بیانات منتشر نشده امام خامنه ای در دیدار با شرکتکنندگان چهاردهمین دوره مسابقات قرآن کریم دانشجویان سراسر کشور - ۱۳۷۸/۲/۲۲
چهاردهمین دوره مسابقات قرآن دانشجویان سراسر کشور ۱۹الی ۲۲ اردیبهشت ماه ۷۸ در تالار علامه امینی دانشگاه تهران برگزار شد. شرکت کنندگان در این مسابقات، در پایان به دیدار حضرت امام خامنهای رسیدند و از بیانات ایشان بهرهمند گشتند. «روشنی خورشید» متن این بیانات را منتشر میکند.
تاریخ: ۲۲ اردیبهشت ۱۳۷۸
شرح:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
مسابقه در همهی خیرات -در هر کار خیری- مورد توصیهی قرآن و معارف اسلامی است؛ علت هم این است که در تسابق و مسابقه، همهی استعدادها و توانهای پنهان انسانها بروز پیدا میکند و نیروهایی که در این مسابقه به وجود میآید، گاهی در حالت عادی به وجود نمیآید. اما هیچ چیزی به پای این نمیرسد که انسان با معارف الهی، آن هم در اصیلترین منبعش -یعنی قرآن- آشنا بشود. بنابراین، بنده مسابقات قرآنی را کار بزرگی میشمارم و از این که شما دانشجویان و جوانهای عزیز با این دلهای نورانی در این کار وارد شدید، صمیمانه احساس خوشحالی میکنم و خدای بزرگ را شکر و به شما تبریک میگویم.
عزیزان من، قرآن، بسیار عظیم و دارای شأن فوقالعاده والایی است. یک مجموعهی محدود است -فرض کنید سیصد، چهارصد صفحه است- اما همهی معارفی که برای یک ذهن پویا و فعال در شناخت حقیقت عالم لازم است، به ارادهی پروردگار به صورت بسیار عمیقی در این کتاب گنجانده شده است؛ آن هم نه برای سطح معینی، بلکه انسان به هر نقطهای از اوج فکری برسد، هنوز این اقیانوس عمیق برای فرو رفتن و غوص کردن و فراگرفتن، جا دارد؛ که خود این یک معجزهی بزرگ است.
کتاب علمی عمیقی را در نظر بگیرید؛ یک آدم عامی آن را نمیفهمد، مقداری که معلومات پیدا کرد، چیزهایی از آن میفهمد؛ معلوماتش که بالاتر رفت، حداکثر استفاده را از آن میکند؛ از آن که بالاتر رفت، گاهی به عنوان یک تذکر و یادآوری برایش مورد مراجعه قرار میگیرد و مفید واقع میشود؛ اما وقتی انسان از آن بالاتر رفت، به جایی میرسد که این کتاب برایش چیزی ندارد؛ یعنی یک انسان متبحر مسلط به فلان دانش که مثلاً یک کتاب عالی در این قسمت را صد بار درس داده و مطالعه کرده، خیلی چیزهایش را یاد گرفته، یا رد کرده، دیگر برایش مطلب تازهای ندارد.
اما قرآن، این جوری نیست؛ قرآن، حتی برای وجود مقدس پیغمبر هم که این معارف بر قلب و بر سمع او نازل شده، تا آخرین لحظات زندگی، سخن تازه داشته است. انسان هر چه در قرآن غور کند، چیزهای بیشتری مییابد. من البته شرمنده میشوم از این که در اینجا خودم را مثال بزنم؛ چون من مثل پر کاهی میمانم بر روی اقیانوس! وقتی بخواهم در قرآن غوص کنم، حقیقتاً بیش از این نیست. لذا این که مثال به خودم میزنم، برای این است که شما عزیزان که مثل فرزندان من هستید، تا حدودی با گوشهای از قضایا آشنا بشوید.
بنده -فرض کنید- حالا پنجاه سال است که با قرآن مأنوسم -از سنین نوجوانی- شاید چهل سال است که در قرآن تدبر میکنم؛ یعنی قرآن که میخوانم، با دقت در معانی و با تدبّر است؛ سالها هم در مشهد -قبل از پیروزی انقلاب- تفسیر قران میگفتم؛ بعد از این همه مدت، الان که قرآن را میخوانم، به آیات و نکتههایی برخورد میکنم -نه در سورههایی که کمتر با آنها برخورد دارم؛ در سورهها و آیاتی که گاهی هر روز تکرار میشود- که میبینم عجب، چهل سال، پنجاه سال است که با قرآن مأنوسم، ولی این نکته را در این آیه نفهمیده بودم؛ یعنی دریچهی تازهای باز میشود. قرآن، این جوری است.
البته عیب بزرگی که در کار ما هست و این عیب را شماها ندارید، این است که در دورهی جوانی ما، قرآنخوانی و انس با قرآن، یک عمل صرفاً فردی بود؛ هیچ محیطی آن را تأیید نمیکرد، هر کس بسته به شوق خودش دنبال میکرد. بدیهی است وقتی که شما در دانشگاه، در محیط علمی، در دبیرستان، در محیط فعالیت اجتماعی یا سیاسی، با قرآن سروکار دارید، همه جا بحث قرآن، مسابقه قرآن و ارزشهای قرآن است، فضا فضای خیلی بهتری است. انسان خیلی راحتتر میتواند خودش را به این چشمه نزدیک کند و از آن سیراب بشود. ما نه، بسته به همت شخصی خودمان بود؛ که آن همت شخصی هم معلوم است آن قدر قوی نیست.
لذا حالا شما راحت میتوانید قرآن را حفظ کنید. الان ما چقدر حافظ قرآن داریم -افرادی که حافظ قرآنند- شاید در بین شما کسانی باشند که یک جزء، دو جزء، ده جز، یا همهی قرآن را حفظ باشند؛ که الان در سطح جامعه، فراوان هست. این امتیاز بزرگی است. حفظ و انس با قرآن که شما از آن برخوردارید -همه جا قرآن است، همه جا آهنگ قرآن است- به شما امکان بیشتری برای انس با مفاهیم قرآن میبخشد. این امکان را قدر بدانید؛ با مفاهیم قرآنی انس پیدا کنید.
عزیزان من، قدم اول، آشنایی با متن قرآن است؛ از این باید عبور کنید. قدم بعدی، عبارت از مأنوس شدن با قرآن خواندن، یعنی قرآن خواندن است. قرآن خواندن را رها نکنید. البته اگر کسی بتواند در این خلال، قرآن را حفظ بکند، چند قدم جلو میآید و بقیه کارها برای او آسان میشود. بههرحال، قدم بعدی عبارت از تأمل در آیات است؛ که انسان با هر آیه قرآن، مثل سخن سنجیدهای که کسی با انسان حرف میزند، مواجه شود. وقتی که گوینده، سنجیده حرف میزند، ما مجبور میشویم دقت کنیم تا حرف او را بفهمیم؛ با قرآن، اینجور مواجه بشویم: با شما دارد سنجیده حرف زده میشود.
وقتی شما قرآن میخوانید، این کلمات، همه پرمغز است. هیچ لزومی هم ندارد هر آیهای را که ما نگاه میکنیم، سعی کنیم اعماقی در آن پیدا کنیم و فرض کنیم که -مثلاً- معنایش این است؛ نه، شما اگر ترجمهی آیات را بدانید -ترجمهی آیات، حتماً لازم است؛ یعنی اگر کسی بخواهد در آیات تدبر کند، باید معنای قرآن را بداند، این یک قدم حتمی است- آن وقت با توجه به ترجمه، فرصت تدبر برای شما به وجود میآید و میتوانید در قرآن تدبر کنید.
همه این کارها، کارهای آسانی است؛ خیال نکنید کارهای مشکلی است. گاهی اوقات میشود که این کار، خیلی آسانتر از فرضاً حفظ کردن چهار فرمول شیمی، یا ریاضی، یا غیره است؛ خیلی آسانتر از این حرفهاست. انسان وقتی ذهنش با قرآن آشنا شد، بهطور خودکار، او را به سمت خودش جذب میکند. قرآن این جوری است.
عزیزان من، این متن، یکی از زیباترین متنهای دنیا است؛ با این که میدانید زبان، مرتب تطوّر و پیشرفت پیدا میکند. زبان عربی فعلی، با زبان قرآن تفاوت دارد؛ نه این که قرآن را نمیفهمند لیکن -فرض کنید- زبان یک متن قرن چهارم، با زبان امروز ما تفاوتهایی دارد؛ اما درعینحال امروز هر کس از این عربهایی که زبانشان عربی است، اگر بخواهد سخن زیبایی را بیان کند، حتماً لابهلایش آیات قرآن را میآورد. یعنی زیبایی این کلمات، به قدری است که الان بعد از گذشتن این همه مدت، مثل نگینی که بر روی چیزی قرار میگیرد و آن را مرصع میکند، سخن را مرصع میکند! این قدر زیباست!
شما ببینید آن جماعتی که آن روز در مکه، متعصّب، خشکمغز، به شدت خشن، به شدت پایبند تخیّلات جاهلی، و بعضی از آنها به شدت از پیامهای قرآن بیمناک و ناراحت بودند، در مقابل آهنگ و زیبایی و شیوایی و عمق این کلام، به زانو درآمدند! عدهای از آنها قلبشان خاضع شده، ایمان آوردند، یک عده هم منکوب شدند؛ فقط با این بیان!
این متن عظیم، یک چنین چیزی است که در اختیار ماست؛ این را قدر بدانید. قرآن، مشکلات و گرههای فکری، مشکلات روحی و عاطفی را حل میکند. آرام، آرام که انسان با قرآن انس پیدا کند، وقتی ذهن او از لحاظ جنبه عاطفی -چون روی ذهن اثر میگذارد- از لحاظ جنبههای اخلاقی یا جنبههای فکری -به بنبست میرسد، کسی که با قرآن انس دارد، میبیند که ناگهان ستارهای میدرخشد؛ میرود طرفش، میبیند راه باز شد. قرآن این جور است.
هرچه میتوانید قدر بدانید؛ با قرآن مأنوس بشوید. من از برادران و خواهرانی که در این کار وارد شدند- همهی شما -به خصوص آنهایی که زمینهسازی کرده و این کار را برای شما فراهم کردند، تشکر میکنم. انشاءالله روزبهروز موج قرآنی در جامعهی ما گسترده و عمیقتر بشود و ما بتوانیم خودمان را به این سرچشمه سیراب کننده بزنیم و انشاءالله بهرهی کافی ببریم. انشاءالله موفق باشید.
والسلامعلیکمورحمهاللهوبرکاته
منابع:
۱- دوهفته نامه گلستان قرآن، شماره ۷۱ صص ۱۲و۱۳