پیام منتشر نشده آیت الله خامنه ای به سمینار یزرگداشت علامهی فقید سید محمدحسین طباطبایی-۱۳۶۱/۸/۲۱
بیست و چهارم آبان ماه مصادف است با سالگرد رحلت حضرت علامه سید محمدحسین طباطبایی. به همین مناسبت «روشنی خورشید» متن پیام منتشرنشدهی حضرت آیتالله خامنهای به سمینار بزرگداشت علامهی فقید سید محمدحسین طباطبایی در نخستین سالگرد رحلت ایشان را منتشر میکند.
مخاطب: علما، فضلا و فرهیختگان شرکتکننده در سمینار بزرگداشت علامه طباطبایی
تاریخ: ۲۱ آبان ۱۳۶۱
شرح:
بسماللهالرّحمنالرحیم
اکنون که یک سال از ارتحال فقید بزرگ اسلام، حضرت استاد آیهالله علامه سید محمدحسین طباطبایی میگذرد، جای آن است که یاد گرامی این حکیم الهی و این فقیه پرهیزکار و این مفسّر قرآن و این اسلامشناس بزرگ در خاطرهی نسل کنونی انقلابی ما پایگاه شایستهی خود را باز یابد و در هنگامهی شور و شوق عاشقان لقاءالله که ذخیرهی هستی را با اشتیاق تمام نثار اسلام و قرآن میکنند، مشعل اندیشهی ژرف و راهنمای او، در آیینهبندان روزگارِ تجدید شکوه و عظمت اسلام، تابناکتر از همیشه جلوهگری کند.
امید است که این مجمع دانشپژوهان و حکمتشناسان آگاه بتواند نقش بزرگ خود را در ادای این واجب تاریخی به تمام و کمال ایفا کند و یاد زندهی آن مرد علم را در خاطرهی روزگار ما زندهتر و برجستهتر سازد.
حقیقت آن است که انقلاب اسلامی کبیر ایرانیان در این روزگار، در مبنا و ریشه، یک انقلاب فرهنگی و مبتنی بر احیای ارزشهای فرهنگی اسلام است. همهبُعدی بودن این انقلاب، ناشی از آن است که اندیشهی اسلام، یعنی محور این فرهنگ آسمانی و الهی، اندیشهای همهبُعدی است که به انسان از جوانب مختلف مینگرد و به جنبههای مادی زندگی وی نیز در کنار جنبههای معنوی آن بها میدهد. به سخنی کوتاه میباید گفت: انقلاب ما به معنای حاکمیت اسلام بر ذهن و بر عمل انسانها ست و اسلام که همان رهاورد پیامبران الهی برای بشر است، یک حقیقت فرهنگی است، یک ایمان است که از آن شیوهی زندگی درست و بهنجار انسان میتراود و جوانه میزند.
در این انقلاب، واقعیّتهای زندگی، یعنی روشهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی همه ساخته و پرداختهی آن ایمانند، پس در چنین انقلابی مهمتر از همه، بازپسگرفتن ارزشهای اصیل فرهنگی و معنوی از دست تطاول روزگاران گذشته و بازگرداندن ریشههای فکری و عقیدتی آن ایمان فعال و سازنده به فضای جامعه و به حریم دلهای مردم است. در این انقلاب همهی تلاشهای اقتصادی و سیاسی و نظامی و غیر آن باید بر مبنای این تجدید بنای ایمانی و فرهنگی صورت گیرد و از آن جدا نماند که جدا ماندن از آن، انحراف و در نهایت مرگ این انقلاب را معنی میدهد.
با چنین تلقیای از انقلاب میتوان شخصیت علامهی فقید بزرگوار زمان ما را به درستی ارزیابی کرد و جایگاه حقیقی او را در مجموعهی عظیم این انقلاب به درستی شناخت. او مجموعهای از معارف و فرهنگ اسلام بود، فقیه بود، حکیم بود، آگاه از اندوختههای فلسفی شرقی و غربی بود، مفسّر قرآن بود، از علوم اسلامی یعنی علومی که از اسلام نشأت گرفته یا از آن تغذیه کرده است مطلع بود، از اصول، از کلام، از ادبیات، از نجوم و هیأت و ریاضیات و از برخی علوم بینامونشان دیگر.
شخصیت او در لابلای این دانستنیهای بسیار به کمک ریاضتی مداوم و درازمدت، پرورده، صیقل یافته و پرداخته شده بود. از کسانی بود که تنها مکتب جامعی چون اسلام میتواند امثال او را در دامان پربرکت خویش پرورش دهد، چهرهی معنوی او، سیمای پرصلابت مردی بود که ایمانی استوار و عرفانی راستین را با دانشی گسترده و عمیق توأم ساخته و با آمیزهی شگرف وجود خویش ثابت کرده بود که اسلام میتواند سوز درون دلسوختگان شیفته را با عقل راسخ فرزانگان فرهیخته یکجا گرد آورد. او، تلاش و جهاد بیانتها و خاموشنشدنی خود را هم به این معجون الهی در آمیخته بود. در یکی از حسّاسترین دورانهای حیات اسلام و تشیع، جانانه به دفاع از حریم معنویت اسلامی و حکمت و معرفت الهی برخاسته و مفاهیم زیبای اجتماعی اسلام را از آیات کلام الهی استخراج کرده و به عرضهی کامل و جامع اسلام پرداخته بود. او مدافعی استوار از ارزشهای فرهنگ اسلام در برابر بساط نیرنگ مکاتبی بود که با بهرهگیری از انواع شیوهها و ترفندها بر این فرهنگ الهی تاختن آورده و به تدریج رابطهی دلها و مغزها را در بخشهایی از جامعه، از چشمهسار زلال آن گسسته بودند. او که در حوزهی علمیهی قم، در شمار درخشندهترین گوهرها بود و به آن مدرسهی اسلامی پربرکت، ارزش میبخشید، تنها به آن حوزه محدود نشده بود و به تدریج در همهی حوزههای علمی و در همهی محافل اسلامی و در سطح وسیع جامعه حضور خود را مجسمتر و برجستهتر میساخت، معارفی که از زبان و قلم او بر صفحهی دلها و کاغذها نقش بسته بود از صدها و هزارها زبان و با صدها و هزارها بیان در همهجا منتشر میگشت و به همهکس علم و معرفت میآموخت.
اکنون این چراغ برافروخته و روشنیبخش به خاموشی گراییده است؛ اما، خورشیدِ طلوعکرده و عالمافروز اسلام میرود که همهی زوایا را در این کشور فرا گیرد. جامعهی امروز به سمت همان سرمنزلی پیش میرود که او در اندیشهی بلند خود آن را میدید و به سوی آن برمیانگیخت. در پیشاپیش این کاروان مردی از سلالهی انبیاء و رهبری از زمرهی عاشقان و عارفان بالله، فقیهی بزرگ و اسلامشناس راه را میپیماید و هدف را مینمایاند؛ عطر دلآویز دنیای انبیاء و اولیاء به مشام میرسد؛ آخرت با دنیا در آمیخته و بهشت الهی دریچهای به سوی زمین گشوده است. هنگامه، هنگامهی اولیاء و فقها و عرفا است و جای آن فقیه و عارف و سالکی که اکنون به یاد یکمین سالگرد رحلتش گرد آمدهایم خالی است.
استاد علامهی بزرگوار ما باید با گسترش میراث فرهنگی گرانبهایی که گرد آورده و اندوخته بود در جامعه حاضر و شاهد بماند و سرانگشت اشارت او راه درست را به همهی راهروان بیاموزد، این مهم به عهدهی دانشپژوهان و معرفتپروران است و امید که این مجمع بزرگ و محترم از عهدهی سهم خود در این تکلیف به خوبی برآید.
والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته
سید علی خامنهای
رئیسجمهوری اسلامی ایران
۱۳۶۱/۸/۲۱
منابع:
۱- روزنامهی «جمهوری اسلامی» شمارهی ۱۰۰۱ صفحهی ۱۲
۲- کتاب «پیام: مجموعه پیامهاى جناب آقاى سیدعلى خامنهاى» منتشرشده توسط «وزارت ارشاد اسلامی» صفحهی ۱۰۰