بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با نمایندگان ولى فقیه در دانشگاهها - ۱۳۸۰/۶/۲۶

در تاریخ ۲۶ شهریور ماه ۱۳۸۰ حضرت امام خامنهای در دیدار با مسئولان نهاد نمایندگی ولی فقیه و مدیران گروههای معارف اسلامی دانشگاههای سراسر کشور با اشاره به حوادث ۱۱ سپتامبر امریکا، با تاکید بر اینکه هرگونه محکومیت جهانی در کشتار انسانها باید بدون تبعیض باشد خاطرنشان کردند: چرا دنیا چشمان خود را در برابر جنایات صهیونیستها در فلسطین اشغالی بسته و در مقابل این فاجعهآفرینی سکوت اختیار کرده است. «روشنی خورشید» متن این بیانات را منتشر میکند.
تاریخ: ۲۶ شهریور ۱۳۸۰
شرح:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
انشاءالله خداوند متعال شما برادران و خواهران عزیز را که سرگرم یکی از کارهای مهم در کشور هستید، مشمول هدایت و عنایت و توفیق و دستگیری خودش قرار دهد. اینکه عرض میکنیم «یکی از مهمترین کارها»، از دو جهت است: یکی اینکه نفس تبلیغ دین -بخصوص در بین قشرهای جوان- یکی از مهمترین کارهاست و اساس تعلیمات قرآن، در ایجاد معرفت سراسری و ایمان همگانی انسانها ست. اساس «لیظهره علی الدّین کلّه»، «هذا بیان للنّاس» و «هذا بلاغ للنّاس» بر تبیین است. بلاغ، رساندن، بیان، آشکار کردن و تبیین کردن، اساس برنامهی راهبردیِ اسلام است. آن مواقعِ ضرورت است که انسان میبیند غیر از مسألهی بیان و تبیین، روشهای دیگری هم وارد میشود، ولی اساس بر بیان است. در آغاز کار وقتی انسان بررسی میکند، میبیند اگر اشکالی وجود دارد، غالباً از گرههایی حاصل میشود که ناشی از عدم تبیین است. چیزی برای انسان مبهم میماند، میشود یک گره، گرههای بعدی هم بر او افزوده میشود، میشود یک چیز مشکل، یک کوه در مقابل حرکت معرفتی و ایمان او. یا انسان به هوس و لغزشگاهی برخورد میکند، بیان نصیحتگر به او کمک نمیکند، لذا میلغزد. اگر نگاه کنید، میبینید همهی اشکالات دنیا، یا ناشی از جهالت است، یا ناشی از غلبهی هوسهای شیطانی است، هر دوی اینها هم بر اثر کمبود بیان و تبیین است. پس مسألهی تبیین و بخصوص تبلیغ در بین قشرهای جوان -به ویژه جوانهایی که دانشپژوه و اهل علم و تحصیل اند- خیلی مهم است و شما مشغول این کار هستید.
جهت دوم، اهمیت مسألهی دانشگاههاست. دانشگاه برای کشور همیشه اهمیت داشته است، امروز از جهات گوناگون اهمیت مضاعف دارد. چرا اهمیت مضاعف دارد؟ ما به نیروی انسانیِ کارآمد، ماهر، عالم، زحمتکش، پرانگیزه و مؤمن احتیاج داریم، اینها کجا تربیت میشوند؟ عمدتاً در دانشگاهها. پس حضور در دانشگاههای کشور، برای تبیین معارف اسلامی و انتقال اخلاقیّات و موعظهی حسنه، یکی از مهمترین کارهاست، این کار را شما دارید انجام میدهید. بنابراین مجموعهای که به عنوان نهاد نمایندگی در دانشگاهها معروف است، یکی از مجموعههای بابرکت و مورد نیاز و بسیار مفید و کارآمد است. هم خود شما وظیفه دارید این مجموعه را حفظ و تکمیل کنید، هم مسئولان دانشگاهها و کسانی که در امور وزارتخانههای علوم و پزشکی و غیره دستاندرکارند، موظفند به شما کمک کنند.
نکتهای که در اینجا وجود دارد، عبارت است از هدایت رفتاری، همین حرفی که بین همهی ما معروف است که «کونوا دعاه النّاس بِغَیْر السنتکم»، دعوت با عمل و رفتار، به این کار باید خیلی اهمیت داد. دعوت با عمل، هم به معنای دعوت با رفتار حسنه است -یعنی اخلاق خوش، رفتار پارساگونه و پرهیزکارانه، همراه با مناعت و عقل و خردمندی- هم رفتار و گفتار برخاستهی از علم، لذا باید عالمانه حرف زد و عمل کرد. کسانی که در طول سالهای متمادی حکومت پهلویها علیه روحانیت کار میکردند، بیشترین تلاش آنها این بود که روحانیت را، هم از جنبهی علمی و هم از جنبهی عملی و اخلاقی و رفتاری مورد خدشه قرار دهند، جهتگیریهای تبلیغات آنها این بود. بعد که مسائل مبارزات و نهضت اسلامی و انقلاب پیش آمد، در هر دو زمینه روحانیت نشان داد که درخشنده است، لذا دلها جذب شد. اگر این درخشندگی مورد تردید قرار بگیرد، چنانچه دوباره تبلیغات شروع هم نشود، موجب خواهد شد که همان آثار گذشته مترتب شود.
مسألهی مهم، مسألهی درسهای معارف است -چه کتابهای معارف، چه اساتید درس معارف- که هیچ نباید دستکم گرفته شود. لازم است که این کتابها بهطور موسمی و فصلی مورد توجه و تجدید نظر قرار بگیرد، احیاناً مطلبی است که نیاز زمان است و امواج و افکاری است که در جامعه روزبهروز پیش میآید، اینها باید منعکس شود. این کتابها اگر خوب تنظیم شود، بهترین تبلیغ است. باید کاری کرد که کلاس درس معارف، کلاس علم و معرفت و شوق و ذوق و محبت باشد، این، هم به عهدهی کتابهاست، هم به عهدهی اساتید معارف است، و هم البته به عهدهی کسانی که تنظیم میکنند و ترتیب میدهند.
نکتهی بعدی، ارتباط با دانشجویان است. این مجموعههای دانشجویی مثل فرزندان شما هستند، باید با اینها مثل فرزند برخورد کنید. با وجود اینکه ممکن است اختلاف سلیقه هم داشته باشند، اما همینقدر که در پایهی فکری و عقیدتی، به مبانی اسلام و نظام معتقدند، خوب است. باید رفتار پدرانه، محبّتآمیز، هدایتگرانه و همراه با ملاطفت و نیز صراحت وجود داشته باشد. اگر در کارهایشان عیوبی وجود دارد، برطرف و تذکر داده شود، و اگر زیباییها و نیکیهایی در کارشان هست، مورد تشویق قرار بگیرد و به آنها کمک شود. سعی بشود که مجموعههای دانشجویی با اینکه ممکن است قالبهای تشکلی خودشان را حفظ کنند، اما دلهایشان به هم نزدیک شود، بخصوص در مبانی و اصول اساسی نظام به هم نزدیک و از حالت تقابل خارج شوند. البته کسانی هستند که در این مجموعهها با شور و شوق و علاقه و احساسات و انگیزههای عمیقتر و بیشتری وارد میدان میشوند -که بلاشک در خور تقدیر است- در این جهت هم ارتباط با دانشجویان، باید ارتباط همگانی و پدرانه باشد. من بارها به دوستانی که در مجموعههای دانشجویی فعال هستند، این نکته را عرض کردهام که با دانشجویان باید غمگسارانه برخورد کرد. بارها گفتهام که در مسجد -که پایگاه روحانی، مسجد است- میتوان ترتیبی داد و شکلی را به وجود آورد که جاذبه داشته باشد. بیایند مشکلاتشان را با شما در میان بگذارند، درددلهایشان را بگویند و گرههایشان را مطرح کنند تا با سر انگشت معرفت و درایت شما بازگشوده شود. انشاءالله این مجموعهی عزیز و مفید روزبهروز توفیقات بیشتری داشته باشد.
چند نکته دربارهی قضایایی که اخیراً در بعضی شهرهای امریکا پیش آمد، عرض بکنم. ما طبق نظر اسلام -که نظر قطعی ماست- کشتار انسانها و قتل عام مردم را محکوم میکنیم. فرقی ندارد که این کشتار دسته جمعی در هیروشیما و ناکازاکی باشد، در قانا و صبرا و شتیلا باشد، در دیر یاسین باشد، در بوسنی و کوزوو باشد، در عراق باشد، یا در نیویورک و واشنگتن باشد. فرقی نمیکند، وسیله و ابزاری که برای کشتار از آن استفاده میشود، بمب اتم باشد، موشک دور برد باشد، وسایل میکروبی و سلاحهای شیمیایی باشد، سلاحهای ساختهشدهی از زبالههای اتمی باشد، یا هواپیمای مسافربری و یا هواپیمای جنگی باشد. فرقی نمیکند، آن کسانی که طراح این کشتار دستهجمعی و قتلعام هستند، دولتها باشند، سازمانها باشند، یا افراد نفوذی باشند. فرقی نمیکند، آن کسانی که کشته میشوند، مسلمان باشند، مسیحی باشند، یا انسانهای معمولی باشند. عمل، فاجعه آمیز است، هرجا و به وسیلهی هر کس باشد. اگر این کارها محکوم است -که محکوم است- در همه جا محکوم است، نباید تبعیض وجود داشته باشد. ما، هم این عمل را محکوم میکنیم، هم عمل امریکاییها در هیروشیما را محکوم میکنیم. اگر خدای نکرده فاجعهی مشابهی را در افغانستان بهوجود بیاورند، آن را هم محکوم میکنیم. جان انسانها باید از اینگونه تعرضها محفوظ باشد. امروز رژیم صهیونیستی مثل پنجاه سال گذشته، در داخل فلسطین مشغول چنین فاجعه آفرینیهایی است، همهی اینها محکوم است.
نکتهی دوم این است که قدرت و حکومتی مثل امریکا -که خودش را نامزد کدخدایی دهکدهی جهانی میکند- تا این حد در ادارهی امنیت داخلی خودش آسیبپذیر است. این قدرتها با همهی قبض و بسطی که در سراسر دنیا میکنند، اینطور نقاط ضعف دارند و آسیبپذیرند. کشوری مثل امریکا، اینگونه مأمن خطرناکترین تروریستها قرار بگیرد و یک ساعت یا بیشتر، آسمان آن کشور در اختیار هواپیماهای تروریستها باشد، علت چیست؟ اگر این روشهای توسعهطلبانهای که امروز امریکاییها در دنیا دارند و همیشه ابرقدرتها داشتهاند، کنار گذاشته میشد و به مسائلِ خودشان و مسائل ضروری یک ملت میپرداختند و به محدودهی زندگیِ خودشان قناعت میکردند، این وقایع پیش نمیآمد. امروز هم اگر دولت ایالات متحدهی امریکا با آمدن به پاکستان و لشکرکشی به افغانستان، به فکر این باشد که قدرت خودش را در این منطقه و منطقهی قفقاز و آسیای میانه توسعه دهد، باز همین مشکلات روزافزون برایش خواهد بود. زیادهطلبی دولتها نه فقط برای ملّتها و کشورهای ضعیف، بلکه برای خود آنها هم چنین ضایعات بزرگی را بهوجود میآورد.
یک نکتهی دیگر در این زمینه این است که متأسفانه امواج تبلیغاتی امریکا، افکار عمومی را به شدت علیه مسلمانها تهییج کردهاند، این یکی از آن کارهای بسیار زشت و احیاناً منتهی به فاجعه است. چرا باید مسلمانها را متهم کنند؟ مسلمانها در سرتاسر دنیا و حتّی در خود امریکا هم در بسیاری از موارد مظلوم واقع شدهاند. در اروپا، مسلمانهای بوسنی و هرزگوین و کوزوو، در خاورمیانه، مسلمانهای فلسطین و لبنان، و در مناطق دیگر دنیا، مسلمانها همیشه مورد ظلم قرار گرفتهاند، چرا باید انگشت اتهام را متوجه مسلمانها کنند؟ در این قضیه، جامعهی اسلامی هیچ گناهی ندارد. یک نفر را که مسلمان است، متهم میکنند که او این کار را کرده است. ما نمیدانیم که کار اوست یا نه، ممکن است کار او نباشد یا باشد، اما چطور میتوان کار یک فرد را به همه تعمیم داد؟ در قضایای مشابه، اگر کسی چنین فاجعهای را آفریده باشد، چنانچه پیرو مذهبی باشد، آیا همهی اهل آن مذهب را متهم میکنند؟ امروز صهیونیستها زشتترین فجایع و قساوتآمیزترین جنایتها را انجام میدهند، آیا باید یهودیهای دنیا را متهم کرد؟ نه، ما در کشور خودمان یهودیان زیادی داریم که مثل بقیهی شهروندان زندگی میکنند. چرا کار یک فرد را -اگر به فرض راست باشد- به دیگر مسلمانها تعمیم میدهند؟ به اعتقاد ما این موج ضد اسلامی و ضد مسلمانی در امریکا و در بعضی از کشورهای دیگر، کار صهیونیستهاست، آنها هستند که رسانهها را در اختیار دارند، آنها هستند که از اسلام همیشه ضربه خوردهاند و با اسلام دشمن آشتیناپذیرند.
نکتهی دیگر، مسألهی افغانستان است. این ملت مظلوم آیا بناست بار دیگر پایمال شود؟ بیست و پنج سال است که افغانیها دچار مشکلات سختند، یک روز شوروی، یک روز جنگهای داخلی، امروز هم باز عامل جدیدی وارد زندگی مردم افغانستان بشود و این مردم مظلوم را زیر فشار ضربات سخت و قساوتآمیز جنگ قرار دهد، به صرف اینکه چند نفر ممکن است عامل این کار بوده باشند، که همین هم معلوم نیست. خیلی از قرائن نشان میدهد حادثهای که در امریکا اتفاق افتاد، طراح و کارگردان اصلی آن، کسان دیگری بودند. نوع کار، متناسب با خُلق و خوی صهیونیستهاست، حالا گیرم که چند نفر مسلمان را هم -دانسته یا ندانسته- وارد شبکهی جهنمیِ خودشان کرده باشند. بر فرض که این اتهام درست باشد و یک نفر یا جمعی در این قضیه متهم باشند، مجوز نمیشود که ملت افغانستان مورد فشار و ظلم قرار بگیرند.
مسألهی دیگر این است که امروز از این حادثه بیشترین سوءاستفاده را صهیونیستها میکنند. به مجرّدی که این حادثه اتفاق افتاد، صهیونیستها در سرزمینهای فلسطین مظلوم و مجروح، به کار خود شدت بخشیدند، دنیا هم ساکت تماشا میکند! چرا دنیا این همه ظلم را تحمل میکند؟ مگر کشتار مردم در یک نقطهی از دنیا با نقطهی دیگر تفاوت دارد؟ مگر خانوادهی کسانی که در فلسطین به قتل میرسند، با خانوادهی کسانی که در نیویورک از دست میروند، تفاوت دارند؟ هر دو خانوادهاند، هر دو زن و بچهاند و هر دو داغدارند. همدردی با داغدارها در همهی مناطق دنیا امر لازمی است. چرا دنیا در مقابل این فاجعهآفرینی ساکت است؟ وظیفهی مسلمانهاست که اعتراض خودشان را به عملیاتی که صهیونیستها با سوءاستفاده از این فرصتی که برایشان پیش آمده و افکار عمومی دنیا به یک طرف متوجه است و دارند در سرزمینهای اشغالی با مردم فلسطین انجام میدهند، صریح و علنی اعلام کنند.
این مشکلات برای دنیای امروز ناشی از بیعدالتی و تبعیض است. منشأ بیعدالتی و تبعیض هم تسلط اهواء شیطانی بر انسانهای زرمند و زورمند و نیز دوری از خداست. انگیزههای شیطانی وقتی میتوانند انسانها را دستخوش خودشان قرار دهند که انسانها از خدا دور شوند. امروز علاج دردهای کهنهی دنیا و زخمهای بشریت، بازگشتِ به خداست. «ففرّوا الی الله»، باید به خدا برگردند. بشریت باید با خدا و ایمان و معنویت آشتی کند. کسانی که انسانها را عمداً از معنویت و ایمان و توجه به خدا دور کردند، این نتیجهی کار آنهاست، چیزهایی است که برای بشریت پیش میآید، یک روز در این گوشهی دنیا، یک روز در آن گوشهی دنیا. باید به خدا و معنویت برگردند. علاج دردهای بشریت، توجه به خدا و بازگشت به ایمان است، امروز این خلأ را وجدانهای پاک در همه جای دنیا احساس میکنند. انسانهای تنها مانده در نظم مادی دنیا، زیر فشار قرار گرفتهاند. امروز در همه جای دنیا انسانها احساس میکنند که به توجه به خدا احتیاج دارند. پرچم توجه به خدا هرجا بلند شود، دلها را به خود جذب خواهد کرد. کسانی که مؤمن بالله هستند و ایمان به خدا را قدر میشناسند، باید روزبهروز این کار را بیشتر مورد توجه قرار دهند.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد روزبهروز ایمان حقیقی و تابناک را در دلهای مردم عالم -در هر نقطهای هستند- عمیقتر بفرما. پروردگارا! انسانها را از شرّ این مشکلات نجات بده. پروردگارا! شرّ اشرار را به خود آنها برگردان. پروردگارا! مظلومان عالم را در هرجا هستند، مورد حمایت و کمک خود قرار بده.
والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته