روشنی خورشید

فضایی جهت نشر بیانات، مصاحبه ها، پیام ها و آثار منتشر نشده رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای

روشنی خورشید

فضایی جهت نشر بیانات، مصاحبه ها، پیام ها و آثار منتشر نشده رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای

پرسش‌وپاسخ منتشر نشده آیت الله خامنه ای با دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی - ۱۳۶۶/۹/۲۵

ثبت‌شده در جمعه، ۲۴ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۱۸ ق.ظ
پرسش‌وپاسخ منتشر نشده آیت الله خامنه ای با دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی - ۱۳۶۶/۹/۲۵

یکی از برنامه‌های مستمر حضرت امام خامنه‌ای از ابتدای انقلاب، دیدار با دانشجویان و پاسخ به پرسش‌های آنان بوده است. در ۲۵ آذر ماه سال ۱۳۶۶(۱) و در آستانه‌ی روز وحدت حوزه و دانشگاه، ایشان در دانشگاه شهید بهشتی تهران حاضر شدند و پیش از نماز ظهر به بیان سخنانی پیرامون حوزه و دانشگاه پرداختند(۲)؛ و پس از نماز نیز به سؤالات دانشجویان پیرامون مسایل مختلف پاسخ گفتند.

یکی از سؤالاتی که در این جلسه به آن پاسخ داده شد، پیرامون شایعات مبتنی بر اختلاف ایشان با جناب حجه‌الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی بود که به بهانه‌ی درگذشت حجه‌الاسلام هاشمی رفسنجانی، «روشنی خورشید» متن کامل این پرسش و پاسخ را منتشر می‌کند.

مخاطب: اساتید و دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی

تاریخ: ۲۵ آذر ۱۳۶۶

شرح:

سؤال: آیا دانشجویان باید سیاسی کار کنند و سیاسی‌کاری چیست؟

سیاسی‌کاری یک تعبیری است که یک وقتی بنده کردم. چند سال قبل از این، یک عده دانشجو آمده بودند پیش من، من گفتم که معتقد هستم شماها کار سیاسی کنید اما سیاسی‌کاری نکنید. این برادر یا خواهری که این را نوشته‌اند، نظر به آن حرف من دارند یا چیز دیگری می‌خواهند بگویند!؟ من که آن‌وقت گفتم، مقصودم این بود که کار سیاسی و تلاش سیاسی بکنید اما موذی‌گری سیاسی نکنید. چنانکه در گروه‌های سیاسی و احزاب سیاسی و باندهای سیاسی معمول است، علیه هم می‌زنند، موذی‌گری می‌کنند، کارشکنی می‌کنند، از این بد می‌گویند، از آن غیبت می‌کنند، توطئه می‌کنند، این‌ها جزو کارهایی است که بین گروه‌های سیاسی و سازمان‌های سیاسی و احزاب سیاسی کارهای رایجی است. دانشجو پاک‌تر از این حرف‌هاست. فضای دانشجویی و تلاش دانشجویی، عزیزتر و باصفاتر از این حرف‌هاست که در سیاسی‌کاری بیفتد. اگر مقصود آن جمله است که من گفتم، مقصود من این بود؛ اما کار سیاسی را ما حتما تأیید می‌کنیم که دانشجویان انجام بدهند.

سؤال: در رابطه با سفر آتی رئیس مجلس حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی اگر ممکن است بفرمایید در چه رابطه است؟

من نمی‌دانم کدام سفر را می‌گویید! اگر سفر به مسکو منظور است، این سفر هنوز قطعی نشده. روس‌ها از ما درخواست کردند که آقای هاشمی به آن کشور سفر کنند، ما هم قبول کردیم. اصل سفر را قبول کردیم اما اینکه ایشان کی بروند و در چه تاریخی این مسافرت انجام بگیرد و در چه شرایطی، اخیرا ما هنوز با شوروی‌ها مذاکره قطعی نکرده‌ایم. البته اگر شرایط آن‌طور که ما علاقه‌مند و مایل هستیم پیش بیاید این سفر انجام خواهد گرفت و ما حرفی نداریم که این سفر انجام بشود، اما اگر شرایط آن‌طور که ما می‌خواهیم پیش نیاید، این سفر به تأخیر خواهد افتاد. حالا باز اگر جوانب نگفته‌ی دیگر قضیه را خواستید، مشخصا بنویسید باز هم ان‌شاءالله اگر نوبت برسد جواب می‌دهم.

سؤال: در مورد سیاست نهایی ایران در خلیج فارس صحبت بفرمایید.

ببینید ما این را قبلا اعلام کردیم و گفتیم اداره‌ی خلیج فارس به عهده‌ی دولت‌های خلیج فارس است؛ یعنی ما حضور هیچ خارجی را امضا و قبول نمی‌کنیم. این حضوری که الان امریکا و انگلیس و بلژیک و هلند و ایتالیا و فرانسه و... دارند، این حضور را ما صد درصد رد می‌کنیم. به گمان زیاد برخی از این دولت‌هایی که اسم بردم از این چندتا -حالا معین نمی‌کنم کدام‌هایشان- به تدریج نیروهای خودشان را خارج خواهند کرد؛ و تحلیل‌گران غربی -که مشکل بزرگ غرب را این معرفی می‌کنند که می‌گویند امروز مشکل بزرگ غرب این است که چگونه از خلیج فارس خارج بشوند که آبرویشان نرود- درست می‌گویند. حقیقت قضیه این است. یعنی اگر امروز یک راهی پیدا بشود و کسی جلوی پای ریگان یک راهی بگذارد که ایشان بتواند -به‌قول‌معروف، حالا نمی‌خواهم جسارتی بشود- دمش را بگذارد روی کولش، آرام از خلیج فارس بیرون برود، حقیقتا به او خدمتی کرده و ریگان را ممنون خواهد کرد از خودش. دنبال یک چنین چیزی این‌ها می‌گردند. درمانده‌اند توی قضیه. البته ساده‌اندیشی نشود و تصور نشود که امریکا در خلیج فارس منافع درازمدت ندارد! دارد، ما این را بارها هم گفته‌ایم. آن‌ها هیچ نمی‌خواهند از این‌جا خارج بشوند. تمایل ندارند، ولی مصلحتشان این نیست که بیشتر بمانند. آن‌ها می‌دانند که ماندنشان در خلیج فارس هرچه بیشتر به طول بینجامد، مشکلات فشرده‌تری را بر آن‌ها تحمیل خواهد کرد. پس نتیجه این می‌شود که آن‌ها دوست می‌دارند زودتر شرایط مورد نظرشان پیش بیاید و آن‌ها خارج بشوند. این، آن چیزی است که امریکا امروز می‌خواهد و البته آن‌که در این زمینه بیشتر تعصب دارد، در درجه‌ی اول امریکا است و در درجه‌ی بعد انگلیس است. بقیه چندان تعصّبی ندارند. ما پیش‌بینی می‌کنیم که از این‌جا بروند. خوب، ما که این را رد می‌کنیم، پس کی در خلیج فارس حافظ امنیت خلیج فارس باشد؟ خود ما و کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس. این را ما بارها هم اعلام کرده‌ایم.

البته برخی از اعضای غیرمتعهدها یک پیشنهادی را مطرح کردند -که دنبالش هم گرفته نشد- که بجای کشورهای غربی قدرتمند در خلیج فارس، یک نیروی بین‌المللی متشکل از دولت‌هایی که مورد قبول ایران و بقیه‌ی اطراف قضیه باشند، بیایند و موقتا در خلیج فارس بمانند تا تضمین امنیت کشتی‌ها بشود. ما البته این را هم قبول نداریم. همان‌طور که گفتم سیاست اصلی ما این است که امنیت خلیج فارس بایستی به دست خود کشورهای حوزه خلیج فارس باشد به اندازه قدرتشان. ما بیشترین ساحل را داریم طبیعتا بیشترین مسئولیت به عهده‌ی ماست. بنابراین ایده‌ای که از طرف غیرمتعهدها گفته شد، مورد نظر ما و مقبول سیاست ما نیست؛ منتها این را صریحا و علنا رد نکردیم. نخواستیم چیزی را که حالا محل بحث واقع نشده و عملی شدنش هم معلوم نیست، این را ما صریحا رد کنیم. لزومی نداشت که در دنیا گفته شود که بله، ایران حتی ایده‌ی غیرمتعهدها را هم رد کرد. حالا اگر یک روزی به صورت خبری مطرح شود، ما لابد نظرات خودمان را در مورد آن هم بیان خواهیم کرد.

البته این را هم به شما بگویم که در خلیج فارس اگر خارج شدن امریکا مستلزم این باشد، یعنی احتیاج به این داشته باشد که ما ضربه به امریکا بزنیم و بدانیم که بدون ضربه‌ی ما، امریکا از خلیج فارس خارج نخواهد شد، ما در وارد آوردن ضربه به امریکا در خلیج فارس اندک درنگی نخواهیم کرد. یعنی این تصور را امریکایی‌ها نباید بکنند که ما تصمیم گرفته‌ایم در خلیج فارس با امریکا درگیر نشویم. نه؛ این تصور به‌هیچ‌وجه درست نیست. ما نمی‌خواهیم شروع به درگیری بکنیم و آن وقتی که امریکا درگیری پیدا بکند، ما هیچ درنگی نخواهیم کرد همچنان که گفتیم.

سؤال: تأثیر بهبود روابط ایران و فرانسه را در کاهش تشنج در خلیج فارس چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ما مثبت ارزیابی می‌کنیم؛ ما فکر می‌کنیم که این وضعی که بین ما و فرانسه پیش آمد، تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم -توجه کنید به این دو کلمه‌ی مستقیم و غیرمستقیم- روی کاهش تشنج در خلیج فارس خواهد گذاشت.

سؤال: علت عدم استقبال بسیاری از دانشجویان مسلمان و متعهد از انجمن‌های اسلامی دانشجویان را در چه می‌بینید؟

وظایف دانشجویان در قبال انتخابات مجلس سوم و ویژگی‌های نمایندگان دوره‌ی آینده را در چه می‌بینید؟

دو سؤال مهم دانشجویی است و من سعی می‌کنم که کوتاه به آن‌ها جواب بدهم.

این که بسیاری از دانشجویان مسلمان متعهد از انجمن‌های اسلامی استقبال نمی‌کنند، این را من نمی‌دانم علتش چیست. یعنی این مسأله را من تا حالا تحلیل نکرده‌ام. این را خود انجمن‌های اسلامی باید تحلیل کنند و احتیاج به تحلیل دارد مسلما. اگر چنین چیزی واقعیت داشته باشد، این احتیاج دارد به تحلیل، احتیاج دارد به ریشه‌یابی. ما هنوز انجمن‌های اسلامی دانشجویان در دانشگاه‌ها را یک ضرورت می‌بینیم. از اول انقلاب، این بچه‌هایی که انجمن‌های اسلامی را در دانشگاه‌ها پایه‌گذاری کردند، مکرر با من در رفت‌وآمد بودند؛ من به همه‌ی این‌ها مکرر گفتم که حضور انجمن اسلامی در دانشگاه یک چیز لازمی است برای دانشگاه؛ و انجمن اسلامی یک وظایفی دارد که اگر آن وظایف خوب انجام بگیرد، فضای دانشگاه صد درصد انقلابی و اسلامی خواهد شد و دیگر دانشجویی در آن نمی‌توان یافت -یا کمتر می‌توان یافت- که به انگیزه‌های اسلامی و انقلابی اظهار علاقه نکند یا تردیدی به خودش راه بدهد. اگر این وضعیت پیش نیامده که ظاهرا هم پیش نیامده، این نقصی در کار انجمن‌های اسلامی است که بایستی به آن بپردازند.

من البته با گروه‌های دانشجویی تماس دارم. انجمن‌های اسلامی و گروه‌های گوناگون دانشجویی می‌آیند پیش من و می‌روند. توصیه‌های لازم را به آن‌ها کرده‌ام، باز هم خواهم کرد. این‌جا هم من عرض می‌کنم که افراد انجمن اسلامی باید کوشش کنند رفتارشان اولا کاملا اسلامی باشد، چون معنی ندارد که یک نفری پیش‌نماز مردم شود مثلا، یعنی به مردم بگوید مردم شما حمد و سوره‌تان را در نماز نخوانید، من عوض شما می‌خوانم، بعد حمد و سوره را غلط بخواند یا بلد نباشد؛ این نمی‌شود. پس رفتار باید کاملا اسلامی باشد. یک وسعت نظر و فراگیری دانشجویی را انجمن اسلامی باید مدّنظر قرار بدهد؛ یعنی فراتر از انگیزه‌ها و تمایلات کوچک و حقیر حرکت بکند -که ممکن است بعضی از انجمن‌ها هم همین‌جور باشند. من دقیقا اطلاع روشنی از همه انجمن‌های اسلامی ندارم- و تلاش خودشان را هم باید زیاد کنند. یعنی انجمن اسلامی بدون یک تلاش درست و حسابی نمی‌تواند کارایی لازم را داشته باشد. اگر این باشد قاعدتا درست خواهد شد.

من توصیه می‌کنم انجمن‌های اسلامی بنشینند روی این مطالعه کنند ببینند واقعا علتش چیست؟ از خود دانشجوها هم نظرخواهی کنند ببینند علت این‌که اکثریت یا همه را نتوانسته‌اند جذب کنند چیست؟

اما سؤال دوم«که وظایف دانشجویان در قبال انتخابات مجلس سوم چیست» که این باز خودش دو تا سؤال است. چون در همین سؤال هم هست که: «ویژگی‌های نمایندگان چیست؟» به نظر بنده دانشجویان هم مثل بقیه‌ی قشرها در انتخابات بایستی حضور فعال داشته باشند. دانشجویان بایستی تلاش کنند کاندیداهای خوب را بشناسند، کاندیداهای دانشجویی را معرفی کنند. برای معرفی کاندیداهای خوب تلاش کنند. بیشترین خدمت و کار را باید در پیدا کردن کاندیداهای خوب انجام بدهند. البته این از آن جاهای بسیار ظریف است! بچه‌هایی که تلاش انتخاباتی می‌کنند سعیشان این باشد که نظر دانشجو را منتقل کنند؛ یعنی ایده‌های یک مجموعه‌ی دانشجو را منتقل کنند به جامعه، که گفته نشود این نظر یک عده‌ی مخصوصی است نه نظر همه‌ی دانشجویان. این چیز مهمی است که اگر بتوانند و توفیق پیدا کنند، کار بسیار بزرگ و جالبی خواهد شد.

و اما «ویژگی‌های نمایندگان» دوره‌ی آینده با دوره‌های دیگر فرقی ندارد. همیشه نمایندگان مجلس یک ویژگی‌های مخصوصی می‌خواهند. این دوره‌ای که گذشت و دارد می‌گذرد با دوره‌ای که دارد می‌آید، در این جهت فرقی ندارد. نماینده‌ی مجلس اولا بایستی متدین و مؤمن به انقلاب اسلامی باشد. ببینید در انقلاب ما انقلابیِ بی‌دین نداریم؛ چون انقلاب ما، انقلاب اسلامی است. یک وقت است که انقلاب بر پایه‌های دین نیست، خیلی خوب، یک نفری هم انقلابی است هم دین دارد؛ یک نفری دین دارد، انقلاب ندارد؛ یکی انقلاب دارد، دین ندارد. این مال آن‌جایی است که انقلاب بر پایه‌های دین نباشد. اما جایی که انقلاب اساسا بر پایه‌ی دین است، انقلاب مساوی است با دین. ما نمی‌توانیم یک انقلابی را پیدا کنیم که انقلابی است اما به دین و ایمان و معارف اسلامی و عمل اسلامی پایبند نیست. این نمی‌شود. پس وقتی می‌گویم یک آدم انقلابی یعنی حتما متدین باشد. این شرط اول است. متدین و انقلابی.

دوم آگاه به مسائل کشور. گاهی ممکن است آدم کسانی را پیدا کند که خوب هم هستند، انقلابی‌اند یعنی شور انقلابی در این‌ها هست. یک عمل انقلابی به آن‌ها می‌دهیم خیلی خوب انجام می‌دهند اما در آن‌جایی که جای تصمیم‌گیری است، رأس امور است، بنا است سیاست‌گذاری کشور را آن‌جا بکنند، آن‌جا از مسائل جاری جهان، از مسائل کشور، از نیازهای مردم، از نیازهای این زمان صحبت شود، اطّلاعی ندارند. این هم خوب نیست. پس شرط دوم آگاهی از شرایط کنونی جامعه‌ی ما در رابطه با مسائل خودش و در رابطه با مسائل جهانی است.

شرط سوم تخصص است. نماینده باید کاربلد باشد. اگر قرار باشد ما کمبود تخصص در مجلس داشته باشیم، کارهای مجلس پیش نمی‌رود. پس تخصص هم یکی از شرایط است. شرایط اصلی این‌ها است. خوب طبیعی است که در آن بطن انقلابی بودن و متدین بودن خیلی چیزهای دیگر هم هست. یک آدم انقلابی متدین، طبیعی است که تابع نظرات امام و نصایح امام است، سیاست‌های نه شرقی، نه غربی را قبول دارد و از این قبیل چیزها.

سؤال: با توجه به بیانات حضرت امام و قائم مقام رهبری مبنی بر این که مسأله‌ی جنگ باید در رأس امور واقع شود چرا سیاست‌های حاکم بر نظام جمهوری اسلامی سیاست‌های جنگی نمی‌باشد؟ به عنوان مثال جنگ در صدا و سیما تجلّی خاصی ندارد، حال آن‌که می‌بایستی تمام امکانات بالقوه‌ی نظام به صورت امکانات بالفعل در خدمت جنگ درآید؟

من البته این را قبول دارم که باید همه‌ی امکانات در اختیار جنگ قرار بگیرد. اما این به معنای این نیست که دستگاه‌های دیگر را هم ما از بین ببریم. این را توجه بکنید الآن ما یک شورای عالی داریم به نام شورای عالی پشتیبانی جنگ که این حرکت عظیم اخیر مردم را، این شورا رهبری می‌کند و پیش می‌رود که طبق نظر امام و دقیقا با راهنمایی امام این خط را انتخاب کرده. خوب در این شورا چه کسانی هستند؟ بنده که هستم، رئیس مجلس شورای اسلامی هست، نخست‌وزیر هست، رئیس قوه‌ی قضائیّه هست، فرماندهان نظامی هم که هستند. به حسب لزوم وزرای ذی‌ربط هم به آن‌جا دعوت می‌شوند. یعنی آن کسانی که امکانات مملکت دست این‌هاست تقریبا همه این‌جا جمع هستند. آن سررشته‌ها دست این‌ها است و هرکاری که بتوانند برای جنگ بکنند، هر امکانی را بتوانند به جنگ بدهند، این‌ها می‌دهند. منتهی توجه باید کرد بعضی از امکانات است که اگر ما صرف جنگ کردیم جنگ خواهد خوابید. اگر ما در پشت جبهه دستگاه‌های اداره‌کننده و گرداننده‌ی کشور را خواباندیم، خود جنگ هم که متکی به پشت جبهه است خواهد خوابید. یعنی این دستگاه‌ها باید در پشتیبانی جنگ حرکت کنند. نه این‌که به‌کلّی چلانده بشوند. این نکته‌ی اساسی است که باید به آن توجه بشود البته درعین‌حال ما گاهی بی‌رحمانه یک قضاوتی را نسبت به یک دستگاهی می‌کنیم. یک امکانی را از یک دستگاهی می‌گیریم، علی‌رغم میل مسئول آن دستگاه در اختیار جنگ می‌گذاریم که نمونه‌های زیادی داشته. در مورد صدا و سیما باید گفت البته مسئولیت‌های سنگینی دارد؛ من هم قبول دارم. صدا و سیما آن دانشگاه اسلامی که امام فرمودند، هنوز نیست. البته پیشرفت‌هایی داشته و نسبت به گذشته نسبتا یک جاهایی خوب شده، خوب عمل کرده، اما هنوز آن دانشگاه نیست. در زمینه‌ی جنگ هم ما توصیه‌ی زیادی به برادران کردیم که تلاش بکنند. شاید این تلاش را انتظار داشته باشیم در آینده انجام بدهند.

من یک نکته را فقط به شما بگویم و آن این است که صدا و سیما چون در زیر مسئولیت یک دستگاه خاصی نیست، خودش هم یک دستگاه بسیار پیچیده‌ی انسانی است، این است که خیلی نمی‌شود انتظار داشت که همچنان که ما در دستگاه‌های دیگر امکانات را کانالیزه می‌کنیم به طرف جنگ، در صدا و سیما هم به همان دقت بشود آن کار را انجام داد. گاهی یک برنامه‌ای تولید می‌شود که از زیردست آن مسئول بالا مثلا عبور نکرده که آن مسئول هم نمی‌تواند جواب بدهد. نماینده‌ی قوه‌ی مجریه در این دستگاه یک نفر است. در کنارش نماینده‌ی قوه‌ی قضائیّه و در کنارش نماینده‌ی قوه‌ی مقننه هم حضور دارد. بنابراین نمی‌شود خیلی آن‌جا انتظار داشت؛ و خوب، یک حرف‌هایی هم آن برادران دارند. یعنی آن‌ها می‌گویند که ما در کنار کارهای جنگ لازم است یک مقداری هم برای مردم مسائل تفریحی و آسودگی خاطر و خوش کردن خُلق مردم را مورد نظر قرار بدهیم. البته در یک حدّی این سیاست مورد قبول است. منتهی مشروط به اینکه مسائل جنگ را تحت‌الشعاع قرار ندهد.

سؤال: دلیل انحلال حزب جمهوری اسلامی چه می‌باشد؟

انتخابات ریاست جمهوری آینده چگونه است؟

آقای رفسنجانی را چگونه می‌دانید؟

آیا شورای نگهبان می‌تواند در زمینه‌ی تمدید مهلت رئیس‌جمهوری، قانونی را تصویب نماید؟

اما دلیل انحلال حزب جمهوری اسلامی؛ هیچ دلیلی ندارد. به همین دلیل هم حزب جمهوری منحل نشده. اگر دلیلی داشت، منحل می‌شد. منحل نشده؛ متوقف شده. من رفتم خدمت حضرت امام -به دلایلی که حالا ضرورتی ندارد تفصیلش را بگویم- پیشنهاد انحلال حزب را کردم. امام به ما گفتند حزب را متوقف کنید، منحل نکنید. بنابراین حزب جمهوری اسلامی منحل نشده، متوقف شده. در اعلامیه‌ای هم که بنده و برادرمان آقای هاشمی دادیم، گفتیم توقف حزب جمهوری اسلامی، کِی گفتیم انحلال که حالا شما دلیلش را سؤال می‌کنید؟ انحلال حزب را امام هم مصلحت نمی‌دانستند. و البته این هم عللی دارد که حالا لزومی ندارد- چون مسأله‌ی حزب الآن مطرح نیست- که بیهوده ما یک مسأله‌ای را مطرح کنیم و الا برایتان تفصیلا می‌گفتم؛ و اگر یک جلسه‌ای باشد که برای همین مسأله باشد حرفی هم ندارم که تفصیلا بیان کنم. حزب را که متوقف کردیم دلایل خاصی داشت و آن اعلامیه‌ای که بنده و آقای هاشمی نوشتیم و امضا کردیم، در آن اعلامیه دلیلش را هم گفتیم.

اما آن‌که انتخابات ریاست جمهوری آینده چگونه است؛ انتخاب این‌گونه است که یک نفر یا چند نفری کاندیدا خواهند شد. بعد تبلیغات انتخاباتی انجام می‌گیرد و بالاخره رأی می‌دهند و یکی از این‌ها را می‌آورند توی مجلس(۳) . خوب، چه جوری خواهد بود؟ خیلی عادی.

انتخابات ریاست جمهوری آینده در سال ۶۸ است بعضی‌ها خیال می‌کنند که همین چند ماه دیگر است. نه بابا! در سال ۶۸ است. الآن توی ۶۶ هستیم. حدود شهریور یا مهر ۶۸ انتخابات ریاست جمهوری است. البته اگر الآن می‌خواستند از من بگیرند به جان شما ترجیح می‌دادم؛ حرفی نداشت[م]. اگر هم می‌گفتند چه‌کاره می‌شوی هرکاری می‌گفتند؛ می‌آمدم و این‌جا پیش‌نماز شما می‌شدم. این هم یک کار خوبی بود. به‌هرحال ریاست جمهوری اسلامی یک افتخاری برای من است. من نمی‌گویم که چیز کوچکی است؛ بسیار بزرگ است؛ بسیار عظیم است؛ اما من خیلی دلبستگی و علاقه‌ی وافری ندارم. از اولش هم نداشتم. دوره‌ی دوم بیشتر نداشتم؛ الآن هم ندارم. ولی تا وقتی که وظیفه باشد، با کمال رغبت و افتخار آن را تحمل می‌کنم.

و اما این‌که آقای رفسنجانی را چگونه می‌دانید؛ آقای رفسنجانی عزیز من است. من سی سال است که با آقای رفسنجانی دوست نزدیک هستم. در سال ۱۳۳۶ ما با هم آشنا شدیم. آشنایی ما هم عجیب است. در کربلا بود. هردو مسافرت کرده بودیم به کربلا. ایشان با جمعی از طلبه‌های قم آمده بودند، من هم با خانواده‌ی خودمان رفته بودم. در کربلا با هم آشنا شدیم و از آن روزی که توی مسافرخانه با هم آشنا شدیم که هنوز یادم نمی‌رود آن اطاق کوچک و آن چراغ پمپی که چای روی آن درست می‌کردند برای من که مهمانشان بودم و آن شوخی‌های شیطنت‌آمیز آقای رفسنجانی که هر لحظه با یکی از آن حضار شوخی می‌کرد و ما می‌خندیدیم. من از همان جلسه‌ی اول روحیات و خصوصیات ایشان را دریافتم- از آن لحظه تا حالا ما در کمال دوستی و صمیمیت و رفاقت بوده‌ایم؛ و خوشبختانه خیلی هم تلاش کردند، مخصوصا در دوران بنی‌صدر چند تا جناح بود؛ یک جناح بنی‌صدر بود که خیلی تلاش می‌کرد ایشان را با من و من را با ایشان یک جوری شاید بتواند مختصر شکرآب بکند، دو سه تا جناح دیگر هم بودند که حالا اسم نمی‌آورم. بعضیشان گم و گور شدند، بعضی‌هایشان هنوز توی مملکت هستند. افرادی که می‌خواستند یک اختلاف ایجاد کنند، بعد که دیدند نمی‌شود اختلاف ایجاد کنند حالا هی شایعه‌اش را -البته حالا مدتی است الحمدلله شایعه‌اش هم نیست- توی روزنامه‌شان می‌انداختند که بین فلانی با فلانی اختلافات است. الحمدلله اختلافی نیست. ایشان برادر بسیار عزیز و مغتنم ما است. ایشان از خیرات و برکات انقلاب است. بنده پابه‌پای دعای به امام، به ایشان دعا می‌کنم. همیشه من هر وقتی که بین خودم و خدا طول عمر و سلامت و بقا و توفیق و هدایت الهی امام را از پروردگار مسألت می‌کنم، بلافاصله در کنارش آقای رفسنجانی را هم با همین خصوصیات دعا می‌کنم. واقعا ایشان برای انقلاب ما یک آبرو و یک افتخار بزرگی است. خدا ان‌شاءالله ایشان را از هر بلایی محفوظ بدارد.

سؤال بعدی این است که آیا شورای نگهبان می‌تواند مهلت رئیس‌جمهوری قانونی را تمدید کند؟ ابدا! این خلاف قانونی اساسی است. هیچ‌کس نمی‌تواند تمدید بکند. شورای نگهبان می‌تواند قانون اساسی را تفسیر بکند و نه بیشتر.

سؤال: آیا فکر نمی‌کنید که یکی از معیارهای اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی -همین‌طوری که امام در منشور انقلاب مطرح نموده بودند-حضور داوطلبانه در جبهه‌ها بود و اکنون با مطرح کردن حضور اجباری در جبهه‌ها این را از بین بردید؛ و سؤال دیگر این‌که چرا در این طرح افرادی مثل خانواده‌ی اسرا و شهدا را استثنا نکردید؟

ببینید ما مسأله را باز هم داوطلبانه تلقی می‌کنیم. بلاشک جبهه‌ها را داوطلبان پر می‌کنند و رونق می‌دهند. در این هیچ تردیدی نیست. اما این هم نمی‌شود که در دانشگاه‌ها یک مشت جوان از روی ایمان و اخلاص خودشان تا یک اشاره‌ای می‌شود، علی‌رغم کار، درس، امتحان، گرفتاری خانوادگی حتی گاهی علی‌رغمی که نمی‌خواهند و میل ندارند -چون همیشه انسان شوق ندارد، گاهی شوق دارد گاهی هم ندارد- به جبهه بروند. این نمی‌شود. اگر چنانچه همه بروند، آن جوان مؤمنی که یک بار رفته، دو بار رفته، فرصتی پیدا خواهد کرد یک نفسی بکشد، یک قدری او برود در کلاس درس، یک چند صباح آن بغل‌دستش بلند بشود برود در جبهه. این یکی.

مطلب دوم این‌که در طرح دانشجویان، ما نگفتیم دانشجویان به خطوط مقدم بروند! ما خودمان آن‌ها را به خطوط مقدم نمی‌فرستیم. ما دانشجویان را گفتیم بروند در رشته‌های خودشان -طبق نیازی که سپاه دارد- از آن استفاده کنند. چرا گفتیم در اواخر دوران تحصیل، برای این‌که کارآیی داشته باشند. در همین طرح وجود دارد که در نیمه‌ی دوم دوران تحصیلی بروند. برای این‌که اگر رشته‌ی پزشکی است، اگر مهندسی است، اگر هر رشته‌ای هست، یک کارآیی داشته باشد [و] بتواند برود آن‌جا مفید باشد. ما نمی‌خواهیم دانشجویان را به خطوط مقدم بفرستیم. ما خودمان نمی‌فرستیم. البته بعضی از دانشجویان به حرف اعتنا نمی‌کنند؛ می‌روند جلو؛ ما موافق نیستیم. چرا که روی این جوان سرمایه‌گذاری کرده‌ایم، مملکت سرمایه‌گذاری کرده، ما می‌خواهیم که بیاید درسش را بخواند. آن جوانی که شش ماه در جبهه می‌ماند و برمی‌گردد، او برای آینده‌ی کشور به نظر ما ذی‌قیمت‌تر است. بنابراین ما خیلی اصرار داریم او زنده بماند. ما که نمی‌خواهیم او را دم چنگ دشمن بفرستیم. اما بعضی‌ها خودشان می‌روند؛ لکن طرح ما این نیست. ما این برادرها را برای حضور در خطوط مقدم به‌هیچ‌وجه درنظر نگرفته‌ایم، بلکه برای خطوط مؤخر هست؛ برای رفتن در کارهای خدماتی پشتیبانی جنگ.

سوم این‌که ما نگفتیم همه‌ی دانشجویان یک‌جا بروند. ما شرط کردیم که این طرح باید جوری تنظیم بشود که دانشگاه‌ها و کلاس‌ها تعطیل نشوند. البته در کنارش هم شرط کردیم که بایستی کلاس‌های امدادی و کمکی وجود داشته باشد که این برادرها بتوانند عقب‌ماندگی‌های خودشان را جبران بکنند؛ چون خواهران نمی‌روند، برادرها بتوانند عقب‌ماندگی‌ها را جبران بکنند.

سؤال: به نظر شما شیوه‌ی بهره‌گیری یک جوان از قرآن کریم چگونه می‌تواند به بهترین وجه باشد؟ می‌خواهم از تجربه‌تان در این رابطه استفاده کنم.

ما الان برای جوان‌ها در رابطه با قرآن پیشنهاد می‌کنیم که اولا متن و روخوانی قرآن را یاد بگیرند. اگر روخوانی قرآن را بلد نباشد، نمی‌تواند از قرآن استفاده بکند. این یکی. دوم این‌که ترجمه‌ی قرآن را به صورت اجمالی، نه به‌صورت تفصیلی با انس با قرآن بتوانند به دست بیاورند؛ و آن‌گاه مراجعه به تفسیر. خوشبختانه الآن تفسیرهایی هست مثلا تفسیر فارسی المیزان، تفسیر بسیار خوبی است و در مرحله‌ی قبل از آن، تفسیر نمونه که جمعی از فضلا آن را تهیه کرده‌اند تفسیر خوبی است؛ و اگر چنانچه از این دو تفسیر بخواهید فراتر بروید، تفسیرهای دیگری هم هست که البته غالبا به زبان عربی است و استفاده از آن‌ها باید با کمک کسانی که عربی می‌دانند باشد یا خودتان عربی بدانید.

سؤال: هنوز موضع مشخصی در مورد موسیقی در جامعه‌ی اسلامی اتخاذ نشده. نحوه‌ی برخورد از سوی مسئولین و آیات عظام در این مورد متفاوت است، چرا؟

این از آن اشکالات کاملا وارد است. بنده کاملا تصدیق می‌کنم که ما خیلی زودتر از این بایستی تکلیف موسیقی را روشن می‌کردیم. البته من یک جمله به شما بگویم. آن‌که حرام است در اسلام، یک وسیله‌ای به یک شکل حساب‌شده‌ای بیرون می‌آید. خوب این یک موسیقی است. اما آنکه حرام است آن نوع خاصی از موسیقی است که غنا باشد. علت این‌که نظرات مختلف است، این است که در مورد غنا ما آیات و روایات صریح که مشخص کند غنا چه‌جور چیزی است نداریم. این است که استنباط فقها از غنا متفاوت است. مثلا مرحوم آیه‌الله بروجردی رضوان‌الله‌علیه معتقد بودند که غنا آن چیزی است که مخصوص مجالس لهو باشد. یعنی آن آهنگ‌هایی که فقط در مجالس لهو و خوشگذرانی و این‌ها خوانده می‌شود، آن آوازها حرام است. البته آن آواز حرام است ولو در بیرون مجلس لهو خوانده بشود. مثلا آن زمان مرحوم آیت‌الله بروجردی که حیات داشتند، این را تطبیق می‌کردیم با مثلا آن آهنگ‌ها و ترانه‌ها، آن ترانه‌هایی که آن وقت‌ها می‌خواندند که دخترا، بچه‌ها، گلپری جون و فلان که یادتان هست! ! البته این چیزی که من گفتم مال سی سال پیش است. شما غالبا یادتان نیست. این‌ها را می‌گفتیم که قدر مسلم غناست. موارد دیگر مسلم نیست. حضرت آیه‌الله العظمی منتظری یک فتوای خیلی جالبی در باب غنا دارند -که وقتی ایشان در طبس تبعید بودند و من آن‌جا به دیدنشان رفته بودم، اول بار از ایشان شنیدم- ایشان می‌گویند«غنا یک امر محتوایی است». از آیاتی که در قرآن هست و در روایات به آن آیات استناد شده، ایشان استنباط می‌کنند که غنا یک امر محتوایی است. یعنی اگر شما یک چیزی را با آواز بخوانید که محتوای بدی داشته باشد این حرام است. البته با همان آواز و یا مثلا موسیقی. اما اگر چنانچه محتوای خوبی داشته باشد، «لهو الحدیث» نباشد، «لیضل عن سبیل الله بغیر علم» نباشد، این حرام نیست و غنا نیست. خوب این یک فتوایی است. البته این فتوا را ایشان به صورت قطعی اعلام نکردند؛ نظر فقهیشان را آن وقت به ما گفتند که ما هم از قول ایشان خیلی جاها نقل کردیم و من اخیرا به خود ایشان گفتم که نظرتان را یادتان هست که راجع به موسیقی گفتید؟ گفتند: بله! معلوم شد الان هم نظرشان غیر از آن نیست.

در مواردی که شبهه باشد که آیا این غنا هست [یا] غنا نیست، طبق اصطلاح متدیک علمای اصول، این شبهه‌ی مفهومی است. در شبهه‌ی مفهومی بیشتر از بزرگان و علمای علم اصول برائت جاری می‌کنند. یعنی هرجایی که ما شک کردیم که آیا این غناست یا غنا نیست، باید بگوییم غنا نیست و حرام نیست. پس شما برای اینکه یک چیزی را گوش کنید کافی است شک کنید که غنا هست یا نیست(۴) . ولیکن ماوراء این را هم من عرض بکنم: خیلی لازم است که ما در این زمینه یک کارشناسی بکنیم؛ و این به عهده‌ی فقهای ما است. من بارها هم این را به برادران بزرگ خودمان -از فقها و از اساتید- گفته‌ام. ما که وقت نمی‌کنیم حالا بنشینیم این مسائل را بررسی بکنیم، یعنی واقعا مجال کار علمی و فقهی و یا این‌ها را ما امروز نداریم. برادرانی که در قم و جزو فقها و آگاهان از رموز اسلامی هستند، این‌ها بایستی واقعا بنشینند مسأله‌ی غنا و موسیقی را برای مردم حل کنند. من این را تصدیق می‌کنم.

سؤال: چرا برای مهار قیمت کتب هیچ‌گونه اقدامی نشده با توجه به اینکه اساسی‌ترین نیاز دانشجو کتاب است؟

خوب دیگر همه چیز گران است! البته من شنیده‌ام که کتاب‌های چاپ جهاد دانشگاهی ارزان به دست دانشجوها می‌رسد. این را به ما این‌جور گزارش دادند. برادران می‌گویند که کتاب‌های جهاد دانشگاهی ارزان است. البته مرکز نشر دانشگاهی هم، همین‌طور.

سؤال: در مورد انتقال دانشجو به خصوص در یک شهر، وقتی دانشگاه اعلام آمادگی پذیرش دانشجو می‌کند. دانشگاه مبدأ چرا مخالفت می‌کند؟ درحالی‌که دانشجو می‌تواند بعدا رشته‌ی مورد علاقه‌ی خود را شناسایی کند و در دانشگاه مبدأ به آن دسترسی ندارد.

این سؤال را اجازه بدهید بدهیم به برادرانی که مسئول کارهای دانشگاهی هستند و ببینیم که اشکال چیست تا برطرف کنند.

من دعا می‌کنم شما آمین بگویید. این محیط بسیار باصفا و مطلوب دانشجویی است و دل‌های پاک شما و روح‌های باصفای شما مرا تشویق می‌کند که از خدای متعال درخواست کنم و از آمین شما کمک بطلبم.

پروردگارا به محمد و آل محمد رحمت و فضل ویژه‌ی خودت را بر دانشگاه‌های ما نازل کن!

پروردگارا به محمد و آل محمد ما را در پیمودن راه اسلام و انقلاب بیش از پیش موفق کن!

پروردگارا دانشجویان و غیردانشجویان را هم موفق کن که عناصر مفید کارآمدی برای پیشرفت کار انقلاب و کشورشان باشند!

پروردگارا به محمد و آل محمد هدایت و معرفت و لطف خودت را نصیب ما بفرما!

پروردگارا امام عزیز ما را برای اسلام و قرآن و برای جامعه‌ی مسلمین حفظ کن!

پروردگارا به محمد و آل محمد رزمندگان ما را در جبهه‌ها پیروز بفرما!

پروردگارا دشمنان ملت ایران و انقلاب ایران، چه دشمنان سیاسی و چه نظامی و در هر کجای دنیا با تأیید خودت و به دست این ملت مبارز منکوب بفرما!

والسلام‌علیکم‌ورحمه‌الله‌وبرکاته

 

پانوشت:

۱- در منبع اصلی، تاریخ این دیدار، به اشتباه ۲۷ آذر درج شده است.
۲- متأسفانه، علی‌رغم جستجوی بسیار، تاکنون متن این سخنان به‌دست نیامده است.
۳- خنده‌ی حضار
۴- خنده‌ی حضار

 

منبع: فصلنامه‌ی «دانشگاه انقلاب» شماره‌ی ۴۹، صفحه‌ی ۱۱

دیدگاه‌ها

ارسال دیدگاه‌

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

پیامک‌های این دیدار

  • آیت‌الله خامنه‌ای: در خلیج فارس، اگر خارج شدن امریکا احتیاج به این داشته باشد که ما ضربه به امریکا بزنیم و بدانیم که بدون ضربه‌ی ما، امریکا از خلیج فارس خارج نخواهد شد، ما در وارد آوردن ضربه به امریکا در خلیج فارس اندک درنگی نخواهیم کرد/ما نمی‌خواهیم شروع به درگیری بکنیم و آن وقتی که امریکا درگیری پیدا بکند، ما هیچ درنگی نخواهیم کرد.
  • آیت‌الله خامنه‌ای: ما هنوز انجمن‌های اسلامی دانشجویان در دانشگاه‌ها را یک ضرورت می‌بینیم./ انجمن اسلامی یک وظایفی دارد که اگر آن وظایف خوب انجام بگیرد، فضای دانشگاه صد درصد انقلابی و اسلامی خواهد شد و دیگر دانشجویی نمی‌توان یافت که به انگیزه‌های اسلامی و انقلابی اظهار علاقه نکند./ اگر این وضعیت پیش نیامده، این نقصی در کار انجمن‌های اسلامی است که بایستی به آن بپردازند.
  • آیت‌الله خامنه‌ای: افراد انجمن اسلامی باید کوشش کنند رفتارشان اولا کاملا اسلامی باشد، یک وسعت نظر و فراگیری دانشجویی را انجمن اسلامی باید مدّنظر قرار بدهد؛ و تلاش خودشان را هم باید زیاد کنند. یعنی انجمن اسلامی بدون یک تلاش درست و حسابی نمی‌تواند کارایی لازم را داشته باشد. اگر این باشد قاعدتا درست خواهد شد.
  • آیت‌الله خامنه‌ای: آقای رفسنجانی عزیز من است. ایشان برادر بسیار عزیز و مغتنم ما است. ایشان از خیرات و برکات انقلاب است. بنده پابه‌پای دعای به امام، به ایشان دعا می‌کنم. همیشه من هر وقتی که بین خودم و خدا طول عمر و سلامت و بقا و توفیق و هدایت الهی امام را از پروردگار مسألت می‌کنم، بلافاصله در کنارش آقای رفسنجانی را هم با همین خصوصیات دعا می‌کنم. واقعا ایشان برای انقلاب ما یک آبرو و یک افتخار بزرگی است. خدا ان‌شاءالله ایشان را از هر بلایی محفوظ بدارد.
  • آیت‌الله خامنه‌ای: ما نمی‌خواهیم دانشجویان را به خطوط مقدم بفرستیم. بعضی از دانشجویان به حرف اعتنا نمی‌کنند؛ می‌روند جلو؛ ما موافق نیستیم. چرا که روی این جوان سرمایه‌گذاری کرده‌ایم. آن جوانی که شش ماه در جبهه می‌ماند و برمی‌گردد، او برای آینده‌ی کشور به نظر ما ذی‌قیمت‌تر است.
  • آیت‌الله خامنه‌ای: ما خیلی زودتر از این بایستی تکلیف موسیقی را روشن می‌کردیم./ خیلی لازم است که ما در این زمینه یک کارشناسی بکنیم؛ و این به عهده‌ی فقهای ما است. این‌ها بایستی واقعا بنشینند مسأله‌ی غنا و موسیقی را برای مردم حل کنند. من این را تصدیق می‌کنم.