بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار کارگزاران نظام - ۱۳۸۱/۸/۲۰
«روشنی خورشید» متن بیانات حضرت امام خامنهای در دیدار با کارگزاران نظام در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۸۱ شمسی را منتشر میکند.
تاریخ: ۲۰ آبان ۱۳۸۱
شرح:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
قال الله الحکیم فی کتابه: «کتب علیکم الصّیام کما کتب علی الّذین من قَبْلِکُم لعلّکم تتّقون» .
جلسهی باصفا و برخوردار از صمیمیتی است. حسن بزرگ این جلسه این است که مجموعهی مهمی از خدمتگزاران نظام اسلامی، کشور و ملت در اینجا مجتمعند. هم جلسهی آشنایی و انس و همدلی است، هم جلسهای است برای این که ما مشترکاً وظایف و عهد خود را با خدا، اسلام، امام بزرگوار و مردم عزیزمان به یاد بیاوریم و بر آن پا بفشاریم و در این راه، عزم خود را راسختر کنیم. فضا هم فضای ماه رمضان و روزه و عبادت است که خیلی مغتنم است و من از آقای رئیسجمهور محترم تشکر میکنم که در بیانات خودشان به جنبهی معنوی ماه رمضان به خوبی پرداختند. باید همیشه در همهی مجاری فکر و عمل خودمان، این معنویت را به یاد داشته باشیم.
خدای متعال در این آیه، روزه را با هدف تقوا برای ما معین کرده است؛ «لعلّکم تتّقون» ؛ یعنی روزه به ما کمک میکند تا باتقوا شویم. تقوا یعنی مراقبت از خود. البته مصادیق تقوا را در روایات معین کرده اند؛ انجام واجبات، فرایض و ترک محرّمات. مفهوم تقوا این است که انسان مراقب خود باشد؛ یعنی مراقب مشی و جهتگیری و حرکات و واردات ذهنی و ایمان خود. انسان باید مراقب خود باشد که چه بشود و چه نشود؛ چون معمولاً مراقبت با این هدف است که چیزی اتفاق بیفتد و چیزی اتفاق نیفتد. چیزی که مراقبت میکنیم تا اتفاق بیفتد، سلوک در صراط مستقیم است. از خود مراقبت کنیم تا در صراط مستقیم الهی و در جهت هدفی که آفرینش ما برای آن است و اسلام آن را به ما معرفی کرده است، حرکت کنیم. مراقبت کنیم برای این که دچار انحراف و لغزش نشویم. طبیعت بشر، لغزش پذیر است. عوامل لغزش و انحراف در درون خود ماست. غرایز ما اگر هدایت و کنترل نشود، هرکدام میتواند مجرا و منفذی باشد برای سقوط و نیز خروج ما از صراط مستقیم. مهمترین این غرایز، حب نفس و خوددوستی انسان است. البته این غریزهی لازمی برای وجود انسان است. همین خوددوستی است که انسان را به حرکت تکاملی به سمت قلههای عروج انسانی وادار میکند. اما اگر همین خوددوستی و حب نفس هدایت نشود، از انحرافات بزرگ سر بر میآورد. ثروتاندوزی، قدرت طلبی، کامجویی، زیادهطلبی و انحصارطلبی انسان و انحرافات بزرگی که در تاریخ بشر اتفاق میافتد و ظلمهای بزرگی که شده است و میشود، همهی اینها به غریزهی حب نفسی بر میگردد که بعضیها به آن میدان داده اند و برای خاطر آن، مرتکب این خطاها و خیانتها و فجایع بزرگ شده اند. حب نفس از جملهی همین غرایزی است که اگر مراقبت و دقت نشود، سرکشیهایی که از این طریق به وجود میآید، همهی آرمانهای والای انسانی و آسمانی را از بین میبرد و لگدکوب میکند و همهی حقوق را در زیر پای ظلم و طغیان و سرکشی انسان هدایت نشده و مراقبت نشده، نابود میکند. عوامل گوناگونی میتواند این هدایت را در وجود ما تضمین کند؛ اما از همه مهمتر، تقوای خود ماست. ما باید مراقب و مواظب خود باشیم و از عیوب خود اغماض نکنیم. حبّ نفس موجب میشود انسان بسیاری از عیوبی را که در دیگران میبیند و پیشانی در هم میکشد، در خود ببیند، اما از آن چشمپوشی کند. بسیاری از خطاهایی که ما در دیگران آنها را زشت میشماریم و گاهی علنی از آنها بدگویی میکنیم، وقتی در خود ما به وجود بیاید، با چشم اغماض به آنها نگاه میکنیم؛ این بر اثر بیمراقبتی است؛ یعنی از گناه و عیب و اشکالی که در وجود ما هست، سطحی عبور میکنیم. وقتی نگاه مراقب تیزبین عیبجو که باید انسان همیشه به خود توجه داشته باشد، نبود، این اشکالات به وجود میآید. بنابراین تقوا این قدر مهم است.
شما ملاحظه کنید، شهید بزرگ این ماه - امیرالمؤمنین علیهالصّلاهوالسّلام - یکی از مهمترین فصولی که بیانات خود را به آن متوجه و در آن متمرکز کرده است، فصل تقواست. سرتاسر نهجالبلاغه، تقواست. در نامهها، دعوت به تقواست. در خطبهها، دعوت به تقواست. تقوا پایهی رستگاری انسان و جامعه است؛ ما نباید آن را دست کم بگیریم. تقوا را هم نمیشود بر کسی تحمیل کرد؛ خود ما باید به خود هشدار و تذکر بدهیم و ذکر خدا و توجه به خدا و توجه به وظیفه و صادق بودن را به خود تلقین کنیم. خودمان را به عدم انحراف از صراط مستقیم وادار کنیم؛ روزه در این راه به ما کمک میکند.
ماه رمضان فرصتی است برای رعایت بیشتر تقوا. چرا؟ چون ماه رمضان، ماه کفّ نفس و خویشتنداری است. حداقل آن، خویشتنداری از خوردن و آشامیدن و لذایذ جسمانی است؛ اما حداکثر آن، خویشتنداری از گناهان و خطاهای اخلاقی و رفتاری است؛ آن هم در معنای صوم و وظایف ماه صیام هست و ما را به آن وادار و تحریض کرده اند. اگر روزه بگیریم، این خویشتنداریای که در این ماه تمرین میکنیم، ما را به همان تقوا و مراقبت نزدیک میکند؛ چون از خود مراقبت میکنیم تا از صراط مستقیم تخطی نکنیم. این خویشتنداری هم تمرین همین مراقبت است؛ یعنی تخطی نکردن. وظیفهی ما در فضای ماه مبارک رمضان این است.
خدای متعال برکات و رحمت خود را در ماه رمضان برای بندگان خود مقدر و مقرر کرده است. در روایت داریم که درهای آسمان در ماه رمضان گشوده است؛ یعنی رابطهی قلبی انسان با خدا در این ماه آسانتر از همیشه است. در روایت داریم که درهای بهشت در ماه رمضان گشوده است؛ یعنی به برکت روزه و توجه و خشوعی که لازمهی روزه است، فرصت و توفیق کار نیک برای انسان وجود دارد. البته فرصت به معنای تحقق آنچه انسان از آن فرصت جستجو میکند، نیست؛ اراده و دنبالگیری و خواست و حرکت ما را لازم دارد. در هر حال این فرصت وجود دارد و ما میتوانیم از آن بهره ببریم و استفاده کنیم.
بنده وقتی به وضع دنیای متلاطم امروز نگاه میکنم، به خوبی احساس میکنم که مشکلات امروز دنیا و مشکلات بزرگ بشر، ناشی از کمبود تقوا و پرهیزکاری و میدان دادن به غرایز خودخواهانه و خودپرستی انسانهای قدرتمند و قدرت طلب است؛ و الا اگر خودخواهی و خودکامگی خودکامگان عالم و قدرتمندان ناپرهیزکار نباشد، بشر در طبیعت و در وجود انسانی و استعدادهای خود چیزی کم ندارد. امروز بشر میتوانست با امنیت و سلامت جسم و روح زندگی کند؛ دنیا میتوانست شاهد شکاف طبقاتی عظیم میان ثروتمندان و زراندوزان و گرسنگان عالم نباشد؛ میتوانست امنیت برای همهی دنیا باشد؛ میتوانست این همه جنگها و خونریزیهای تحمیلی و کشتارهای ناشی از قدرتطلبی در دنیا نباشد. اگر انسانها میتوانستند راه دین را بپیمایند، همهی این مقصودها حاصل میشد؛ «یهدی به الله من اتّبع رضوانه سبل السّلام» ، «والله یدعوا الی دار السّلام و یهدی من یشاء الی صراط المستقیم» .
در ادیان الهی، دعوت به سوی سلامت و امنیت و آسایش انسانها ست، نه به سوی تیرهروزی و بدبختی و فقر و جنگ و کشتار؛ منتها ادیان الهی از اول پیدایش دین -یعنی آفرینش انسان- تا امروز، به دشمنی قدرتمندان و قدرتسالاران مبتلا بودند؛ کسانی که با تکیهی بر قدرت میخواستند بر هر بخش و هر منطقهای از مناطق عالم وجود و زندگی بشر، هر چه بتوانند، سلطهی خود را در آنجاها افزایش بدهند یا حفظ کنند. همیشه دین با این دشمن بزرگ و خطرناک مواجه بوده است.
البته دین با جهالتها هم روبهرو بوده است؛ اما جهالت چیزی است که بهطور طبیعی در مقابل دین به مرور از بین میرود؛ یعنی وقتی دین چهرهی واقعی خود را نشان داد، بهطور طبیعی مثل برفی که در مقابل خورشید آب بشود، یا مثل ظلمت شب که از مقابل روز و شعاع خورشید بگریزد، ظلمت جهل از مقابل دین بهطور طبیعی میگریزد. چیزی که موجب میشود دیوار جهالت نفوذناپذیر بشود، دخالت قدرتهای ستمگر و دشمنان آگاه دین است.
مهمترین دشمنان دین در طول تاریخ، طاغوتها بوده اند؛ «الّذین امنوا یُقاتَلُون فی سبیل الله و الّذین کفروا یُقاتَلُون فی سبیل الطاغوت» . در قرآن، طاغوت و الله، طاغوت و دین، در مقابل هم قرار داده شده اند. وقتی شما قرآن را ملاحظه کنید، میبینید سرتاسر آن، مبارزهی با طاغوتها ست. طاغوتها، همان قدرتهای زرسالار و زورسالار تاریخند؛ طغیانگران، سرکشها و آنهایی که حاضر نیستند حدودی را که دین برای غرایز و خودخواهیهای انسان معین میکند، رعایت کنند؛ میخواهند این حدود را بشکنند؛ یعنی درست نقطهی مقابل چیزی که توصیهی دین است؛ یعنی تقوا. از اول تاریخ انسان تا امروز هرچه نگاه میکنیم، همینطور بوده است. استکبار، علو و حدومرزشکنی انسانی - مرزهای انسانیت را شکستن و به حدود انسانهای دیگر تجاوز کردن - دشمن و رقیب اصلی ادیان بوده است؛ لذا هر جا پرچم دینداری بلند شده، در مقابل آن، صف طولانی و مستحکم زرسالاران و زورسالاران خودنمایی کرده است. در همهی دورانها، هر جا دعوت دین و پرچم دین بهطور جدی وارد میدان شده است، اولین و بزرگترین رقیب آن، دنیا خواهان و زرسالاران و زورسالاران عالم بوده اند؛ همینهایی که حاضر نبودند مهار دین را بر غریزهی خودخواهی و غرایز سرکش بشری بپذیرند؛ هیچ حدّی را قبول نکردند و نمیکنند.
انقلاب ما هم از اول با همین طاغوتها مواجه بوده است. البته دین، روح دینی، حرکت دینی و توان دین برای مقابلهی با طاغوتها، توان بسیار بالایی است؛ یعنی تنها چیزی که واقعاً میتواند پشت قدرتها را بشکند و آنها را نابود کند و از بین ببرد، باز همین دین است. اهل دین، بهترین و قویترین عناصری هستند که میتوانند با این مهارگسیختهها مواجه شوند و آنها را از تخت قدرت به زیر بکشند. «ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت» ؛ دعوت انبیا از اول همین بوده است؛ عبودیت خدا و اجتناب از طاغوت. اگر ما مشاهده میکنیم که از سوی قدرتها با دین خدا و پرچم رسالت الهی مخالفتهای جدی میشود، باید بدانیم این یک امر طبیعی و همیشگی است؛ همیشه اینطور بوده و خواهد بود. هر جا دعوت دینی -به معنای صحیح و حقیقی کلمه- وجود داشته باشد، مخالفت دنیاخواهان و دنیاداران با آن وجود دارد. اهل دین هستند که باید خود را مجهز و قوی کنند؛ از تواناییهایی که دین به آنها میدهد، حداکثر استفاده را بکنند و نگذارند به آنها تجاوز و تعدی و ظلم بشود؛ و این کاری است ممکن. ما اگر از تاریخ هم چشم بپوشیم و تحلیل تاریخ را به میان نیاوریم، در زمان خودمان این را مشاهده کردیم.
انقلاب اسلامی مظهر حرکت و اقدام دین در مقابل طاغوتها بود. حرکت و انگیزهی دینی و عامل دین، این انقلاب را حرکت داد و پیش برد. البته در تحلیل انقلاب ما خیلی حرفها زده شده و چیزهایی نوشته اند - پیش زمینههای فراوان، سوابق تاریخی و وجود انگیزههای گوناگون - بیشتر اینها بجای خود درست هم هست؛ اما نکتهی مهم اینجاست که آن چیزی که توانست یک ملت را دور یک محور متمرکز و مجتمع کند و نیروی آنها را یکجا در مقابلهی با طاغوت قرار بدهد و کاری را که در هیچ تحلیل سیاسی پیشبینی نمیشد اتفاق بیفتد، تحقق ببخشد - یعنی یک حکومت متکی به قدرتهای طاغوتی و مبتنی بر مبنای طاغوتی را از بین ببرد و حکومتی بر مبنای اسلام و دین به وجود بیاورد - جز انگیزهی دین، ایمان دینی و جز مردم مؤمن و متدین، چیز دیگری نبود؛ و این حرکت عظیمی بود که متوقف نشد. همان انگیزههایی که در طول تاریخ در مواجهه و مقابلهی با دین وجود داشته، در زمان ما هم وجود داشته است. همهی این انگیزهها تا امروز دست به دست هم داده اند و علیه اسلام و حرکت دین و حضور دین و علیه انقلاب و نظام اسلامی تلاش کرده اند؛ ما نباید از این نکته غفلت کنیم.
البته همین جا عرض بکنم: این تصور که دشمنهای بزرگی در مقابل ما وجود دارند، نباید به این معنا تلقی شود که همهی دنیا با ما دشمن اند - ملّتها دشمن اند، انسانها دشمن اند، علم با ما دشمن است - نه، به این معنا نیست. مراکز قدرتی در دنیا وجود دارند که حضور اسلام و حکومت اسلامی و حکومت دینی صحیح و متقن و جذاب را، مثل آنچه بحمدالله در کشور ما وجود دارد، منافی منافع خودشان میدانند - یا با گسترش این منافع، یا با حفظ و بقاء این منافع - لذا با آن معارضه و مبارزه میکنند. البته این به معنای آن نیست که ما با دنیا قهر خواهیم کرد؛ نه، بههیچوجه با دنیا قهر نمیکنیم؛ از توان و نیرو و استعداد خودمان حداکثر استفاده را میکنیم تا دشمنی دشمن را کم کنیم و با آن مواجه بشویم و کیان نظام اسلامی را حفظ کنیم؛ اما از کید و حیله و حضور و روشهای دشمن نباید غفلت کرد.
امروز همه وظیفه داریم. امروز بزرگترین وظیفهی ما حراست از نظام اسلامی است. نظام اسلامی عبارت است از این که اولاً قسط اسلامی و احکام اسلامی در جامعه تحقق پیدا کند؛ ثانیاً افراد صالح و شایستهای متصدی و مباشر این کار باشند - بدون وجود افراد شایسته و صالح، امکان ندارد احکام اسلامی و قسط اسلامی در جامعه پیاده شود - ثالثاً اعتماد و باور و قبول مردم و رابطهی مستحکم میان این مجموعهی خدمتگزار و مردم باید وجود داشته باشد. هرکدام از این سه پایه اگر کم باشد، فلسفهی حکومت اسلامی تحقق پیدا نخواهد کرد. اگر ما هدف خود را اجرای قسط اسلامی و تحقق احکام اسلامی قرار ندادیم و باور و ایمان خود را به اهداف دیگری متوجه کردیم، این نظام اسلامی حفظ نخواهد شد و اصلاً نظام، اسلامی نیست.
بنده مکرر تأکید کرده ام که ما باید شکل نظام و روح نظام و محتوای نظام را از اسلام بگیریم، نه از مکاتب بیگانه؛ فرهنگهایی که خواسته اند حرف و فکر و راه آنها در دنیا رایج بشود؛ یعنی آنچه آنها برای کشورها و ملّتهای دیگر میپسندند، ملّتهای دیگر هم همان را قبول کنند. ما نباید تسلیم تدبیر دیگران دربارهی خودمان باشیم؛ ما باید آنچه را که مصلحت و نیاز خود ماست و آنچه را که به حسب اعتقاد و ایمان ما حق است، دنبال بکنیم و آن، احکام اسلامی و قسط اسلامی و راه اسلام است؛ همان چیزی است که ما شکل نظام اسلامی را با آن تعریف کردهایم و گفتهایم مردمسالاری دینی. مردمسالاری دینی یعنی هدف، تحقق ارزشهای اسلامی و پیاده شدن و عینی شدن مقررات و احکام اسلامی است. اگر این مقررات پیاده شد، قسط اسلامی و عدالت به معنای حقیقی را در جامعه مستقر خواهد کرد.
البته کسانی که مجری این کارها هستند، باید انسانهای صالح و شایستهای باشند. همهی مسئولان نظام در بخشهای مختلف، در قوای سهگانه و در خارج از قوای سهگانه - چون بعضی از افراد و شخصیّتها در قبال نظام مسئولیتهایی دارند، اما جزو دستگاههای دولتی و حکومت نیستند؛ مثل بسیاری از علما، دانشمندان، اندیشمندان و ائمهی محترم جمعه - باید این صلاح و شایستگی را برای خودشان شرط اصلی خدمتگزاری بدانند و آن را حفظ کنند؛ یعنی همان تقوایی که عرض کردیم. البته هر چه مسئولیت ما سنگینتر باشد، این مراقبت برای ما لازمتر است. هر چه مسئولیت ما سنگینتر و نقش ما در نظام مؤثرتر باشد، اختلال در اخلاق و رفتار و تقوای ما ضررش بیشتر خواهد شد. همه در این جهت شریک هستیم که باید این مسئولیّتها را بپذیریم و این تقوا را در خودمان تقویت کنیم.
امروز به نظر من نظام اسلامی در قبال حوادث مهم جهان وضعیت حساستری نسبت به گذشته دارد. چشمها و حساسیتها متوجه نظام اسلامی است. خطر دشمنیها وجود دارد؛ مثل همین خطراتی که در تحلیلها و خبرها و جریانات سیاسی جهانی گفته میشود و کاملاً میشود آن را دید و مشاهده کرد. یک وقت صحبت از خطر تهاجم نظامی است، یک وقت صحبت از خطر تلاش برای بر هم زدن امنیت کشور است. هم آن خطر اولی - ولو ضعیف - وجود دارد و هم خطر دومی. همچنین خطر کوشش و تلاش دشمن برای تلاشی درونی و فروپاشی نظام - آنطور که خودشان تعبیر میکنند - وجود دارد. اینها خطرهایی است که مسئولان نظام باید آنها را جدی بگیرند.
جدی گرفتن خطر به معنای هوشیار بودن و آماده بودن و کمر بسته بودن است؛ به معنای این نیست که دشمن هر آنچه میخواهد، میتواند آن را انجام بدهد؛ نه، بیست و سه سال است که دشمن میخواهد همهی این کارها را در داخل کشور ما بکند. بیست و سه سال است که دشمن درصدد براندازی و فروپاشی و نابود کردن نظام و ضربه زدن به آن است؛ اما تابهحال نتوانسته و بحمدالله نظام، سر پا و مستحکم و قوی ایستاده است. بنابراین، این که دشمن و دشمنی و نیت دشمنی وجود دارد، دلیل بر این نیست که دشمن موفق هم خواهد شد؛ اما دلیل بر این است که ما باید غفلت نکنیم. ما هر مقدار غفلت کردیم، دشمن را کامیاب کردیم. این حساسیتها و خطرها متوجه نظام اسلامی است.
امروز وفاق ملی یک وظیفهی عمومی است. تسلیم شدن در مقابل قوارهی کلی نظام اسلامی، یکی از وظایف عمومی ما مسئولان است. چیزهایی که ممکن است دلهای مردم را نسبت به نظام و اهدافی که نظام ترسیم کرده، چرکین کند، اگر از هر یک از مسئولان سر بزند - چه قول باشد، چه عمل و رفتار - بر خلاف وظیفه و تکلیف و حق است؛ باید مراقب باشیم. کارهایی که مردم را نسبت به صلاح مسئولان نظام بدبین و آنها را دچار تردید کند، ناحق است و نباید انجام بگیرد. اگر مردم اینطور احساس کنند که بخشی از مسئولان نظام دچار مسابقهی رفاه طلبی و مسابقه برای دستیابی به ثروت و ثروتاندوزی برای خود هستند؛ این به ایمان و اطمینان آنها به نظام ضربه میزند و پشتوانهی اصلی نظام را که ایمانهای مردم است، میگیرد؛ دشمن این را میخواهد.
بنده از چند سال پیش - مربوط به الان هم نیست - مسألهی پرهیز مسئولان را از چیزهایی که آنها را آلوده میکند، تکرار کرده ام؛ منتها انسان گاهی احساس میکند باید یک مطلب را مکرر بگوید تا در دلها و گوشها قرار بگیرد؛ چون ضربهی این کار خیلی زیاد است. البته نباید بزرگنمایی کرد. من مطلبی را به عنوان یک چیز مضر و خطرناک به مسئولان تذکر میدهم تا کسانی که هوشیار و بیدارند، مراقب باشند و مراقبت را نسبت به خود و زیر مجموعه و کسانشان زیاد کنند. اگر خدای نکرده کسانی هم دچار لغزشند، نگذارند این لغزشها زمام اختیار را از دست آنها خارج کند و آنها را به سقوط بکشاند؛ به خود بیایند. البته معنای این حرف این نیست که همه یا اکثر یا جمع کثیری از مسئولان دچار این مشکلات هستند. بزرگنمایی در تبلیغات نسبت به این قضایا، خطاست. انسان میبیند گاهی بزرگنمایی میشود. البته دشمن مایل است چنین چیزهایی در اذهان عامهی مردم بزرگنمایی و تعمیم داده شود.
آنچه من بر آن تکیه میکنم، این است که نگذارید مسابقهی رفاهطلبی و ثروتاندوزی - اگر در بین بعضی وجود دارد - ادامه یابد و توسعه پیدا کند. همهی مسئولان از زندگی متوسّطی برخوردارند. بعضیها در دوران مسئولیت درصدد بر بیایند از این فرصت استفاده کنند - چون میدانند مدت مسئولیّتها طولانی نیست و کوتاه است - و برای خود زراندوزی کنند؛ به فکر تأمین آتیهی خود بیفتند، یا کسانی بخواهند برای همیشه قدرت را برای خود بیمه کنند؛ این هم از همان چیزهایی است که انسان را به طغیان میکشاند؛ یکی از سرکشیهای بشری این است؛ قدرتی را که نظام اسلامی به ما داده است، بخواهیم برای خودمان همیشگی کنیم؛ یا از امکان و فرصتی که در اختیار ماست، در راه کامجوییها و التذاذهای شخصی و نامشروع استفاده کنیم؛ همهی اینها خطاها و لغزشهایی است که باید از آن به شدت پرهیز کرد؛ ما باید مراقب باشیم.
بنده خیلیها را در مسئولیتهای مهم و حساس میشناسم که با صلاح کامل و بینظری و بیتوقعی دارند برای خدا کار میکنند و چیزی نمیخواهند. من گمان نمیکنم در کمتر جایی در دنیا اینطور انسانهای صالح و مؤمنی را که ما بحمدالله و المنّه در اینجا داریم، بشود پیدا کرد؛ منتها عیب و نقص و بیماری در نظام اسلامی اگر به مقدار کم هم باشد، برای نظام اسلامی و وجهه و اعتبار آن مضر است. دشمن اینها را بزرگ میکند و سعی میکند این فسادها را در داخل جامعه و در بین خود مسئولان گسترش بدهد. یکی از کارهای اساسی نفوذیهای دشمن در طول سالهای دیرین حضور استعمار و دستهای بیگانه در ایران این بوده است که افراد سالم را فاسد کنند؛ انسانهای بیاعتنای به پول را پولکی کنند؛ انسانهای بیاعتنای به لذات و شهوات را آلودهی به لذات و شهوات کنند؛ امروز هم انسان میبیند این کارها را میکنند؛ خیلی باید مراقبت کرد؛ این از جملهی چیزهایی است که ما امروز به آن احتیاج داریم.
آنچه من میخواهم به مسئولان عالی رتبه و سطح بالای نظام عرض بکنم، این است که همهی سعیشان این باشد که با هم همکاری کنند. همکاری مسئولان در سطوح عالی نظام میتواند برای سطوح متوسط و میانی دستورالعملی بشود. گلاویز شدن، در آویختن با هم و بهانه جویی کردن در بین مسئولان عالی رتبهی نظام بههیچوجه مصلحت نیست. البته مسئولان طراز اول نظام خوشبختانه مراقب این جهات هستند؛ انسانهایی هستند که خدای متعال آنها را مشمول هدایت خود قرار داده است و انشاءالله همیشه مشمول هدایت الهی باشند؛ لیکن باید خیلی مراقبت و توجه و دقت کرد. امروز دشمن از کمترین ضعفی که در اظهارات و عملکرد و رفتار ما وجود داشته باشد، استفاده میکند.
بنده غالباً به دوستان توصیه میکنم. برای این که مقاصد عالیه و والای نظام جمهوری اسلامی تأمین بشود، عمدهی ابزار رهبری همین مجاری قانونی است؛ یعنی سه قوهی مجریه، مقننه و قضائیّه. اگر قسط اسلامی را توصیه میکنیم، اگر مسئولان را از مفاسد اقتصادی پرهیز میدهیم، اگر بر از بین بردن زمینههای تبعیض تأکید و آن را تکرار میکنیم، ابزاری که در اختیار ماست، در درجهی اول جز همین مجاری قانونی چیز دیگری نیست. بنده بارها به قوهی مجریه سفارش کرده ام که تخلفات یا ضعفها یا کمکاریهایی که داخل این قوه وجود دارد، خود مسئولان قوهی مجریه برطرف کنند تا نوبت به نظارت قوهی قضائیّه نرسد. به مسئولان قوهی قضائیّه هم سفارش کرده ام مراقب رفتار عمومی قوهی قضائیّه در بخشهای مختلف، در اجرای احکام و در ادارهی صحیح محاکم قضایی باشند تا بهانه به دست دیگران نیفتد و دوستان منتقد یا دشمنان معترض نتوانند قوهی قضائیّه را زیر سؤال ببرند تا ابزار مهم تأمین عدالت در جامعه - که قوهی قضایی است - در چشمها ساقط و بیاثر نشود. به نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی هم همیشه این توصیه را میکنیم که مصالح و نیازهای حقیقی مردم را در نظر داشته باشند و به آن بپردازند و کمبودها و خلأهای قانونی را برای اجرای صحیح - چه در بخش قوهی مجریه، چه در بخش قوهی قضائیّه - برطرف کنند تا بشود مملکت را اداره کرد. سازوکار ادارهی کشور همین است که این سه قوه به وظایف خود عمل کنند. ابزارهای رهبری برای اقدام، اینهاست. البته اگر قوای سهگانه نتوانند، نخواهند و نکنند، آن وقت مواجه شدن با این مشکلات، با نیروی خود مردم خواهد بود؛ که امیدواریم هیچ وقت پیش نیاید که رهبری احساس احتیاج کند که باید نیروی مردم را وارد میدان کند، برای این که مشکلی را برطرف کند یا کار بزرگی را تحقق ببخشد. بهترین کار، استفاده از همین مجاری قانونی است.
اعتقاد من این است که مسئولان کنونی نظام ما میتوانند مشکلات کشور را برطرف کنند. امروز در کار کشور گرههایی وجود دارد که عمدتاً در زمینههای اقتصادی است؛ البته در زمینههای غیر اقتصادی هم مشکلاتی وجود دارد. در زمینههای علمی، فرهنگی و اخلاقی مشکلاتی وجود دارد که حکومت نسبت به رفع همهی آنها وظیفه دارد. مسئولان حکومت و قوای سه گانه ما میتوانند این ضعفها و مشکلات را با همین قوارهی قانون اساسی برطرف کنند. همانطور که اشاره شد، معیار و محک برای قضاوت، قانون اساسی است.
مردم هم امتحان خود را داده اند. مردم، افراد خیلی خوبی هستند. مردم در آنجایی که احساس کنند وظیفهی آنهاست، حضور و فداکاری و اقدام و همراهیشان تضمین شده است. مردم حتّی گاهی از بیان توقعات خودشان هم خودداری میکنند؛ در شرایطی که ببینند مصلحت نیست و احساس کنند مشکلات و تنگناهایی وجود دارد. در دوران جنگ هم این را دیدیم، در غیر دوران جنگ هم مشاهده و احساس شده است.
امیدواریم خداوند متعال به برکت ساعات معطر و نورانی ماه رمضان و این ایام و لیالی متبرک - که این ماه و این شبها و روزها را هنگام نزول رحمت بر بندگان مؤمن و مخلص خود قرار داده است - فضل خود را شامل حال مسئولان نظام جمهوری اسلامی بکند تا بتوانند وظایف خود و راهی که آنها را به رضای الهی میرساند، بشناسند و آن را بپیمایند.
پروردگارا! تو را به لطف و فضل ویژهات دربارهی پیامبر اکرم و خاندان پاک او و به حق اولیایت سوگند میدهیم ما را بندگان مطیع خود قرار بده. پروردگارا! ما را قدردان نعمت بزرگ نظام اسلامی قرار بده؛ ما را جزو خدمتگزاران اسلام و مسلمین تا آخرین لحظات عمرمان قرار بده. پروردگارا! ما را در حال خدمت به اسلام و مسلمین از این دنیا ببر. پروردگارا! ما را چه در زندگی و چه در مرگ، مورد رضای خود قرار بدهد. پروردگارا! توفیق تقوا و پرهیزکاری و تیزبینی نسبت به عیوب خود و اغماض نسبت به عیوب برادران دینی به ما عنایت بفرما. پروردگارا! توفیق پیمودن راهی که امام بزرگوار در پیش پای ما گذاشت و شهیدان عزیز ما آن را پیمودند و جان خود را در این راه دادند، به همهی ما عنایت بفرما. پروردگارا! دشمنان اسلام و نظام اسلامی را ناکام کن؛ ملت ایران و کشور ایران را در مواجههی با دشمنی دشمنان، قدرتمند و سرافراز بفرما. پروردگارا! روزبهروز بر علم و توان و ثروتهای ملی و تلاش و مجاهدت ما در راه بهروزی این کشور بیفزا. پروردگارا! قلب مقدس ولی ّعصر - ارواحنافداه - را از ما راضی و خشنود بگردان و ما را از یاران آن بزرگوار، چه در حضورش و چه در غیبتش قرار بده. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد آنچه را گفتیم و شنیدیم و آنچه را که در دلهای ماست، برای خودت و در راه خودت قرار بده.
والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته
منبع: پایگاه اطلاع رسانی شهید آوینی
پیوند مرتبط: خبر دیدار در پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنهای