خطبه منتشر نشده آیت الله خامنه ای در نماز جمعه تهران - ۱۳۵۹/۴/۶
در شب میلاد مسعود حضرت بقیهالله الاعظم ارواحنافداه، «روشنی خورشید» متن خطبههای منتشرنشدهی حضرت آیتالله خامنهای در نماز جمعهی ششم تیر ماه سال ۱۳۵۹ شمسی و مصادف با شب میلاد امام زمان را منتشر میکند.
مخاطب: نمازگزاران و عموم مردم ایران
تاریخ: ۶ تیر ۱۳۵۹
شرح:
السلامعلیکمورحمهالله
خطبهی اول
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله رب العالمین؛ الحمدلله معز الاولیاء و مذل الاعداء؛ الحمدلله قاصم الجبارین و مبیر الظالمین و مدرک الهاربین؛ و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و خیرته و ولیه؛ صلواتاللهعلیه و علی امیرالمؤمنین و علی الحسن و الحسین و علیبنالحسین و محمّدبنعلی و جعفربنمحمّد و موسیبنجعفر و علیّبنموسی و محمّدبنعلی و علیبنمحمّد و الحسنبنعلی و الخلف الحجّه القائم المؤمل و العدل المنتظر. اللّهم حفه بملائکتک! اللّهم ایده بنصرک! اللّهم انصره نصرا عزیزا و افتح له فتحا یسیرا و جعلنا من اعوانه و انصاره فی ظهوره و غیبته و صل علی ائمه المسلمین و حماه المستضعفین و هداه المؤمنین و صل علی جمیع الانبیاء و المرسلین و علی جمیع الشهداء و الصالحین.
قال الله الحکیم فی کتابه: «و لقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین انّهم لهم المنصورون و ان جندنا لهم الغالبون»
امروز روز امام زمان و مهدی موعود محبوب این امت است. اولا روز جمعه است، ثانیا شب ولادت باسعادت این منجی بشریت است و ما مردمی که در راه نزدیک شدن آرمان امام زمان، سالیانی به انتظار و اشتیاق، و روزگاری به مبارزه و مقاومت گذرانیدهایم، بجاست که از این موقعیت برای آشنا شدن با اهداف امام زمان اندکی استفاده کنیم.
جامعهی مهدوی -یعنی آن دنیایی که امام زمان میآید تا آن دنیا را بسازد- همان جامعهای است که همهی پیامبران برای تأمین آن در عالم ظهور کردند. یعنی همهی پیغمبران مقدمه بودند تا آن جامعهی ایدهآل انسانی -که بالاخره به وسیلهی ولیّعصر و مهدی موعود در این عالم پدید خواهد آمد و پایهگذاری خواهد شد- به وجود بیاید؛ مانند یک بنای مرتفعی که کسی میآید زمین آن را تسطیح میکند و خار و خاشاک را از آن میکَند، کس دیگری پس از او میآید و زمین را برای [این کار] پایهریزی میکند و گود میکند و کس دیگری پس از او میآید تا پایهها را شالودهریزی کند و بلند کند و کس دیگری پس از او میآید تا دیوارها را بچیند و یکی پس از دیگری مأموران و مسئولان میآیند تا این کاخ مرتفع، این بنیان رفیع، به تدریج، در طول زمان ساخته و پرداخته بشود. انبیاء الهی از آغاز تاریخ بشریت یکی پس از دیگری آمدند تا جامعه را و بشریت را قدم به قدم به آن جامعهی آرمانی و آن هدف نهایی نزدیک کنند. انبیا همه موفق شدند، حتی یک نفر از رسولان الهی هم در این راه و در این مسیر ناکام نماند. باری بود که بر دوش این مأموران عالیمقام نهاده شده بود، هرکدام قدمی آن بار را به مقصد و سرمنزل نزدیک کردند، کوشش کردند [و] هر چه توان داشتند به کار بردند. آنوقتی که عمر آنان سر آمد، این بار را دیگری از دست آنان گرفت و همچنان قدمی و مسافتی آن بار را به مقصد نزدیکتر کرد. ولیّعصر صلواتاللهعلیه میراثبر همهی پیامبران الهی است که میآید و گام آخر را در ایجاد آن جامعهی الهی برمیدارد.
مقداری دربارهی اوصاف آن جامعه من حرف بزنم. البته اگر شما در کتب اسلامی، در متون اصلی اسلامی دقت کنید، همهی خصوصیات آن جامعه به دست میآید. [در] همین دعای ندبهای که در روزهای جمعه -انشاءالله موفق باشید و بخوانید و- میخوانید، خصوصیات آن جامعه ذکر شده است. آن جایی که میگوید: «أین معز الاولیاء و مذل الاعداء» . مثلا آن جامعه، جامعهای است که اولیاء خدا در آن عزیزند و دشمنان خدا در آن ذلیل و خوارند، یعنی ارزشها و معیارها در آن جامعه چنین است. «أین المعد لاقامه الحدود» . آن جامعه، جامعهای است که حدود الهی در آن اقامه میشود، یعنی همهی حد و مرزهایی که خدا معین کرده است و اسلام معین کرده است، در جامعهی زمان امام زمان، آن حد و مرزها مراعات میشود. امام زمان وقتی که ظهور میکند، جامعهای میسازد که به طور خلاصه دارای این چند خصوصیت است که من آن را میگویم؛ و شما برادران و خواهران عزیز دقت کنید در آیات و در ادعیه[ای] که وارد شده است، وقتی میخوانید، ذهن خود را در این مورد بازتر و بازتر کنید. فقط خواندن دعای ندبه کافی نیست، درس گرفتن و فهمیدن آن لازم است. امام زمان صلواتاللهوسلامهعلیه جامعهاش را بر این چند پایه بنا میکند:
اول بر نابود کردن و قلع و قمع کردن ریشههای ظلم و طغیان. یعنی در جامعهای که در زمان ولیّعصر صلواتاللهعلیه ساخته میشود باید ظلم و جور نباشد. نه اینکه فقط در ایران نباشد یا در جوامع مسلماننشین نباشد، [بلکه] در همهی دنیا نباشد، نه ظلم اقتصادی و نه ظلم سیاسی و نه ظلم فرهنگی و نه هیچ گونه ستمی در آن جامعه دیگر وجود نخواهد داشت. باید استثمار و اختلاف طبقاتی و تبعیض و نابرابری و زورگویی و گردنکلفتی و قلدری از عالم ریشهکن بشود. این خصوصیت اول.
دوم؛ خصوصیت جامعهی ایدهآلی که امام زمان صلواتاللهعلیه آن را میسازد، بالا رفتن سطح اندیشهی انسان است، هم اندیشهی علمی انسان، هم اندیشهی اسلامی انسان. یعنی در دوران ولیّعصر شما باید نشانی از جهل و بیسوادی و فقر فکری و فرهنگی در عالم پیدا نکنید. آنجا مردم میتوانند دین را به درستی بشناسند و این -همچنانی که همه میدانید- یکی از هدفهای بزرگ پیامبران بود که امیرالمؤمنین صلواتاللهوسلامهعلیه این را در خطبهی نهجالبلاغهی شریف بیان کرده است «و یثیروا لهم دفائن العقول» . در روایات ما وارد شده است که وقتی ولیّعصر ظهور میکند زنی در خانه مینشیند و قرآن را باز میکند و از متن قرآن حقایق دین را استخراج میکند و میفهمد. یعنی چه؟ یعنی آنقدر سطح فرهنگ اسلامی و دینی بالا میرود که همهی افراد انسان و همهی افراد جامعه و زنانی که در میدان اجتماع هم -بر فرض- شرکت نمیکنند و در خانه مینشینند، آنها هم میتوانند فقیه باشند، دین شناس باشند، میتوانند قرآن را باز کنند و خودشان حقایق دین را از قرآن بفهمند؛ و شما ببینید که در جامعهای که همه، مردان و زنان در سطوح مختلف، قدرت فهم دین و استنباط از کتاب الهی را دارند، اینجامعه چقدر نورانی است و هیچ نقطهای از ظلمت در اینجامعه دیگر نیست، این همه اختلاف نظر و اختلاف رویه دیگر در آن جامعه معنایی ندارد.
خصوصیت سومی که جامعهی امام زمان، جامعه مهدوی، دارا هست، این است که در آن روز، همهی نیروهای طبیعت و همهی نیروهای انسانی استخراج میشود. چیزی در بطن زمین نمیماند که بشر از آن استفاده نکند. این همه نیروهای معطل طبیعی، این همه زمینهایی که میتواند انسان را تغذیه کند، این همه قوای کشفنشده، -مانند نیروهایی که قرنها در تاریخ بود مثلا نیروی اتم، نیروی برق و الکتریسیته، قرنها بر عمر جهان میگذشت و این نیروها در بطن طبیعت بود اما بشر آنها را نمیشناخت، بعد یک روزی به تدریج استخراج شد- همهی نیروهای بیشماری که از این قبیل در بطن طبیعت هست، در زمان امام زمان استخراج میشود.
جملهی دیگر و خصوصیت دیگر این است که محور در دوران امام زمان، محور فضیلت و اخلاق است. هر کس دارای فضیلت اخلاقی بیشتر است، او مقدمتر و جلوتر است. حالا اگر به آیات و روایات مراجعه بکنید -که البته محققین و متتبعین مراجعه کردهاند- خصوصیات بیشتری را هم پیدا میکنید. حالا همین چهار خصوصیت: جامعهای که در آن نشانی از ظلم و طغیان و عدوان و ستم نیست، جامعهای که در آن اندیشهی دینی و اندیشهی علمی انسانها در سطح بالا ست، جامعهای که در آن همهی برکات و همهی نعم و همهی نیکیها و زیباییهای عالم بروز میکند و در اختیار انسان قرار میگیرد و بالاخره جامعهای که در آن تقوا و فضیلت و گذشت و ایثار و برادری و مهربانی و یکرنگی اصل و محور است، یک چنین جامعهای را شما در نظر بگیرید؛ این همان جامعهای است که مهدی موعود ما و امام زمان ما و محبوب تاریخی دیرین ما -که هماکنون در زیر همین آسمان و بر روی همین زمین زندگی میکند و در میان انسانها هست- به وجود خواهد آورد و تأمین خواهد کرد. این اعتقاد به امام زمان.
ما ملت ایران حالا یک انقلابی انجام دادیم. انقلاب ما در راه آن هدفی که امام زمان برای تأمین آن هدف مبعوث میشود و ظاهر میشود یک مقدمهی لازم و یک گام بزرگ بوده. ما اگر این گام بزرگ را بر نمیداشتیم یقینا ظهور ولیّعصر صلواتاللهعلیه و عجّلاللهتعالیفرجهالشریف به عقب میافتاد. شما مردم ایران و شما مادران شهید داده و پدران داغدار و افرادی که در طول این مبارزه زحمت کشیدید، بدانید و شما، اِی امام بزرگوار امت، بدانید -که بهتر از همهی ما میدانید- شما موجب پیشرفت حرکت انسانیت به سوی سرمنزل تاریخ و موجب تسریع در ظهور ولیّعصر صلواتاللهعلیه شدید. شما یک قدم، این بار را به منزل نزدیکتر کردید با این انقلاب؛ که مانع را -که همان دستگاه و نظام پلید ظلم در این گوشهی دنیا بود و سرطان بسیار خطرناک و موذی و آزاردهندهای بود، این را- کندید و قلع و قمع کردید. خوب، حالا بعد از این چه کنیم؟
بعد از این تکلیف ما روشن است. اولا ما باید بدانیم که ظهور ولیّعصر صلواتاللهعلیه، همانطوری که با این انقلاب ما یک قدم نزدیک شد، با همین انقلاب ما باز هم میتواند نزدیکتر بشود، یعنی همین مردمی که انقلاب کردند و خود را یک قدم به امام زمانشان نزدیک کردند، میتوانند باز هم یک قدم و یک قدم دیگر و یک قدم دیگر -همین مردم- خودشان را به امام زمان نزدیکتر کنند. چطور؟ اولا هر چه شما بتوانید دایرهی این مقدار از اسلامی که من و شما در ایران داریم -مبالغه نمیکنیم، اسلامِ کامل البته نیست، اما بخشی از اسلام را این ملت توانسته در ایران پیاده کند- همین مقدار از اسلام را هر چه شما بتوانید در آفاق دیگر عالم، در کشورهای دیگر، در نقاط تاریک و مظلم دیگر، گسترش و اشاعه بدهید، همان مقدار به ظهور ولیامر و حجت عصر کمک کردید و نزدیک شدید.
ثانیا نزدیک شدن به امام زمان نه نزدیک شدن در مکان هست و نه نزدیک شدن به زمان. شما که میخواهید به ظهور امام زمان نزدیک بشوید، ظهور امام زمان یک تاریخ معینی ندارد که صد سال دیگر -مثلا- یا پنجاه سال دیگر [باشد] تا ما بگوییم که ما از این پنجاه سال، یک سال و دو سال و سه سالش را گذراندیم، چهل و شش سال و چهل و هفت سال دیگر باقی مانده، نه. از لحاظ مکان هم نیست که ما بگوییم ما از اینجا حرکت میکنیم به طرف -مثلا- شرق یا غرب عالم یا شمال یا جنوب عالم تا ببینیم که ولیّعصر کجاست و به او برسیم، نه. نزدیک شدن ما به امام زمان یک نزدیک شدن معنوی است یعنی شما در هر زمانی تا پنج سال دیگر، تا ده سال دیگر، تا صد سال دیگر که بتوانید کیفیت و کمیت جامعه اسلامی را افزایش بدهید، امام زمان صلواتاللهعلیه ظهور خواهد کرد. اگر بتوانید در درون خودِ جامعهتان همان جامعهی انقلابی، تقوا و فضیلت و اخلاق و دینداری و زهد و نزدیکی معنوی به خدا را در خود و دیگران تأمین کنید، پایه و قاعدهی ظهور ولیّعصر صلواتاللهوسلامهعلیه را مستحکمتر کردید، و هر چه بتوانید از لحاظ کمیت و مقدار تعداد مسلمانان مؤمن و مخلص را افزایش بدهید، باز به امام زمان و زمان ظهور ولیّعصر نزدیکتر شدید. پس ما میتوانیم قدم به قدم جامعه خود و زمان و تاریخ خود را به تاریخ ظهور ولیّعصر صلواتاللهوسلامهعلیه نزدیک کنیم، این یک.
نکتهی دوم این است که ما امروز در انقلاب خودمان حرکتها و روشهایی داریم، این روشها باید به کدام سمت حرکت کند؟ این نکته بسیار شایان توجه است. ما یک محصلی را در نظر میگیریم که این محصّل مثلا میخواهد در دانش ریاضی استاد بشود، حالا مقدمات کار او را چگونه باید فراهم کنیم؟ باید جهت تعلیماتی که به او میدهیم جهت ریاضی باشد. معنی ندارد که ما یک نفری را که میخواهیم ریاضیدان بشود بیاییم درس فقه -مثلا- به او یاد بدهیم، یا آن کسی که میخواهد فقیه بشود بیاییم درس طبیعی -مثلا- به او بدهیم. باید مقدمات متناسب با نتیجه و غایت باشد. غایت، جامعهی آرمانی مهدوی است با همان خصوصیاتی که گفتم. پس ما هم باید مقدمات را همانجور فراهم بکنیم. ما باید با ظلم نسازیم و باید علیه ظلم حرکت قاطع بکنیم، هرگونه ظلمی و از هر کسی. ما باید جهت خودمان را جهت اقامهی حدود اسلامی قرار بدهیم. در جامعهی خودمان هیچ مجالی به گسترش اندیشهی غیر اسلامی و ضد اسلامی ندهیم. نمیگویم با زور، نمیگویم با قهر و غلبه؛ که میدانیم با اندیشه و فکر، جز از راه اندیشه و فکر نمیشود مبارزه کرد، بلکه میگویم از راههای درست و منطقی و معقول. باید اندیشهی اسلامی گسترش پیدا کند، باید تمام قوانین ما و مقررات مملکتی و ادارات دولتی و نهادهای اجرایی و همه و همه از لحاظ ظاهر و از لحاظ محتوا اسلامی بشود و به اسلامی شدن روزبهروز نزدیکتر بشود. این جهتی است که انتظار ولیّعصر به ما و به حرکت ما میدهد. امام زمان -در دعای ندبه میخوانید که- در مقابل فسوق و عدوان و طغیان و نفاق مقابله میکند و نفاق و طغیان و عصیان و شقاق و دودستگی را ریشه کن میکند و ازاله میکند. ما هم باید در جامعهمان امروز در آن جهت حرکت کنیم و پیش برویم، این است آن چیزی که ما را به امام زمان صلواتاللهعلیه از لحاظ معنوی نزدیک خواهد کرد و جامعهی ما را به جامعهی ولیّعصر صلواتاللهوسلامهعلیه، آن جامعهی مهدوی علوی توحیدی نزدیکتر و نزدیکتر خواهد کرد.
اِی امام زمان! اِی مهدی موعود محبوب این امت! اِی سلالهی پاک پیامبران و اِی میراثبر همهی انقلابهای توحیدی و جهانی! این ملت ما با یاد تو و با نام تو، از آغاز خو گرفته است و لطف تو را در زندگی خود و در وجود خود آزموده است. اِی بندهی شایستهی صالح خدا! ما امروز محتاج دعایی هستیم که تو از آن دل پاک الهی و ربانی و از آن روح قدسی برای پیروزی این ملت و پیروزی این انقلاب بکنی، و به دست قدرتی که خدا در آستین تو قرار داده است به این ملت و راه این امت کمک بفرمایی! «عزیز علینا ان نری الخلق و لا تَری» ! اِی امام زمان! برای ما خیلی سخت است که در این جهان، در این طبیعت بیپایان که متعلق به صالحان است، متعلق به بندگان خداست، دشمنان خدا را ببینیم، آثار وجود دشمنان خدا را لمس بکنیم، اما تو را نبینیم و از نزدیک، از فیض حضور تو بهره نگیریم!
پروردگارا! به محمد و آل محمد تو را سوگند میدهیم دلهای ما را با یاد امام زمان همواره با طراوت بدار!
پروردگارا! چشمهای ما را به جمال ولیّعصر منور بگردان!
پروردگارا! این جنود الله، این انسانهایی را که در راه تو مبارزه کردهاند، سربازان و جانبازان امام زمان قرار بده!
قال الله الحکیم فی کتابه:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
و العادیات ضبحا. فالموریات قدحا. فالمغیرات صبحا. فاثرن به نقعا. فوسطن به جمعا. ان الانسان لربّه لکنود. و انه علی ذلک لشهید. و انه لحب الخیر لشدید. أفلا یعلم اذا بعثر ما فی القبور. و حصّل ما فی الصّدور. ان ربّهم بهم یومئذ لخبیر.
و صدق الله العلی العظیم
خطبه دوم
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلوه و السلام علی سیدنا و نبینا ابیالقاسم محمد و علی امیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علیبنالحسین و محمّدبنعلی و جعفربنمحمّد و موسیبنجعفر و علیّبنموسی و محمّدبنعلی و علیبنمحمّد و الحسنبنعلی و الحجّهبنالحسن. حججک علی عبادک و صل علی ائمه المسلمین! و اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات، تابع بیننا و بینهم بالخیرات.
قال الله الحکیم فی کتابه: «و اذا قیل لهم تعالوا یستغفر لکم رسولالله لووا رئوسهم و رأیتهم یصدون و هم مستکبرون»
در جریانهایی که در این هفته برای ملت ما مطرح شد، هر چه فکر کردم جریانی مهمتر و تعیینکنندهتر از پیام بسیار مهم امام(۱) نیافتم. امام این امت، با آشناییهایی که امروز، دیگر همهی این ملت با خصوصیاتش دارند، و با آن عمق و خویشتنداری که دوستان و نزدیکان و معاشران سالیانیاش از آن بزرگوار سراغ دارند، که مانند دریای متلاطمی بسیار چیزها در سینهی خود دارد و بروز نمیدهد، در این هفته، در ضمن سخنانی که با جمعی از این امت در میان گذارد، ناگهان متلاطم شد و مسائلی را با ما در میان گذارد، با ما ملت، و این مسائل به نظر ما از مهمترین مسائل این زمان است. و من اعتقاد دارم -درحالیکه آنچه امام به آن اشاره کردند چیز تازهای و جریان تازهای در جامعهی ما نبود و سوابقی لااقل از چندی قبل داشت- مسلما این تلاطم و این جوش و خروش، علتی و حکمتی دارد که باید به آن رسید.
ما امام را طول این سالیان در سخنانش و در رهنمودهایش آزمودیم. امام این امت هر سخن را در جای خود و بر طبق ضرورت ویژهی خود بر زبان میآورد و این، برای ما تعیینکننده است. پیام امام امت پیام بسیار باعظمت و بااهمیتی است و این پیام در تاریخ ما خواهد ماند و ما اگر امروز آن را خوب نفهمیم، خواهند بود کسانی که بعد از ما آن را خوب بفهمند و به ما لعنت کنند که چرا نفهمیدیم. البته امام، قریب به یک ساعت در آن پیام سخن گفت و بیان ایراد فرمودند، اما من هر چه مطالعه میکنم، دو محور در همهی این بیان عظیم و مهم مشاهده میکنم. این دو محور را من امروز بیان میکنم. یک محور، محور بعضی از گروهها و جمعیتها و تشکلهایی در جامعهی ماست با این خصوصیت که ادعا دارند، اما التزام ندارند. خواهش میکنم برادران و خواهران من، به این بیان دقیق بشوید و مخصوصا در سراسر ایران، برادران و خواهران جوان و متعهد که از روی اخلاص راهی را میپیمایند و حرکت و عملی را انجام میدهند به این آیه توجه کنند که «فبشّر عباد الّذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه» بشنوید، هر سخن قابل پذیرشی را بپذیرید.
گروههایی در جامعهی ما هستند -که من به سازمان خاصی و گروه خاصی اشاره نمیکنم، البته ابایی هم ندارم اما مقصود من کلیتر است- اشخاصی و افرادی و جمعیتها و گروههایی هستند در جامعهی ما که ادعا میکنند، اما بر طبق ادعا التزام و تعهد ندارند. گروههای چپ، آن گروههایی که علیه این ملت شمشیر کشیدند و چه در کردستان و چه در بقیهی نقاط آشوبخیز، با جمهوری اسلامی جنگیدند، از این قبیلند. ادعا میکنند که فدایی خلقند، ادعا میکنند که طرفدار کارگران هستند، اما همین فدائیان خلق و همین طرفداران کارگر و رنجبر و دیگر نامها و تعبیرات، فکر نمیکنند که امروز این جمهوری اسلامی سینه به سینهی بزرگترین قدرت ضد رنجبران و ضد کارگران ایستاده است، در مقابل امریکا. فکر نمیکنند که باید از همهی نیروها استفاده کرد تا این جمهوری اسلامی بتواند راهش را ادامه بدهد. نه فقط کمک نمیکنند، بلکه ضربت هم میزنند. ماجرای ترکمن صحرا را درست میکنند و ماجرای کردستان را و ماجرای دانشگاه تهران را و بسیار ماجراهای دیگر را. این یک مثال بود فقط من زدم برای گروههایی که ادعا میکنند، ادعای طرفداری از خلق و از تودهی مردم، اما تعهد و التزام و عملی که لازمهی این ادعا ست در آنها وجود ندارد؛ یا ادعای اسلامیت میکنند، ادعای طرفداری از نظام جمهوری اسلامی میکنند، اما بر طبق این ادعا عمل نمیکنند، مثل بعضی از گروههای مسلمان. آن کسی امروز در ایران میتواند ادعا کند که طرفدار اسلام و قرآن و نهجالبلاغه و جامعهی ایدهآل توحیدی است، که جامعه و رژیم اسلامگرای کنونی را [تضعیف نکند.]
این حداقل چیزی است که میشود بگوییم: «رژیم اسلامگرا» . جمهوری اسلامی امروز در ایران یک رژیمی است که به اسلام تمایل دارد، به طرف اسلام حرکت میکند، بسیاری از احکام اسلام و ارزشهای اسلام را دارد محقق میکند در جامعه. کسی که ادعای اسلامیت میکند حق ندارد رژیم -حداقل- اسلامگرای کنونی را تضعیف کند، حق ندارد. اگر تضعیف کرد مسلمان نیست، دروغ میگوید، منافق است. در کردستان چه کسی با رژیم جمهوری اسلامی ایران میجنگید؟ همهی شما امروز میدانید و بارها شنیدید و همین حالا برادرمان شرح و گزارهای از جنایتها و فاجعهآفرینیهای آن سردمداران فساد در کردستان به شما گفت. خوب، اینها پیداست که مزدور عراقند، مزدور امریکایند، مزدور بیگانهاند، علیه جمهوری اسلامی اند، در این که حرفی نیست. کردستان یک چنین مبارزه و جنگی را در خود داشت، از یک طرف جمهوری اسلامی، از یک طرف افراد ضد اسلام و ضد جمهوری اسلامی و مزدور. آن گروهی که ادعای مسلمانی میکند، حق ندارد از چهرهها و افراد و گروههایی که در آنجا دارند با جمهوری اسلامی میجنگند حمایت کند، اگر حمایت کرد، ما حق داریم در مسلمانی او شک کنیم. آن کسی که دنباله رو امام است، آن کسی که اسلام را قبول دارد حق ندارد از شیخ گمراه فتنهانگیز فسادپرور کردستان به عنوان یک شخصیت مذهبی یا ملی یاد کند و پیام او را بگیرد و با او سر دوستی و سازش داشته باشد، حق ندارد. آن کسی که دلش به حال جمهوری اسلامی میسوزد و میخواهد جامعهی انقلابی ایران از امریکا شکست نخورد، حق ندارد در روزنامهی ارگان خود به دروغ ادعا بکند و بنویسد که دولت جمهوری اسلامی، مردم کردستان را محاصرهی اقتصادی کرده است. ما از آنها میپرسیم: آقایان! شما که ادعای اسلامیت میکنید چرا دروغ مینویسید توی روزنامهتان؟ چرا میگویید که جمهوری اسلامی مردم کرد را محاصره اقتصادی کرده؟ مردم کرد را کومله محاصره اقتصادی کرده، دمکرات و شیخ عزالدین و قاسملو محاصره اقتصادی کرده بودند. ارتش رفت با یک شهر ویران مواجه شد و دولت جمهوری اسلامی -از شخص رئیسجمهور گرفته تا مسئولین دیگر- چند روز و چند هفته پرشتاب از همه امکاناتشان استفاده کردند که برای کردستان و برای سنندج مظلوم و محروم آذوقه و خوراک ببرند. اِی مردم، شما که در تهران هستید! شما ندیدید بارهای آذوقه را و بارهای وسائل را که چگونه سوار کامیونها شد و رفت در فرودگاه و رفت وارد سنندج شد؟
بسیار خوب، یک گروهی ادعای مسلمانی میکند، ادعای جهاد میکند، ادعای پیروی و دنبالهروی از خطی میکند که به جامعهی توحیدی میرسد اما در عمل، هم دروغ میگوید، هم بهتان میزند -آن هم نه فقط به یک شخص، به این شخص و آن شخص، بهتان به جمهوری اسلامی میزند-، هم از دشمنان اسلام و قرآن حمایت میکند، آخر هم فریاد میزند که ما دشمن امریکاییم. آقا دشمنی امریکا یعنی چه؟ مگر نوکرهای امریکا در اینجامعه چه میکنند؟ مگر ساواکیها بیشتر از این در این جامعه فساد میکنند که شما دارید میکنید؟ چرا حاضر نیستید حقایق را بفهمید؟ افرادی که وابسته به رژیم گذشته هستند در اینجامعه همین کارها را میکنند، آنها هم دروغ میبندند، آنها هم شایعهپراکنی میکنند، آنها هم بهتان میزنند، آنها هم زمینه جنگ و فساد و درگیری را فراهم میآورند، شما هم همین کار را دارید میکنید. ما متأسّفیم که شما سخنتان با عملتان یکی نیست، اینها هم یک گروهند، گروهها از این قبیلند، آن کسی که داعیهی اسلام دارد و داعیهی انقلابیگری دارد اما التزام ندارد. بابا شما در طول این مدت کدام نفر از نیروهای خودتان را -که بدون مجوز قانونی نیروی مسلح نگه میدارید- کِی شما این نیروهای مسلحتان را فرستادید لب مرز بجنگند؟ نگه داشتید اینجا که با مردم بجنگند؟ کِی فرستادید در کردستان از جمهوری اسلامی دفاع کنند؟ شما که دیدید چریکهای فدائی خلق دارند ضربه میزنند، چرا اظهار نفرت نکردید از آنها؟ در انتخابات گفتند شما به نمایندهی آنها رأی دادید، چرا این را تکذیب نکردید؟ دائما شایعهپراکنی، دائما دروغگویی، دائما پریدن به این شخصیت و آن شخصیت اسلامی و البته بیشتر روحانی. اگر شخصیت روحانی گیرشان بیاید که بشود به او ضربه زد او را جلوتر و مقدمتر میدانند و ضربه را به او میزنند، این هم خودش یک جرم دیگری است. و این محور دوم از بیانات امام است.
آقایان و خانمها! برادران و خواهران در سراسر ایران! آن کسانی که از سابقهی سخنرانیهای من در طول ده پانزده سال اطلاع دارند، میدانند بنده هرگز کسی نبودم که چشمم را روی هم بگذارم [و] یکسره از روحانیت -یعنی از هر کسی که عمامه سرش است- دفاع کنم، این کار را نمیکردم، الان هم نمیکنم. اما یک حقیقتی را میخواهم به شما بگویم. آن حقیقتی که در بیان امام امت به روشنی و وضوح آشکار است و امام امت این مطلب را چه در این پیام و چه در پیامهای قبل بارها تکرار کردند و گفتند؛ یک توطئهای وجود دارد تا روحانیت از بین برود. -و- نه روحانیت ظاهری ساختگی وابسته؛ نه، اصل توطئه، روحانیت متعهد و مبارز است. اگر میخواهند روحانیت را از بین ببرند، میخواهند روحانیت مبارز را از بین ببرند. البته روحانیت در اینجامعه از بین رفتنی نیست. تا اسلام در اینجامعه است، روحانیت هم هست. تا قرآن مورد احترام مردم است، مفسّر قرآن و شارح قرآن هم که روحانیت است، هست. این، برو برگرد ندارد. اما کوششهایی وجود دارد تا روحانیون را از میدان بیرون کنند. امروز افراد زیادی -بعضی روحانی و بسیاری غیر روحانی- به من مراجعه میکنند [و] میگویند: یک مشت افراد مشخص حسابشده در خیابان میایستند، منتظرند یک عمامه به سر پیدا بشود، میروند نزدیک، بنا میکنند به او اهانت کردن با زبان، حتی گاهی با دست هل میدهند او را توی جوی، اذیتش میکنند. چرا میکنند؟ روحانیت که با فحش دادن به یک روحانی و دو روحانی از بین نخواهد رفت. میخواهند روحانی را تضعیف روحیه کنند، از میدان مبارزه خارج کنند. و روحانیت اگر از میدان مبارزه خارج شد، مقدمات مرگش فراهم است. میخواهند روحانیت را از میدان خارج کنند.
از روز اول شروع کردند گفتند که روحانیون انحصارطلبند و مقامات قدرتی را روحانیان گرفتند. بارها و بارها کسانی، افراد بااخلاصی، افراد مطلعی آمدند گفتند اِی ملت! بیایید بشمارید، ببینید نسبت مثلا پزشکان در کادرهای دولتی بیشتر است یا نسبت روحانیون؟ میبینید پزشکان. نسبت مهندسین در کادرهای دولتی بیشتر است یا نسبت روحانیون؟ میبینید مهندسین. خوب مهندس متخصص است، عالم است، پزشک متخصص است، عالم است، روحانی هم متخصص است و عالم است. اما روحانیون به نسبت در کادرهای دولتی، در کادرهای اداری به مراتب کمتر از قشرهای دیگرند. یعنی چه انحصارطلب است؟ چون تاکنون روحانی در رأس قدرت و در کادرهای دولتی وجود داشته، چهار تا، پنج تا، شش تا روحانی این گوشه آن گوشه، یا چند نفر در رأس کمیتهها این طرف و آن طرف ایران که پیدا شدند، بهانه دست اینها افتاد که آقا! روحانیون انحصارطلبند، قدرتطلبند، جنگ قدرت دارند. خواستند به این وسیله روحانیت را از میدان مبارزهی سازنده و دفعکننده خارج کنند. و من اعلام میکنم؛ و من به عنوان یک روحانی اعلام میکنم: اِی ملت ایران! اِی طرفداران واقعی روحانیت! اِی تودهی مردمی که روحانیت در آغوش شما بهوجود آمد و رشد کرد و به شما متکی بود! و اِی دشمنان روحانیت! -چه دشمنانی که وابسته به افکار مارکسیستی هستید، چه دشمنانی که وابسته به افکار التقاطی هستید، چه دشمنانی که وابسته به رژیم ارتجاعی پهلوی هستید که بیشترین ضربه را از روحانیت خورده، و چه کسانی که چون با دین میانهای ندارید از روحانیت هم بدتان میآید- اِی دوستان و اِی دشمنان! بدانید روحانیت با این حرفها سنگر را خالی نخواهد کرد. ما مقام نمیخواهیم، ما جاه و جلال نمیخواهیم، جاه و جلال ما توجه مردم و محبت مردم و اعتماد مردم است. ما پست و مقام نمیخواهیم. روحانیت به اتّکا و اعتماد مردم زنده است و وظیفهاش را انجام میدهد و این بالاترین نعمت و موهبت الهی در حق ماست. ما نمیخواهیم؛ اما آنوقتی که وظیفه ایجاب کند که برویم یک مسئولیتی را بگیریم و امام امت به ما محول کند، با کمال میل خواهیم رفت، از فحش و دشنام و اهانت تصنّعی و تهییج افکار بعضی از سادهدلان هم عقب نمیزنیم.
اِی برادران و خواهران عزیز مسلمان! اِی برادران و خواهران جوان! اِی جوانهایی که این حرفهایی که من گفتم در ذهن شما همیشه بوده است و خود شما قبل از گفتن من معتقد به این حرفها بودید که زیادید در سراسر ایران! و اِی جوانانی که این حقایق را نمیدانستید و نمیگذاشتند شما بفهمید! من پیش خدا حجت را بر شما تمام کردم. من حقیقت را گفتم. روحانیت و ضرورت خدمت و دلسوزی و آنچه را که تاکنون بر دوشش بوده است و انجام داده و دشمنان روحانیت و دشمنان دین را، در این چند کلمه با اتّکا و اشاره به بیان و پیام امام بزرگوار برای شما معرفی کردم. این پیام را بار دیگر و بار دیگر و دهها بار گوش کنید و بخوانید.
اِی برادران و اِی خواهران! تقوای خدا پیشه کنید. فقط از خدا بترسید [و] از هیچ کس دیگر نترسید.
اِی برادران و خواهران! تقوای خدا پیشه کنید. فقط با خدا رودربایستی داشته باشید؛ با هیچ کس دیگر رودربایستی نداشته باشید.
اِی برادران و خواهران! تقوای خدا پیشه کنید. فقط به خدا طمع بورزید؛ از خدا امید بخواهید؛ از هیچ کس دیگر امید نورزید و طمع نورزید و چیزی نخواهید.
اگر ما این روحیه را پیدا بکنیم، به فضل و رحمت پروردگار، خودمان را یک قدم به ظهور ولیّعصر نزدیک خواهیم کرد.
من چند دقیقهای از وقتی که باید صحبت بکنم بیشتر صحبت کردم. یک توضیح کوتاه به شما عرض بکنم: بعضیها نامه نوشتند به من -شاید سه، چهار نفر- و گفتند خطبه... (۲) طولانی است. من برای توضیح بگویم [که] خطبه دیگر از این کوتاهتر نمیشود، زیرا آخر خطبه معین است. من باید احتیاطا خطبه را آنقدر ادامه بدهم که یقین کنم ظهر شده و وقت اذان شده. الان تقریبا حدود چهار، پنج [دقیقه] ، سه، چهار دقیقه یا دو، سه دقیقه به اذان هنوز باقی است. اگر من ده دقیقه قبل از این هم خطبه را تمام میکردم، یقینا شما نماز نمیتوانستید بخوانید، محل اشکال هم بود؛ چون آخر خطبه باید اول اذان باشد حداقل، یا بعد از اول اذان. بنابراین اگر میبینید که من خطبه را یک ربع و بیست دقیقه نمیکنم [و] گاهی بیشتر است، چون اول خطبه را زودتر شروع میکنیم ما، شما هم که اینجا بهطور طبیعی قبل از خطبه نشستید، آخر خطبه معین و محدود و فیکس است. یعنی اول اذان انشاءالله خطبه تمام است. حالا چند جمله هم برای برادران عرب در خوزستان و در سایر مناطق مسلماننشین، پیام جمعه را که در حقیقت پیام شماست بیان کنم... (۳) ...
بسماللهالرّحمنالرّحیم
قل اعوذ برب الناس. ملک الناس. اله الناس. من شر الوسواس الخناس. الذی یوسوس فی صدور الناس. من الجنه و الناس.
والسلامعلیکمورحمهالله
پانوشت:
۱- سخنرانی در جمع اعضای شوراهای اسلامی کارگران ۲- نامفهوم ۳- خطبهی عربی
منبع: کتاب «در مکتب جمعه»؛ جلد ۲؛ صفحه ۱۹۹
بسیار عالی