلیلگر خارجی گفته بود: «انقلاب ایران از روشهای ویژهای برای تثبیت، پیشرفت و رشد خود بهرهبرداری کرده که بیسابقه است. از جمله این روشها ایجاد انجمنهای اسلامی در میان قشرهای مختلف است. انجمنهای اسلامی هستههای انقلابیِ مؤمنی هستند که انقلاب متّکی به آنهاست.»
دیر فهمیده بودند، اما درست فهمیده بودند. انجمنهای اسلامی در هرجا -چه در دانشگاهها، چه در کارگاهها، چه در بازار، چه در بخشهای دولتی و ادارات گوناگون- عبارت بودند از آن مجموعههای پرانگیزه، با ایمانهای روشن و با احساسات پُرجوش که مثل موتوری همه آن مجموعه را با خودشان حرکت میدادند و پیش میبردند. انجمنهای اسلامیِ دانشجویان هم در طول زمان، کارهای باارزشی را در دانشگاهها انجام داد. در همان بحبوحه پُرکاری و تلاش بیوقفه انجمنهای اسلامی، امام بزرگوار ما جملهای گفتند که تعجب بسیاری از افراد و جریانها را برانگیخت. ایشان گفتند: انجمنهای اسلامی مراقب باشند که در میان آنها اشخاص بیگانهای نفوذ نکنند! امام این مطلب را سال ۶۰ یا ۶۱ بیان کردند.
از جمله خصوصیات امام این بود که ایشان به معنای واقعی کلمه، یک حکیم بود. حکیم به معنای فیلسوف نیست، بالاتر از فیلسوف است. حکیم، همان چیزی است که در قرآن، به پیغمبران و به جناب لقمان، نسبت داده شده است، «آتَیناه الحکمه» . حکمت، یعنی انسان از ظواهری که جلوِ چشم همهی انسانها است، باطنهایی را با دید نافذ خودش مشاهده و آنها را بیان کند. گاهی به نظر، چندان مهم نمیآید، اما در عمل و در مقام مداقّه، انسان مشاهده میکند که بسیار مهم است. این جمله امام از آن جملات حقیقتاً حکمتآمیز بود.
بسیار بعید است که مجموعهای با دشمنهای بسیار پُرکاری که دارد، نقاط قوّتی داشته باشد و دشمن، توجّه خود را روی نقاط قوّت آن متمرکز نکند و برای سلب این نقاط قوّت، سرمایهگذاری نکند. من الان نمیخواهم هیچ قضاوتی راجع به انجمنهای اسلامی در سطح کشور و سطح دانشگاهها بکنم، اما به شما جوانهای عزیزی که مجموعهای از انجمنهای اسلامی را سازماندهی کردهاید، میخواهم اهمیت و لزوم سلامت این انجمنها و پیشروی و پیشگامی آنها را توجّه بدهم. باید پیشرو و خلّاق باشید، خلّاق فکر، خلّاق انگیزه و خلّاقِ ایمان. اوّل در درون خودتان و همزمان -که غیر قابل انفکاک هم هست- در محیط پیرامونیِ خودتان صلاح ایجاد کنید. انسان اگر در درون خودش صلاحی ایجاد کند، از او صلاح میتراود.
عزیزان من! این انقلاب، این حرکت عظیم و این نظامی که براساس این حرکت به وجود آمده، کارهای بسیار زیاد، بسیار بزرگ و بسیار تعیینکننده برای زندگی و تاریخ بشریت در پیش دارد. این راه جز با پای استوار جوانها رفتنی نیست. جوانها باید حرکت کنند و باید پیش بروند. جوانها توانستند انقلاب را پیش ببرند. رهبر ما، امام و نسخه، اسلام بود، اما آن دستگاهِ پیشبرنده، آن نیروی حرکت دهنده و حرکت کننده که مانعها را برطرف میکرد و پیش میرفت، جوانها بودند، جوانها با ایمانشان، با انگیزه و با نیروی جوانی و با نشاطشان.
ما امروز کمتر از اوّلِ انقلاب کار نداریم. امروز آرمانهای ما همان آرمانها ست. البته قدمهای بلندی برداشته شده و پیش رفتهایم، اما به همین نسبت، دشمنان ما هم -دشمنان این هدفها و آرمانها نه دشمنان اشخاص- کارهای زیادی کردند، تبلیغات کردند، شبکههای جاسوسی درست کردند، آدم تراشیدند و فکر ساختند! امروز در دنیای غرب کسانی برای ایدئولوژیتراشی و فکرتراشی هستند، منتها چرا میگویم «فکرتراشی»؟ چون آنها اهداف و مقاصد محافل استکباری دنیا -این کمپانیها، تراستها، کارتلها، صهیونیستها و قدرتطلبهای دنیا- را ملاحظه میکنند و طبق قواره خاص آنها ایدئولوژی میتراشند و افکاری به وجود میآورند.
محافلی و کارهایی دارند و با همه این خواستهای شیطانی توانستند سیاستمداران دنیا و ملّتها را مرعوب کنند، زیر فشار قرار دهند، بسیاری را تطمیع و دهن بسیاری را شیرین کنند و عدّهای را با انواع و اقسام راهها بفریبند، برای اینکه اقتدار امپراتوری عظیم قدرت را در دنیا -که ما اسمش را استکبار میگذاریم- در دست نگه دارند!
حال در بین همه این مجموعهها که بعضی صدایشان در نمیآید، بعضی جرأت نمیکنند، بعضی صدایشان به جایی نمیرسد و بعضی مثل این جوانهایی که میبینید در اطراف دنیا دم از اسلام میزنند، فوراً سرکوب میشوند، یک جا و یک نظام سیاسی هست که با اقتدار، با داشتن بلندگو، با داشتن پایگاه در دنیا، با حضور در سازمان ملل و در مجامع جهانی، نقطه مقابل حرفهای آنهاست. آنها اصرار دارند بر اینکه شبکههای صهیونیستی در کارهایشان موفّق شوند، این نظام در مقابل صهیونیست، ایستاده است! آنها اصرار دارند که هرطور هست، دولت خودساخته جعلیِ خائنِ غاصبِ صهیونیستی را در این نقطه دنیا تثبیت کنند -بسیار کارها هم کردند- ولی این نظام بهطور صریح در مقابل آنها ایستاده است. آنها اصرار دارند در همه امور دنیا، در همه دریاها و در همه گذرگاهها و تنگههای حسّاس دنیا دخالت کنند که یکی از آن تنگهها هم تنگه هرمز است. شما نگاه کنید، در همه این تنگههای حسّاس، امریکا، صهیونیستها و امثالشان، انگیزهها و حضوری دارند، برای اینکه آنها را در اختیار خودشان نگه دارند!
این نظام در مقابل خواستهای استکبار ایستاده است، نظامِ قوی، مردمِ بانشاط، ملتِ جوان، اکثریتِ بزرگی از جوانها در این کشور با حاکمیت دین، و کسانی در رأس نظام که نه از قدرت و نه از بمب اتم و توپ و تشر کسی میترسند! حرفشان را صریح میزنند. این برای آن حرکتِ استکباریِ بلندمدّتی که شاید صد و پنجاه سال است در دنیا راه افتاده -استعمار کردند و دست به جنایتها و آدمکشیها زدند- یک نقطه اشکال است. لذا پیداست که با این نظام، دشمنند. دشمنی با این نظام، امر واضحی است. اصرارشان هم این است که نقاط قوّت این نظام را از آن سلب کنند. حال جای این بحث نیست، چون این بحث از بحثهای طولانی است. خودِ شما باید بروید تحلیل کنید و ببینید چه کار میکنند، هدفهایشان چیست و روی کدام نقاط، انگشت گذاشتهاند.
این کارِ شما جوانها، دانشجویان و محافل دانشجویی است که به این مسائل بپردازید و بسیار هم مهم است، اما آن که من میخواهم بگویم، این است که یکی از جاهایی که حتماً مورد توجّه آنها بود، همین هستههای بسیار مؤمن و مؤثّر و کارآمد و تأثیرگذار و درخشان در مجموعهی ملت ایران، یعنی انجمنهای اسلامی بود. میخواستند اینها را با هوچیگری از میدان خارج و حضورشان را کمرنگ کنند که البته شما آن سالها را یادتان نمیآید. در یک دوره، یک عدّه از همینهایی که شما در گوشه و کنار بعضی از حرفهایشان را میشنوید -از همین قبیل افراد یا خود همین افراد- جنجالهایی راه میانداختند که انجمنها چه میگویند، در فلان اداره، انجمن اسلامی چه کاره است و در کجا چگونه است! با اصل انجمنهای اسلامی مخالفت میکردند، در جاهایی هم توانستند تضعیف کنند، در جاهایی هم در انجمنها نفوذ کردند!
عزیزان من! میخواهم بگویم شما که بخشی از تمام انجمنهای [اسلامی] هستید، خودتان را از لحاظ فکری و از لحاظ روحیهی ایمانی تقویت کنید و بدانید اگر رابطهی شخصی خودتان با خدا را مستحکم و زیاد کنید، این رابطه را بین خودتان و خدا شفاف کنید و به او متوجّه شوید، آن وقت مصونیتی پیدا خواهید کرد که دشمن نمیتواند نه شما و نه محیط پیرامون شما را مورد تعرّض، تطاول و دستبرد قرار دهد. غالب اشکالاتی که در کار ما پیدا میشود، از اوّل ناشی از لغزشهای شخصیِ یک نفر، دو نفر، سه نفر است. مثل اینکه -فرض بفرمایید- یک موجود ذرهبینیِ خطرناک، وارد یک دانه از دانههای انار شود، که در مجاورت هوای فاسد و خراب، آن را از درون خراب میکند، بعد بنا میکند اطراف آن را هم همینطور خراب کردن! هرجا را ما دیدیم، اینگونه بوده است.
من چند سال قبل از این، خطاب به مجموعهای از انجمنهای اسلامی که اجتماعی داشتند، پیام مکتوبی فرستادم و به این نکته اشاره کردم. گفتم مواظب باشید چرب و شیرین دنیا شما را غافل نکند. اگر مواظب بودند و اگر بعد از این مواظب باشند، فساد پیش نمیآید. رابطه خود را با خدا قوی کنید. شما جوانید و دلهایتان نورانی است، شما پاکید، میتوانید. برای اینکه بتوانید این هدفهای بزرگ را در این کشور تحقّق ببخشید، بایستی انگیزه، نیرو، ایمان، نشاط، علم و تخصّص در خودتان به وجود آورید. سلامت جسمانی، سلامت فکری، سلامت روحی و ایمانی، بر روی دوش شما جوانان، بنایی به وجود خواهد آورد که بزرگترین قدرتهای دنیا هم نمیتواند از شکوه آن بنا بکاهد، یا با آن مقابله و مبارزه کند.
از خدا کمک بخواهید و با مسائل سیاسی بهصورت خدایی و صادقانه برخورد کنید. مطالبات حقیقی انقلاب را شناسایی کنید و ببینید انقلاب از ما چه چیزی مطالبه میکند، کمااینکه اشتباه در مطالبات گوناگون -درخواستها، خواستها و شعارها- اشکالات بزرگی بهوجود میآورد. من به شما این کلمه را عرض کنم: درخواستهای رهبری -که یک خدمتگزار و یک طلبه ضعیف، بیش نیستم- مطالبات و درخواستهایی که من به اقتضای مسئولیت خودم دارم، باید شناخته شود. نباید با مطالبات دستهها و گروهها و جناحهای سیاسی مخلوط شود. باید دید ما چه میخواهیم و دنبال چه هستیم و هدف چیست؟ اینها بسیار مهم است. اینها آن چیزهایی است که انشاءالله میتواند شما جوانهای عزیز را در صراط مستقیم الهی پیش ببرد.
امیدوارم که موفّق و مورد توجه حضرت ولیّعصر ارواحنافداه باشید. امیدوارم که برای انقلاب، ذخیرههای ارزشمند و مطمئنی باشید. انشاءالله خداوند عواقب کار و تلاش همه شما را به بهترین وجهی شکل دهد و شما را سربازان حقیقی اسلام و سربازان حقیقی امام زمان قرار دهد.
والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته