بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با اساتید بسیجی دانشگاهها - ۱۳۸۰/۷/۱۸

به مناسبت ۳۱ خرداد، روز بسیج اساتید، «روشنی خورشید» متن بیانات منتشرنشده حضرت امام خامنهای در دیدار با اساتید بسیجی دانشگاهها در سال ۱۳۸۰ را منتشر میکند.
مخاطب: اساتید بسیجی دانشگاهها
تاریخ: ۱۸ مهر ۱۳۸۰
شرح:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
به مجموعهی اساتید عزیز، مؤمن، جوان و انقلابی که در اینجا تشریف دارند، خوشآمد عرض میکنم. انشاءالله تلاش و روحیهی بسیجی و ایمانیای که در شما وجود دارد، بتواند در حرکت علمی اسلامی صحیح کشور نقش بسزایی ایفا کند.
فرهنگ بسیج و بسیجی -با این معنایی که ما امروز آن را به کار میبریم- یکی از پدیدههای بسیار مبارک انقلاب اسلامی است. بسیج، یعنی حضور ناشی از ایمان و اخلاص و انگیزهی دینی و ایمان صادقانه در هر میدانی که انسان احساس میکند کارآیی و توانایی حضور در آن میدان را داراست. از اول انقلاب تا امروز، هر جا که این حالت و انگیزه و اقدام مشاهده شده، خیرات و برکات آن بینهایت بوده است. فرق نمیکند؛ در هر میدانی ممکن است این حالت پیش بیاید؛ که نمونهی بارز آن، میدان جنگ بود. هرکس که احساس کرد میتواند در آن میدان نقش ایفا کند، نه نگاه کرد سنّش چقدر است، نه نگاه کرد شأن اجتماعیاش چه اندازه است، نه نگاه کرد سود مادی او چیست وبا این حضور و اقدام، آیندهی او چگونه رقم خواهد خورد، با همان انگیزهی صادقانه و معنوی و انقلابی، در آن میدان حضور پیدا کرد؛ این شد بسیج و شد تعیینکننده.
یقین بدانید اگر بسیج نبود، ما در مقابل جنگ تحمیلی عراق بر ما، یکی از آن ننگهای بزرگ تاریخی را برای تاریخمان شاهد میبودیم. تنها کلید حل مشکلات جنگ -که خود مشکل جنگ، از همهی مشکلاتی که پیرامون و در دل آن وجود دارد، بزرگتر است- بسیج بود. حل مشکل جنگ بدون حضور بسیجی ممکن نبود.
در همهجا، این اخلاص و ایمان و انگیزه و اقدام، متصوّر است. در وادی علم و معرفت و پیشرفت و نوآوری و خلاقیت علمی و تعلیم و تدریس هم عیناً وجود دارد؛ نمونهاش مجموعهی اساتید مؤمن ما در دانشگاهها هستند. البته مجموعهی بسیج منحصراً کسانی نیستند که در دانشگاههای ما از ایمان و انگیزهی معنوی برخوردارند. بحمدالله امروز فضای دانشگاههای کشور شاهد اساتید بسیار فراوانی است که دارای ایمانند. ما خوشحالیم که بحمدالله این عنوان و این فرهنگ، در محیط تدریس دانشگاهها هم به صورت بارزی خود را نشان میدهد. این میتواند برای دانشگاهها منشأ برکاتی باشد.
دانشگاه خیلی مهم است. علم برای یک کشور خیلی مهم است. فهمیدن این که کدام علم و چگونه تلاش علمیای برای یک کشور میتواند آیندهساز باشد، خیلی مهم است. یک ملت هنگامی میتواند در میدان علم شأنی کسب کند که در این زمینه حرفی برای گفتن تولید کند. نگاه کردن به علم دیگران و حداکثر فراگرفتن آن، آن هم در حدّی که آنها مصلحت میدانند تعلیم بدهند و در اختیار دیگران قرار دهند، هیچ افتخار علمی برای کشور به وجود نمیآورد. علم را باید کشف و تولید کرد، البته ابزار آن، عالم شدن است. پس از آنکه یک ملت توانست علم دیگران را فرا بگیرد و وارد میدان علم بشود، آنگاه خودش باید علم تولید کند. این یک جهاد میخواهد. کسی که چشمش به آیندهی مادی خود است و چند سالی که -معلوم نیست چقدر هم خواهد بود- زندگی میکند و به فکر تأمین آن است، نمیتواند خودش را در این جهاد، مخلصانه و خالصانه وارد کند.
ما مشاهده میکنیم که در فرهنگ برخی از مردم ما، در میدانهایی جای تلاش و تن به آب و آتش زدن است، اما در میدان علم کأنّه به چنین تلاشی معتقد نیستند! این نمیشود؛ در میدان علم باید تن به آب و آتش زد و کار کرد؛ این یکی از مظاهر بسیج علمی است. عامل عمدهی اقدام هم میتواند همین مجموعهی برادران و خواهران اساتید مؤمنی باشد که در دانشگاه مشغول تعلیمند.
با این نگاه، بنده مجموعهی بسیج اساتید را یک مجموعهی نظامی نمیدانم؛ چون مفهوم نظامیگری اصلا در معنای بسیج نیست. بسیج، یعنی [در طبق اخلاص گذاشتن] همهی توان و نیرویی که انسان میتواند در این میدان در طبق اخلاص بگذارد و تقدیم کند؛ یعنی اقدام، آن هم اقدام مؤمنانه و خالصانه و با انگیزه. اگر آن میدان، میدان جنگ بود، بسیج یک مجموعه نظامی میشود و از نظامیها بهتر هم میجنگد. اگر آن میدان، میدان علم بود، بسیج علمی میشود. مجموعهی بسیج اساتید، یعنی مجموعهای که میخواهند کارِ بایستهیِ دانشگاهِ یک ملت سربلند و مؤمن و مستقل را به او تقدیم کنند. البته این فقط در صورتی امکانپذیر است که دل از ایمان به خدا لبریز باشد. یعنی این انگیزه فقط میتواند از این سرچشمه، به درستی و در راه صحیح تغذیه شود و حرکت کند. توصیهی من این است که هرچه ممکن است، این مجموعهی اساتید بسیجی را -با همین نام- توسعه دهید. برادران و خواهران و اساتید مؤمن را -که امروز بحمدالله در دانشگاههای ما زیادند- در این مجموعه بدانید و بشناسید و وارد کنید.
مجموعهی دستگاههای دولتی هم باید برای تلاش و تحرک و پیشرفت اینها، میدان را باز کنند. امروز ما اساتید جوان، تحصیلکرده، باسواد، بااستعداد، سرشار از نیرو و لبریز از عشق به کار، فراوان داریم. اینها را نباید پشت در نگه داشت. اینها را باید وارد میدان کار علمی کرد تا بتوانند حداکثر بهرهی ممکن را به این ملت ببخشند. علم هم با نیروی جوانی و همراه با ایمان، کیفیت بهتری پیدا میکند و امروز -عزیزان من! - کشور ما به این احتیاج دارد! امروز کشور ما به تلاش شما احتیاج دارد.
از اینکه دستاندرکاران این مجموعه که تلاش کردند و این مجموعهی برگزیده و نخبه را دور هم جمع کردند، خیلی تشکر میکنم. این خیلی باارزش است؛ اما -همانطور که عرض کردم- هر چه ممکن است سعی شود شعاع این نورانیت و معنویت گستردهتر شود.
شما باید بتوانید در کلاسها، درس علم را با درس ایمان همراه کنید. اعتقادم این است که انتقال ایمان به فکر و دل دانشجو و دانشآموز از طریق درسهای غیر مستقیم دینی، میسّرتر و طبیعیتر است تا درسهایی که منحصراً برای معارف دینی است. درس معارف دینی، معرفت دینی را میدهد، اما ایمان و عشق دینی گاهی در درسهای غیر معارف دینی به ذهن دانشجوی شما راحتتر منتقل میشود. این را قدر بدانید و از این فرصت بسیار والا استفاده کنید.
امیدواریم خداوند متعال به همهی شما توفیق دهد و تأییدتان کند و به مسئولان هم توفیق دهد تا انشاءالله به اساتید مؤمن و جوان و پرانگیزه و پرتحرک در سطح دانشگاههای کشور، فرصت کار و تلاش و فعالیت بدهند و بتوانند هر چه بیشتر دانشگاهها را به سمت ایجاد یک دانشگاه حقیقتاً اسلامی رهنمون شوند.
والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته
منبع: کتاب «دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان» جلد هفتم؛ انتشارات نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها